«انقلاب‌های این عصر با محوریت زنان و با شعار ژن، ژیان، آزادی خواهد بود»

زوزان سیما، عضو آکادمی ژنولوژی، معتقد است که قیام «ژن، ژیان، آزادی» حمله‌ای علیه کل سیستم است. او می‌گوید اراده و جستجوی زنان ادامه دارد و این اراده باید با مبارزه جنبش‌های ضد سیستم تقویت شود.

دیرن انگیزک - نوجان آراس

مرکز خبر - قیام اجتماعی که با قتل ژینا امینی در ١۶ سپتامبر ٢٠٢٢ در ایران آغاز شد، همچنان بر تمام جنبه‌های زندگی تأثیر می‌گذارد. زنان پیشگام تغییر و تحولی برگشت‌ناپذیر شده‌اند. فلسفه «ژن، ژیان، آزادی» که عبدالله اوجالان، رهبر خلق کورد، به عنوان فرمولی برای آزادی زنان مطرح کرد، پس از قیام‌ها ابعادی جهانی یافت. زنانی که نه تنها علیه دولت بلکه علیه کل سیستم به خیابان‌ها آمدند، برای آزادی خود از زندان تا خیابان در هر عرصه‌ای به مقاومت ادامه می‌دهند.

در دومین سالگرد قتل ژینا امینی، با زوزان سیما، عضو آکادمی ژنولوژی، درباره گسترش، ویژگی و تأثیرات فلسفه «ژن، ژیان آزادی» گفت‌وگو کردیم.

* دو سال از قتل ژینا امینی توسط «گشت ارشاد» و آغاز قیام «ژن، ژیان آزادی» در ایران و روژهلات کوردستان می‌گذرد. چه عواملی مردم را به این قیام سوق داد؟

از زمان آغاز حکومت ملاها در ایران، مردم و به‌ویژه زنان همواره در حال مقاومت بوده‌اند. این مقاومت گاه اوج می‌گرفت و گاه به دلیل سرکوب، مدتی آرام می‌شد، اما هرگز متوقف نشد. پیش از قیام «ژن، ژیان آزادی» نیز اعتراضات متعددی از سوی زنان وجود داشت، مانند کمپین «چهارشنبه‌های سفید» که به صورت فردی یا جمعی انجام می‌شد. اما قیام «ژن، ژیان آزادی» ویژگی‌های متفاوتی دارد. وقتی قیام شروع شد، کسانی که ویژگی قیام، خشم ایجاد شده، مبارزه زنان را از نزدیک نمی‌شناختند یا تأثیری که جنبش آزادی زنان کوردستان به ویژه بر زنان خاورمیانه گذاشته بود را نمی‌دانستند، همیشه تفسیر می‌کردند که «این قیام هم مدتی ادامه خواهد داشت و سپس فروکش خواهد کرد». اما در طول دو سال گذشته، ما شاهد هستیم که آن آتش هرگز خاموش نشده، بلکه گسترش یافته، شعله‌ورتر شده و در بسیاری از حوزه‌ها تأثیر گذاشته است.

این قیام ویژگی‌های منحصر به فردی داشت. پیش از آن، اقدامات رژیم ایران علیه زنان زمینه‌ساز و محرک این خیزش شد. رژیم تلاش کرد فشار بر جامعه را از طریق محدود کردن زنان اعمال کند. به همین دلیل، اندکی قبل از قیام، با صدور فتواها و قوانین جدید، محدودیت‌هایی را علیه زنان وضع کرد. این وضعیت باعث شد زنان، حتی به صورت فردی، دست به اعتراض بزنند.

ژینا امینی تنها قربانی نبود؛ پیش از او نیز زنان دیگری جان خود را از دست داده بودند. حکومت حتی برخی زنان را مجبور کرد در تلویزیون ظاهر شوند و اظهار پشیمانی کنند. شاید برخورد با ژینا امینی آخرین قطره‌ای بود که کاسه صبر مردم را لبریز کرد. این رویداد، فراتر از قتل یک زن توسط گشت ارشاد، نشانه‌ای بود از اینکه زنان دیگر تاب تحمل این سیستم را ندارند.

می‌توان گفت این اعتراضات، تجلی سنتی دیرینه از مقاومت است. با این حال، این مقاومت ویژگی‌ها و ابعاد خاصی دارد که نیازمند بررسی دقیق‌تر است.

 

فلسفه «ژن، ژیان آزادی» بیش از ٣٠ سال تاریخ دارد

*این قیام با شعار «ژن، ژیان، آزادی» که ابتدا در مزار ژینا سر داده شد و سپس به شعار اصلی تمام تظاهرات در ایران و روژهلات کوردستان تبدیل گشت، شناخته می‌شود. برای درک بهتر این موضوع، می‌توانید به ریشه‌های فلسفی این شعار که توسط عبدالله اوجالان، رهبر جنبش کوردستان، در راستای مبارزه برای آزادی زنان مطرح شده، بپردازید؟

فلسفه، عملکرد و شعار «ژن، ژیان، آزادی» در واقع گفتمانی است که از اواخر دهه ٨٠ میلادی در جنبش آزادی‌خواهی کوردستان شکل گرفته است. دیدگاه‌های مشخص رهبر آپو در این زمینه از سال ١٩٨٨ به بعد قابل ردیابی است. او معتقد است در سرزمین ما، مفاهیم «ژن» و «ژیان» از یک ریشه می‌آیند، اما می‌پرسد چرا اکنون در این سرزمین، زن با مفهوم مرگ همسان شده است.

رهبر آپو این تضاد را عمیقاً درک کرده و در طول توسعه جنبش آزادی زنان کوردستان، به حل این تناقض اهمیت ویژه‌ای داده است. او این پرسش را مطرح می‌کند که چگونه در جامعه‌ای که زن را با زندگی یکسان می‌داند، زن تا این حد به شیء و کالا تبدیل شده و نامش با مرگ مترادف گشته است. این موضوع به عنوان یک تضاد بنیادین مطرح شد.

در مواجهه با این چالش، رهبر آپو نه تنها در سطح نظریه، گفتمان و شعار، بلکه در عمل نیز تلاش کرد تا این ایده‌ها را به واقعیت تبدیل کند و آنها را سازماندهی نماید. می‌توان گفت که گفتمان و فلسفه «ژن، ژیان، آزادی» حداقل ٣٠ سال قدمت دارد، و شاید حتی ریشه‌های عمیق‌تری در تاریخ داشته باشد.

در وهله نخست، یکسان دانستن زن با زندگی در جوامع خاورمیانه نشان‌دهنده این است که روزگاری در این سرزمین‌ها، زندگی حول محور زن شکل می‌گرفته است. این ارتباط میان زن و زندگی نه تنها در زبان‌های آریایی و سامی، بلکه در اکثر زبان‌های جهان دیده می‌شود.

دلیل اینکه در کهن‌ترین جوامع، زن و زندگی همسان پنداشته می‌شدند این بود که زندگی اساساً حول محور زن معنا و شکل می‌یافت. رهبر آپو این نظریه را گسترش داد و برای سازماندهی و اجرای عملی آن تلاش کرد. جنبش آزادی زنان کوردستان به تجسم عینی این فلسفه تبدیل شد.

لازم به ذکر است که وقتی از جنبش آزادی زنان کوردستان سخن می‌گوییم، صرفاً به یک سازمان قومی محدود که برای کوردها مبارزه می‌کند، اشاره نمی‌کنیم. این جنبش ابعاد گسترده‌تری دارد. به‌ویژه در دو دهه اخیر و با وقوع انقلاب روژاوا، مباحث پیرامون زندگی با محوریت زن به شکل چشمگیری افزایش یافته است.

تاریخ نقض حقوق زنان، اعمال خشونت علیه آنان و مبارزه برای رفع این مشکلات، سابقه‌ای طولانی دارد. حدود ٣٠٠ تا ۴٠٠ سال است که زنان به صورت سازمان‌یافته علیه این بی‌عدالتی‌ها مبارزه می‌کنند. این مبارزات طولانی‌مدت، زمینه‌ساز جنبش‌های امروزی برای احقاق حقوق زنان شده است.

 

قرار دادن زن در مرکز زندگی: رویکردی نوین در جنبش آزادی کوردستان

جنبش آزادی کوردستان رویکردی را توسعه داده که زن را در مرکز زندگی قرار می‌دهد. این دیدگاه فراتر از گفتار، در عمل نیز به عنوان راهکاری برای آزادسازی جامعه با محوریت زن تبدیل شده است. رهبر آپو، این رویکرد را «فرمول جادویی» نامیده است.

مفهوم «فرمول جادویی» به معنای تحقق امری است که به ظاهر غیرممکن یا حل‌نشدنی می‌نماید. در این مورد، هدف بازگرداندن زن به مرکز زندگی در جامعه‌ای است که زن را کاملاً به حاشیه رانده است. این رویکرد فراتر از اعطای حقوق کلاسیک به زنان است و به معنای قرار دادن زن در مرکز سیاست و اقتصاد می‌باشد.

این فلسفه بر این باور استوار است که توسعه سیاست دموکراتیک بدون آزادی زن امکان‌پذیر نیست. مسائلی چون سیاست جمعیتی، روابط زن و مرد، و تحول نهاد خانواده، همگی با محوریت زن در زندگی مرتبط می‌شوند. بدین ترتیب، این رویکرد به یک فلسفه زندگی تبدیل می‌شود که در آن سیاست دموکراتیک بر پایه آزادی زن شکل می‌گیرد.

در این چارچوب، سایر گروه‌های اجتماعی نیز از طریق آزادی زن به عرصه سیاست دموکراتیک وارد می‌شوند. این فلسفه نه تنها یک چشم‌انداز سازمانی و چارچوب عملی ارائه می‌دهد، بلکه به عنوان واقعیتی که به تمام فعالیت‌ها جهت می‌بخشد، تجسم می‌یابد و صرفاً در سطح شعار باقی نمی‌ماند.

این رویکرد نوآورانه در جنبش آزادی کوردستان، تلاشی است برای بازتعریف نقش زن در جامعه و ایجاد تحولی بنیادین در ساختارهای اجتماعی و سیاسی.

 

 «سیستمی وجود دارد که زن را در چرخه نابودی نگه می‌دارد»

*فلسفه «ژن، ژیان آزادی» چه ویژگی‌ای به قیام‌ها بخشید؟

ریشه این قیام‌ها را باید در خشونت سازمان‌یافته دولتی علیه زنان و حملات ایدئولوژیک، مذهبی، جنسیتی و ملی‌گرایانه جستجو کرد. این اعتراضات فراتر از نقد یک دولت، سیستم یا مقام خاص بود؛ بلکه جنبشی علیه کل ساختار موجود به شمار می‌رفت. دلیل نامگذاری آن به 'قیام ژن، ژیان، آزادی' این است که مردم خواستار برکناری یک مأمور خاطی نبودند، بلکه خواهان سرنگونی کل نظامی بودند که چنین رفتارهایی را ممکن می‌سازد. هدف این جنبش نه تنها تغییر سیستم دولت مذهبی در ایران، بلکه دگرگونی کل ساختاری است که زن را از محور زندگی خارج کرده است.

این اعتراضات فراتر از مطالبه حق یا صرفاً حسابرسی از قاتلان بود. رهبر آپو این موضوع را به خوبی تشریح می‌کند و می‌گوید: «اقدامات و حملات علیه زنان، نتیجه یک فرهنگ تجاوز است.» در واقع، خشونت و قتل نیز از پیامدهای این فرهنگ هستند. به همین دلیل، ما مفهوم «زن‌کُشی» را به تنهایی کافی نمی‌دانیم. وقتی از زن‌کُشی صحبت می‌شود، معمولاً خشونت علیه یک زن و قتل او در این چارچوب در نظر گرفته می‌شود. اما سیستمی وجود دارد که زن را در چرخه نابودی نگه می‌دارد. اگر این سیستم را نبینیم، اگر ساختاری را که زن را ملک می‌پندارد و به همه زنان حمله می‌کند، می‌کشد و مورد حسابرسی قرار نمی‌گیرد نادیده بگیریم، و اگر رویکردی که زنان را در چرخه و سیستم نابودی نگه می‌دارد تحلیل نکنیم، همواره با پیامدهای آن درگیر خواهیم بود.

هدف جنبش «ژن، ژیان، آزادی» مقابله با تمام سیستم‌هایی است که زنان را در معرض آسیب و نابرابری قرار می‌دهند. این جنبش خواستار تغییرات بنیادین در ساختارهای موجود است. مبارزه‌ای که ابعاد گوناگونی دارد و جنبه‌های دولتی، سرمایه‌داری و خانوادگی را در بر می‌گیرد.

ما باید با هر نظامی که زنان را در وضعیت نامطلوب نگه می‌دارد، مبارزه کنیم. این مبارزه از طریق پیوند میان مفاهیم زن، آزادی و زندگی شکل می‌گیرد. به باور من، درک درست تفاوت و اهمیت این اعتراضات، نیازمند چنین نگرشی است.

 

*در جریان قیام‌ها، زنان همواره در صف اول حضور داشتند و همچنان در تمام عرصه‌های زندگی مقاومت خود را نشان می‌دهند. نکته قابل توجه دیگر این بود که تمام ملت‌ها و پیروان ادیان مختلف ساکن ایران با هم به خیابان‌ها آمدند و مبارزه کردند. پیشگامی زنان و مبارزه مشترک ملت‌ها را چگونه باید تفسیر کرد؟

در فرهنگ کوردستان و خاورمیانه، بریدن مو توسط زنان نشانه تجربه دردی عمیق است؛ این عمل به معنای رسیدن به نقطه پایان تحمل تلقی می‌شود. این سنت در میان ایزدی‌ها نیز رایج است. زنان در مواجهه با درد شدید، گیسوان خود را می‌برند و از بلندی پرتاب می‌کنند یا با خشم بر زمین می‌کوبند. این حرکت بیانگر این پیام است که «ما دیگر نمی‌خواهیم اینگونه زندگی کنیم، این وضعیت باید تغییر کند». زنان با این عمل، صدای تمام ملت‌ها، اقشار تحت ستم و حتی مردان شدند.

جنبش «ژن، ژیان، آزادی» از این جهت اهمیت ویژه‌ای دارد که به یک حرکت اجتماعی فراگیر تبدیل شد. این جنبش فراتر از اعتراضات صرف زنان رفت. شعارها، ترانه‌ها، آثار هنری و نقاشی‌هایی که در جریان این اعتراضات خلق شدند، نشان از عمق و گستردگی آن داشت. زنان با پیشگامی خود، راه را برای مشارکت تمام اقشار جامعه که خواهان تغییر وضع موجود بودند، هموار کردند.

زنان با مبارزات خود، راه را برای تمام نیروهایی که در پی آزادی و دموکراسی هستند، گشودند. این امر انگیزه بزرگی در جامعه ایجاد کرد. به یاد دارید که پدری پس از شهادت پسرش، این موضوع را چه زیبا بیان کرد: «در گذشته، وقتی کسی نمونه‌ای از شجاعت نشان می‌داد، می‌گفتند چه مرد شجاعی است، این است مردانگی واقعی. اما حالا می‌گویم که نمونه واقعی شجاعت، زنانگی است.»

این اعتراضات نه تنها در میان اقشار تحت ستم، ملت‌ها و پیروان ادیان مختلف، بلکه در میان مردان نیز باعث ایجاد تفکر و بازنگری شد و ارزش زنانگی را ارتقا داد. این جنبش به تمام جهان نشان داد که آگاهی و سطح آزادی‌خواهی ایجاد شده توسط جنبش آزادی زنان کوردستان تا چه اندازه تأثیرگذار است.

 

«قرن بیست و یکم به عنوان قرن زنان با قیام‌های «ژن، ژیان، آزادی» عینیت یافت»

یک بُعد مهم این قیام‌ها این بود که آزادی زنان، فراتر از حقوق فردی و جنسیتی، به عنوان پایه آزادی‌های اجتماعی مطرح شد و نقش پیشرو را برای تمام اقشار در جستجوی آزادی ایفا کرد. در واقع، تعیین «قرن بیست و یکم به عنوان قرن زنان؛ انقلاب‌ها با ماهیت انقلاب‌های زنان توسعه خواهند یافت» اساساً دیدگاهی بود که جنبش آزادی زنان کوردستان مدت‌ها پیش مطرح کرده بود. این نگرشی بود که رهبر آپو بیان کرده بود و با قیام‌های «ژن، ژیان، آزادی» عینیت یافت. ما واقعاً در این اعتراضات بیش از هر جای دیگری دیدیم که انقلاب‌های این عصر بر پیشگامی زنان و انقلاب‌های زن‌محور استوار هستند.

 

تأثیر قیام‌ها در روژهلات و ایران بر زندگی و مبارزه چگونه بود؟ این قیام‌ها موجب چه تغییراتی شدند؟

این قیام‌ها ابعاد گوناگونی دارند و بحث درباره آنها همچنان ادامه دارد. نکته مهم این است که علی‌رغم تمام اتحادهای ارتجاعی، حملات و اعدام‌های مداوم، این اعتراضات متوقف نشده است. گاهی سرعت آن کاهش یافته، اما به نوعی به یک ویژگی مستمر و جستجوی دائمی تبدیل شده است. با وجود گذشت دو سال و صدور ده‌ها حکم زندان و اعدام، همچنان ادامه دارد. در این راستا، چهره کثیف نظام بین‌المللی نیز آشکار شد.

از حدود سال ٢٠٠٣، با وجود آگاهی از نقض حقوق بشر و کشتارهای ایجاد شده توسط دولت و نظام ایران، قابل توجه است که به جز نیروهای مخالف نظام، هیچ کس از واکنش جامعه حمایت نکرد. این امر پیوند قدرت‌های بین‌المللی با این رژیم ارتجاعی را نیز آشکار کرد.

در جامعه، اعتماد به نیروی ذاتی خود افزایش یافت که بسیار مهم است. در خاورمیانه چارچوبی وجود دارد که رویکرد شرق‌شناسانه ایجاد کرده است، گویی بدون یک نجات‌دهنده خارجی یا حمایت قدرت‌های بین‌المللی، مبارزه معنادار نیست. اما یکی از ویژگی‌های این اعتراضات، توسعه آن بر اساس نیروی درونی و بدون انتظار از خارج بود. رویکرد ایجاد تغییر بر اساس توان خود در اولویت قرار داشت.

عقب‌نشینی صورت نگرفت و صدها و هزاران نفر دستگیر شدند. برای هر کسی که آهنگی نوشت یا تصویری منتشر کرد، حکم اعدام صادر شد. برای اولین بار این تعداد زن به اعدام محکوم شدند. با این حال، عدم عقب‌نشینی نشان‌دهنده اراده مقاومت در ایران و کوردستان ایران است، و این جنبه نیز از نظر تحول اجتماعی بسیار مهم بود.

جستجو و اراده وجود دارد. آنچه باید انجام شود این است که این جستجو و اراده را با مبارزه سازمان‌یافته جنبش‌های مخالف سیستم در سایر نقاط جهان بیشتر گسترش دهیم و باعث شویم گام‌هایی برای تغییر این سیستم برداشته شود.

 

*پاسخ دولت ایران به قیام‌ها، وضع قوانین سخت‌گیرانه‌تر برای سرکوب جامعه، بازداشت، اعدام و شکنجه بود. اخیراً نیز پخشان عزیزی، روزنامه‌نگار، و شریفه محمدی، مدافع حقوق بشر، به اعدام محکوم شدند. هدف دولت از این سیاست‌ها که به‌ویژه زنان را هدف قرار می‌دهد، چیست؟

این رویکرد انعکاسی از یک سیاست جهانی علیه زنان است. کتابی وجود داشت که سازمان سیا (CIA) نوشته بود با عنوان «اول زنان را بزنید». در آن گفته می‌شد اگر می‌خواهید اراده مقاومت را در یک جامعه بشکنید، ابتدا زنان را بکشید و آنها را هدف قرار دهید. این سیاست جهانی توسط دولت ترکیه و نیروهای بین‌المللی نیز اجرا می‌شود. دولت ایران هم همین سیاست را دنبال می‌کند. زیرا این مقاومت، مقاومتی با محوریت زنان بود و بر آزادی زنان تأکید داشت. بنابراین، آنها می‌خواستند با شکستن اراده زنان، جلوی این حرکت را بگیرند، اما می‌توانم بگویم که این سیاست نتیجه عکس داد. به‌ویژه نامه‌های رفقا پخشان و شریفه، و مقاومت دیگر رفقا، تأثیری کاملاً معکوس ایجاد کرد.

 

مبارزه‌ای قوی‌تر برای جلوگیری از اعدام‌ها ضروری است

همان‌طور که دولت ترکیه در زندان‌های ١٢ سپتامبر می‌خواست اراده آزادی خلق کورد را بشکند، اما مقاومت‌ها اراده آزادی را در جامعه تقویت کرد، امروز نیز رفتار آن رفقا در زندان و موضع زندانیان زن، این اراده را در جامعه قوی‌تر منعکس می‌کند. همه [جنبش را] پذیرفتند، یعنی هیچ‌کس عقب‌نشینی نکرد. آنها قیام «ژن، ژیان، آزادی» و فلسفه‌ای را که برایش مبارزه می‌کردند، پذیرفتند. این موضوع به‌ویژه در نامه‌های رفقا پخشان و وریشه بسیار آشکار بود.

این رفقا هم در انقلاب روژاوا مبارزه کردند و هم در میان جامعه خود. آنها فلسفه «ژن، ژیان، آزادی» را هم در شخصیت و هم در مبارزات خود نمایان ساختند. مقاومت آنها، علی‌رغم تمام ظلم‌های دولت ایران، برای همه ما امیدبخش است. برای همه ما یک زمینه همبستگی جهانی ایجاد می‌شود که باید بیشتر تقویت شود. مبارزه‌ای قوی‌تر که مانع این اعدام‌ها شود، ضروری است.

اراده زنان علی‌رغم تمام شکنجه‌ها و حملات شکسته نخواهد شد، و مبارزه‌ای معنادار که پیشگام آن مقاومت زندان با محوریت زنان است، در جریان است. ما نیز مسئولیت داریم که وظایف خود را در قبال این مبارزه بیشتر انجام دهیم و این مبارزه را با همبستگی جهانی به سطحی برسانیم که بتواند از اعدام‌ها جلوگیری کند.

 

*فلسفه «ژن، ژیان، آزادی» پس از قیام‌ها توسط زنان جهان نیز پذیرفته شد. در بزرگترین تظاهرات اعتراضی سال‌های اخیر در هند، پلاکاردی با نوشته «ژن، ژیان، آزادی» به زبان کردی برافراشته شد. تأثیر فلسفه «ژن، ژیان، آزادی» و اهمیت آن را از نظر مبارزه زنان چگونه می‌بینید؟

پلاکاردی که در تظاهرات هند به نمایش درآمد، تأثیری عمیق بر همگان گذاشت. حقیقت این است که ما گاهی از عمق تأثیر مبارزات خود بی‌خبریم. این رویداد نشان داد که نقطه اوج تضادهای اجتماعی در همین جاست. قرن بیست و یکم صحنه رویارویی تضادهای متعددی است، اما ژرف‌ترین و ضروری‌ترین مسئله‌ای که باید حل شود، آزادی زنان است. در این عصر، دستیابی به آزادی زنان امری حیاتی است. به همین دلیل، هر رویداد و هر چالشی که با آن روبرو می‌شویم، بار دیگر به ما یادآوری می‌کند که مبارزه ما باید حول چه محوری بچرخد، چگونه از خود دفاع کنیم و چطور در عرصه سیاست حضور یابیم. این تجربیات، اهمیت مبارزه با شعار «ژن، ژیان، آزادی» را برای ما پررنگ‌تر می‌کند.

بنابراین، در قرن بیست و یکم، ما باید فراتر از صرف شناسایی این تضاد عمیق برویم. از سازماندهی جهانی جنبش زنان در قالب کنفدرالیسم گرفته تا ایجاد ساختارهای دفاع از خود، گسترش آگاهی سیاسی و تدوین استراتژی‌های اتحاد، همه این‌ها موضوعاتی هستند که نیازمند بحث و بررسی عملی و ملموس‌تری هستند.

اگر در قرن بیست و یکم، مسئله زنان قرار است بر پایه آزادی و در محور فلسفه «ژن، ژیان، آزادی» حل شود، باید با درک عمیق‌تر این نیاز، گام‌های لازم برداشته شود. «ژن، ژیان، آزادی» هم به شعاری جهانی تبدیل شد و هم نقش پیشگام جنبش آزادی زنان کوردستان را در انقلاب زنان روشن‌تر کرد. این شعار نه تنها در هند، بلکه از زنان لیبرال گرفته تا ترانه‌های سینمایی و ادبیات، تقریباً در همه جا تأثیرگذار شده است.

اما ما نباید به این بسنده کنیم. از طرفی، خطر دستکاری یا تبدیل شدن این شعار به ابزار تبلیغاتی توسط سیستم وجود دارد، زیرا سیستم می‌تواند آن را به نفع خود مصادره کند. آنچه ما اکنون باید درباره‌اش بحث کنیم این است که در حالی که فلسفه «ژن، ژیان، آزادی» به مبارزه آزادی زنان در سراسر جهان جان می‌بخشد، چگونه می‌توانیم آن را برای تحقق انقلاب زنان به واقعیت تبدیل کنیم.

اینکه در هند هم تظاهراتی برگزار شد، نباید تنها باعث خوشحالی ما شود. در عوض، این رویدادها از هند تا آسیای دور، از آفریقا تا آمریکای لاتین، از کوردستان تا غزه و خاورمیانه، باید ما را برانگیزد تا نیاز و فوریت آزادی زنان را درک کنیم. صرفاً خرسند بودن از این وقایع کافی نیست. به نظر من، باید این را به عنوان فراخوانی تفسیر کنیم که نشان می‌دهد باید گام‌های سریع‌تر و فوری‌تری برداریم و روابط پایدارتری ایجاد کنیم تا بتوانیم این فلسفه را به واقعیت تبدیل کنیم.

 

«ما تفاوت‌هایی داریم، اما اشتراکات ما بیشتر از تفاوت‌هایمان است»

در نهایت، وقتی به مبارزه جهانی زنان نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که اتحادی حول فلسفه «ژن، ژیان، آزادی» شکل گرفته است. این اتحاد چگونه می‌تواند به یک سازماندهی قدرتمند تبدیل شود؟

اگر دقت کرده باشیم، در ١٠ تا ١۵ سال اخیر، تقریباً هر اقدام زنان در جهان خصلتی جهانی به خود گرفته است. از شیلی تا آمریکای لاتین، از روژاوا تا آفریقا و هند، هر جا که فعالیتی زنانه وجود داشته، حمایتی جهانی از آن شکل گرفته است. از جنبش «من هم» (Me too) تا قیام‌های «ژن، ژیان، آزادی»، نمونه‌های متعددی از این پدیده ظهور کرده است.

اکنون خواستی برای همبستگی وجود دارد. در برخی اقدامات، همکاری و گردهمایی حول برخی شعارها دیده می‌شود. اما این‌ها کافی نیست، زیرا سیستم جهانی که با آن روبرو هستیم نیز بر این اساس تدابیر خود را اتخاذ می‌کند. بنابراین، ایده «کنفدرالیسم دموکراتیک زنان جهان» که توسط جنبش آزادی زنان کوردستان مطرح شده، دقیقاً به دنبال تبدیل این همبستگی، گردهمایی و نقاط مشترک به یک سیستم کنفدرال است.

در این نقطه، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد و ممکن است رویکردهای ایدئولوژیک و چشم‌اندازهای سازمانی مختلفی نیز مطرح شود. ما تفاوت‌هایی داریم، اما اشتراکات ما بیشتر از تفاوت‌هایمان است.

شکل سازماندهی کنفدرال؛ کنفدرالیسم زنان، هدفش ایجاد تعادل قوی بین امر محلی و جهانی، و حرکت مشترک به شکل یک پیکره واحد است. اگر بتوانیم این را محقق کنیم، می‌توانیم مقاومتی نهادینه شده در برابر این سیستم ایجاد کنیم.

در این راستا، برخی کنفرانس‌ها برگزار شده، اسناد و فراخوان‌هایی تهیه شده است. در جنبش فمینیستی نیز تلاش‌هایی برای تدوین مانیفست فمینیستی وجود دارد. اگر این تلاش‌ها را به تدریج به سمت سازماندهی در یک بستر مشترک و حرکت به عنوان یک پیکره واحد در سطح جهانی سوق ندهیم، امکان دستیابی به نتیجه وجود نخواهد داشت.

 

«نیاز به بحث‌های قوی‌تر برای کنفدرالیسم زنان»

ما زن را نه تنها به عنوان یک هویت جنسیتی، بلکه همچون یک ملت و خلق در نظر می‌گیریم. بنابراین، این خلق و ملت باید حق تعیین سرنوشت خود را داشته باشد، به سازماندهی خود دست یابد و به تدریج این سازماندهی را نهادینه کند. در غیر این صورت، مردسالاری علی‌رغم تمام تفاوت‌ها، در سراسر جهان به شکلی یکسان عمل می‌کند.

آخرین آمار مربوط به سال ٢٠٢٢ بود. تنها بر اساس آمار رسمی، در آن سال ٨٩ هزار زن توسط نزدیکان، همسران و خانواده‌هایشان، یا همسران سابقشان به قتل رسیده‌اند. این آمار شامل قتل‌های سیاسی و کشتارهای جمعی نمی‌شود و تنها محدود به قتل زنان به دلیل جنسیتشان است که ما آن را خشونت خانگی یا زن‌کُشی می‌نامیم. اما این یک آمار جنگی است؛ ٨٩ هزار، رقمی است که می‌تواند مربوط به یک جنگ باشد.

بنابراین، ما نمی‌توانیم تنها با کنشگری، داوطلبی، یا هشتگ‌های اینترنتی با این سیستم مبارزه کنیم. به همین دلیل، نیاز به بحث‌های قوی‌تر و برداشتن گام‌های فوری‌تر برای کنفدرالیسم زنان وجود دارد. زمینه بسیار قوی، اراده و نیاز فوری برای انجام این کار وجود دارد. این موضوعی حیاتی برای همه ماست.

من فکر می‌کنم اگر بتوانیم همبستگی جهانی را با کنفدرالیسم زنان تاج‌گذاری کنیم، می‌توانیم قدرت تغییر این سیستم مسلط را نیز نشان دهیم.