روژاوا، آلترناتیوی برای ایجاد صلح در خاورمیانە

هرمینە هورداد با اشارە بە استفادە ابزاری ترکیە از ‌‌‌‌آ‌‌وارگان و همچنین مزدبگیر بودن گروه‌های نیابتی وابستە بە آن معتقد است کە اگر روزی خاورمیانە به صلح برسد با استفادە از مدل دمکراتیک روژاوای کوردستان خواهد بود.

شهلا محمدی

مرکز خبر - نیروهای مزدور  تحریرالشام وابستە بە ترکیە کە با عنوان هیئت تحریر الشام شناختە می‌شوند از ٢٧ نوامبر حملات خود علیە مناطقی از سوریە را آغاز کردند و در طول کمتر از سە روز  بخش بزرگی از مناطق تحت کنترل نیروهای رژیم سوریه را کنترل کنند.

حملات این نیروی مزدور وابستە بە ترکیە و نقش دولت‌های دیگر از جملە اسرائیل، آمریکا، انگلیس، روسیه، ایران، و همچنین پیامدهای این حملات را با هرمینە هورداد دانش آموختە فلسفەی سیاسی و تحلیل‌گر مسائل خاورمیانە، مورد بررسی قرار دادیم.

هرمینە هورداد در ابتدای سخنان خود با اشاره به اینکه جنگ‌های متعددی در سال‌های اخیر به طور مداوم در خاورمیانه در جریان بوده‌اند، اظهار داشت که آخرین و سهمگین‌ترین این جنگ‌ها، نبرد غزه بود که از ۷ اکتبر آغاز شد. او اسرائیل را به ارتکاب نسل‌کشی متهم کرد و افزود که با آتش‌بس موقت میان لبنان و اسرائیل، شعله‌های این جنگ فعلاً فروکش کرده است. با این حال، اکنون شاهد شعله‌ور شدن جنگ دیگری در سوریه هستیم، گفت: این جنگ ابعاد پیچیدەای دارد و در عین حال بازیگران مختلفی هم در خاورمیانە بر این مسئلە اثر می‌گذراند بە خاطر همین باز کردن این گرە کور برای فهمیدنش نیاز بە دقت و ریزبینی بیشتری دارد.

او با اشارە بە اینکە این نیروهای مزدور تحریر الشام از سوی ترکیە تغذیە می‌شوند و بە نوعی پروکسی‌های ترکیە هستند در مورد چرایی این اقدام ترکیە توضیح می‌دهد، در غیاب دو هژمونیک اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران، ترکیە این اقدام را برای گسترش قلمرو خود انجام می‌دهد.

وی ادامه می‌دهد که جمهوری اسلامی با وجود پروکسی‌های متعددش، در جریان جنگ اسرائیل دچار شکست شد. هم حماس و هم حزب‌الله نتوانستند به اهداف خود برسند و هژمونی جمهوری اسلامی که از طریق این پروکسی‌ها بر منطقه اعمال می‌شد، آسیب جدی دید. در همین حال، اسرائیل نیز در درگیری با غزه بخش زیادی از مشروعیت خود را نزد جامعه جهانی از دست داد و نیروهای نظامی زیادی را در این جنگ به کار گرفت. اکنون ارتش اسرائیل خسته و فرسوده شده و در نتیجه، هژمونی هر دو بازیگر منطقه‌ای، یعنی جمهوری اسلامی و اسرائیل، به شدت تضعیف شده است. در غیاب این قدرت‌ها، ترکیه در تلاش است تا با اقدامات و تحرکات خود، کنترل منطقه را به دست گیرد.

 

رفتار دوگانە آمریکا با کوردها

این تحلیل‌گر مسائل خاورمیانه می‌گوید: این وضعیت را می‌توان از دو جنبه مورد بررسی قرار داد. نخست، از منظر تلاش ترکیه برای تسلط بر منطقه و اعمال فشار بر کوردها، به‌گونه‌ای که آنها را در ضعیف‌ترین موقعیت ممکن قرار دهد یا حتی از خاک ترکیه بیرون براند. دوم، ترکیه به‌عنوان تنها عضو ناتو در خاورمیانه، موقعیتی خاص دارد و نگاه غربی یا نزدیک به ایالات متحده در این کشور حضور پررنگی دارد.

هرمینە هورداد در مورد نگاە دوگانە ایالات متحدە بە کوردها می‌گوید: ایالات متحدە رفتاری دوگانە یا چندگانە با آنها دارد یعنی در بعضی از مقاطع از کوردها دفاع می‌کند یا با آنها همراهی و همکاری می‌کند همانند همکاری کە برای از بین بردن داعش داشتند، اما زمانی کە اردوغان بە کوردها فشار می‌آورد آمریکا چراغ سبز نشان می‌دهد و کوردها را دست تنها می‌گذارد و باعث می‌شود کە کوردها ١١ هزار کشتە بدهند و متاسفانە غرب و آمریکا بە عنوان وسیلە از کوردها استفادە می‌کنند نە بە عنوان متحد.

 

«بشار اسد تنها خواهان حفظ قدرت است»

او در مورد بشار اسد بە عنوان نیروی ضعیف شدە کە نە توانایی کنترل وضعیت داخلی سوریە را دارد و نە توانایی حفظ قدرت خود در بین کشورهای هژمونی را دارد، می‌گوید: غرب دیدگاه‌های متفاوتی در مورد بشار اسد دارد. از یک سو، این پرسش مطرح است که بشار اسد به‌عنوان یک دیکتاتور سکولار تا چه حد می‌تواند منافع غرب را تأمین کند. از سوی دیگر، روسیه نیز به‌نوعی خود را حامی اصلی او می‌داند و در تلاش است تا این متحد خود را در قدرت حفظ کند، به‌ویژه به‌عنوان عضوی از اتحادیه عرب. در این میان، کشمکشی میان کشورهای خلیج فارس که متحد آمریکا هستند و روسیه که سعی دارد با نزدیک کردن اسد به اسرائیل، او را به سمت خود بکشد، شکل گرفته است. با این حال، بشار اسد فردی قوی در عرصه سیاست نیست و تمرکز اصلی او بر حفظ قدرت است. او تمایل دارد ظرفیت‌های خود را در اختیار کسی قرار دهد که بتواند بقای او را تضمین کند، به همین دلیل حرکات او غیرقابل پیش‌بینی است. این رفتار ناشی از فقدان استراتژی مشخص و رفتار سیاسی و دوستانه‌ی مناسب است.

وی در ادامه با اشاره به اینکه چالش اصلی این است که آیا بشار اسد توانایی اداره کشور خود را دارد، می‌گوید: با وجود سال‌ها حضور نیروهای مزدور تحریر الشام در ادلب، اسد نتوانسته روابط مناسبی با آنها ایجاد کند. او همچنین روابط خوبی با کوردها ندارد و موفق نشده است مشروعیت خود را در میان مردم به دست آورد. هرچند که تلاش کرده است با نزدیک شدن به کشورهای عربی، از روسیه و ایران فاصله بگیرد، اما این سیاست نیز نتایج محسوسی برای او نداشته است. به همین دلیل، تنها گزینه‌ای که پیش روی او باقی مانده این است که ظرفیت‌های خود را در اختیار ترکیه قرار دهد. ترکیه نیز خواسته اصلی‌اش راندن کورردها از برخی مناطق مرزی است.

 

«احتمالا پس از سوریە در عراق و ایران هم تحرکاتی داشتە باشد»

او همچنین با تحلیل ترکیە از دیدگاە امپریالیستی می‌گوید: ترکیە اول می‌خواهد هژمونی خودش را در سوریە داشتە باشد و بخش‌هایی از سوریە را بە خاطر نزدیکی بە اسرائیل بە دست بیاورد. فراموش نکنیم که اردوغان همواره رویای احیای امپراتوری عثمانی را در سر داشته است. در شرایطی که صحبت‌هایی درباره نظم نوین خاورمیانه مطرح می‌شود، بعید نیست که او نیز نقشه‌هایی برای تغییر مرزهای جغرافیایی در سر داشته باشد. اردوغان ممکن است از تضعیف اسرائیل و جمهوری اسلامی بهره‌برداری کند تا دست برتر را در منطقه به دست آورد و از ظرفیت‌های سوریه برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند. اگر در این مسیر موفق شود، احتمالاً تحرکاتی در عراق و حتی ایران نیز خواهد داشت.

وی در ادامه درباره نیروهای مزدور تحریرالشام وابسته به ترکیه، که رفتارهای مشابه داعش دارند، می‌گوید: این گروه فقط در ظاهر کمی تغییر کرده است، به این معنا که دیگر سر نمی‌برد. اما با مشاهده فیلم‌های منتشرشده، می‌توان رفتارهای زن‌ستیزانه آنها را دید. تنها تفاوت این است که دیگر مقابل دوربین سر نمی‌برند و تلاش می‌کنند تصویری شبیه به نسخه‌ای «مدرن‌تر» از طالبان ارائه دهند.

 

استفادە ابزاری اردوغان از آوارگان

اما در مورد اینکە اردوغان چە طوری می‌تواند سوار این موج شود و از حضور این گروەهای تندرو و افزایش آوارەهای سوریەای در منطقە استفادە کند، می‌گوید: من فکر می‌کنم کە اردوغان همیشە از آوارگان در رابطە بە غرب استفادە ابزاری دارد یعنی حتی اگر آوارگانی وجود نداشتە باشند اردوغان کاری می‌کند کە آوارە بە وجود بیاورد و از غرب امتیاز می‌گیرد با این حرف کە یا خودش آوارگان را اسکان می‌دهد و یا اینکە دروازەها را باز می‌کند کە به اروپا سرازیر شوند. اروپا هم کە مسائل مهاجرتی دارد حاضر است هر امتیازی را بە اردوغان بدهد تا جلوی مسئلە مهاجرت گرفتە شود. با امتیاز گرفتن از اروپا اردوغان آوارەها را اسکان می‌دهد و یا بە برخی از آنها اقامت می‌دهد و از نیروی کارشان بهرە می‌برد و حتی برای حفظ مشروعیت خود از آنها استفادە می‌کند  چون در داخل بحران مشروعیت دارد یا اینکە در نهایت برمی‌گردند بە همان جایی کە ساکن بودەاند. در چنین بحرانی چون نیاز دارد سعی می‌کند این بحران را درست کند.

 

تحلیل تحریرالشام بە عنوان نیروی مزدبگیر ترکیە

در مورد تعهد نیروی مزدور تحریر الشام به اردوغان، وی ادامه می‌دهد: نمی‌توان این گروه را مانند گذشته دانست که بر اساس ایدئولوژی و با تعهدی قسم‌خورده، همچون القاعده، در خدمت حامیان خود باشند. این گروه‌ها بیشتر به مزدورانی تبدیل شده‌اند که در ازای دریافت پول به‌صورت سفارشی عمل می‌کنند. بسیاری از آنها اکنون به گروه‌هایی تبدیل شده‌اند که به شکل قراردادی برای دولت‌ها کار می‌کنند.

حال باید دید که چه معامله‌ای می‌تواند این گروه را راضی کند، زیرا موضوع دیگر ایدئولوژی نیست، بلکه مسئله مالی است. گروه تحریر الشام نیز مانند سایر گروه‌های پروکسی، به مزدبگیرانی تبدیل شده‌اند که فعالیت‌هایشان وابسته به توافق‌های مالی است.

 

خودمدیریتی دمکراتیک آلترناتیو بحران‌های خاورمیانە

وی درباره مناطق روژاوا در کوردستان و حضور نیروهای سوریه دمکراتیک در این مناطق می‌گوید: این نیرو یکی از نیروهای بسیار قابل‌تحسین و سکولار است که توانسته شرایطی را مطابق با مانیفست «زن، زندگی، آزادی» در روژاوا ایجاد کند. هرچند این مسیر بسیار دشوار است، اما این تغییرات در حال وقوع است.

بااین‌حال، مسئله اصلی این نیروها، نداشتن پشتوانه مالی و یا متحد خارجی است. آن‌ها تنها از حمایت مردمی و اراده و خواست خودشان برخوردارند. همین مسئله، با وجود تمامی دشواری‌ها، بسیار تحسین‌برانگیز است و نمایانگر پایداری و عزم آنها برای پیشبرد اهدافشان است.

هرمینە هورداد معتقد است که مدل اداره خودمدیریتی در روژاوا می‌تواند یک آلترناتیو برای کل خاورمیانه باشد و می‌گوید: «من فکر می‌کنم این مدل می‌تواند یک آلترناتیو برای خاورمیانه باشد، زیرا خاورمیانه برای رسیدن به صلح روزی به چنین مدلی نیاز دارد. آنها می‌توانند به‌عنوان یک آلترناتیو برای بشار اسد یا ترکیه عمل کنند، یا مدل اجرایی‌شان می‌تواند الگویی باشد که در مناطق دیگر از آن استفاده شود. اگر روزی آمریکا بخواهد رودخانه جنگ در خاورمیانه را پایان دهد، احتمالاً ممکن است بخواهد از این مدل آلترناتیو بهره‌برداری کند و آن را در سطح خاورمیانه گسترش دهد، چرا که خاورمیانه دیگر ظرفیتی برای ویرانی، جنگ و آتش‌افروزی ندارد.»

 

اصالت زن زندگی آزادی

او در مورد تلاش مردم خاورمیانه برای ایجاد آلترناتیو بدون کمک نیروهای هژمونی می‌گوید: تغییر ذهنیت یا تغییر دیدگاه نیاز به سواد سیاسی مردم دارد، اما متاسفانه این سواد و بینش سیاسی توسط حکومت‌ها مخدوش می‌شود. به عنوان مثال، حکومت جمهوری اسلامی در طول چهل و پنج سال حکومت خود، سواد سیاسی مردم را تحت تاثیر قرار داده و اطلاعات غلطی به آنها داده است. مردم ممکن است فکر کنند چون حزب‌الله از جمهوری اسلامی حمایت می‌کند یا به ظاهر از مردم فلسطین حمایت می‌کند، باید تمام مردم فلسطین و لبنان شبیه حزب‌اللهی‌های ایران باشند. در حالی که واقعیت لبنان یا فلسطین چیزی متفاوت است. این اطلاعات مخدوش نیاز به بازسازی دارد و چون دولت‌ها این کار را خراب می‌کنند، مردم باید خودشان این اطلاعات را تصحیح کنند.

او ادامه می‌دهد که امروزه به دلیل شبکه‌های اجتماعی و دسترسی آسان‌تر مردم به اطلاعات، آنهایی که به دنبال حقیقت هستند می‌توانند در این فضای آشفته واقعیت را تشخیص دهند.

هرمینە هورداد در ادامه با اشاره به اهمیت گفتمان «زن، زندگی، آزادی» و اصالت این مانیفست می‌گوید: گفتمان «زن، زندگی، آزادی» گفتمانی است که همواره ادامه دارد و خودش ساری و جاری می‌شود. گاهی در ترکیه، گاهی در هند و گاهی در اروپا زنان می‌خواهند بیشتر این گفتمان را تبیین کنند و آن را درک کنند. این گفتمان به خاطر اصالتش همیشه زنده می‌ماند، گاهی با سروصدا و گاهی بدون سروصدا، زیرا این گفتمان انسانی و مردمی است و به فطرت انسانی مربوط است. ما مانند افرادی در شبی تاریک هستیم که فانوس «زن، زندگی، آزادی» را در دست داریم و می‌توانیم راه را به مردم نشان دهیم.

 

«زن زندگی آزادی گفتمان و سبک زندگی است»   

وی در مورد مصادره شدن گفتمان «زن، زندگی، آزادی» توسط گروه‌های راستگرا و کسانی که شناختی از این مانیفست ندارند، می‌گوید: «می‌بینیم که دست راستی‌ها، حداقل در میان ایرانی‌ها، شعار «زن، زندگی، آزادی» را بر می‌دارند و در جاهایی که خودشان می‌خواهند از آن استفاده می‌کنند. در حالی که کارهایی که انجام می‌دهند، کاملاً مغایر با مانیفست «زن، زندگی، آزادی» است، اما این امر کاملاً مشخص است. برای مثال، وقتی خبرنگار یک شبکه اسرائیلی در منطقه جنگی شعار «زن، زندگی، آزادی» را روی خرابی‌ها می‌نویسد و همه می‌دانند که نباید در آنجا استفاده شود، این عمل مصادره گفتمان است. این گفتمان نمی‌تواند مصادره شود. یا گروه‌هایی که به سلطنت‌طلبان تعلق دارند، از شعار «زن، زندگی، آزادی» استفاده می‌کنند، نه از گفتمان آن، و در میانه راه نمی‌دانند چه کار کنند. این نشان‌دهنده اصالت گفتمان «زن، زندگی، آزادی» است، زیرا این فقط یک شعار نیست، بلکه یک گفتمان و سبک زندگی است.»