صدای مهسا

مامان کشتن منو اینها فقط داریم میریم بالا

دعا کن که خدا باشه باهاش حرفا دارم حالا

مامان نیستی نمیبینی پر از دختر شده راها

همه همسن نیکاها هم همسن اسراها

من از باتون نترسیدم فقط ترس من از اینه

که بعد مرگ ببینم که خداشونم دروغینه

همه چیو بهش میگم دعا کن که خدا باشه

 اگر که معرفت داره باید خونخواه مهسات شه

مامان اینجا همه پیرن چه تو مردا چه تو زنها

جوناشون فقط ماییمو تعدادی از افغانها

چه دخترهای نازیو زدن داغونشون کردند

هزاران دختر افغانو سنگ بارونشون کردند

 بهش میگم نبودی تا بذارم سرتو آغوشت

همونها منو کشتن چیا گفتن در گوشت

چیا گفتن که یادت رفت منو وقتی که جون دادم

مامان باید بدونه من واسه آزادی خون دادم

مامان جون اشکاتو پاک کن یه کرد که اشک نمیریزه

 خودت گفتی که ما کوهیمو کوه هرگز نمیریزه

مامان جون اشکاتو پاک کن ببین که یک جهان پاشد

نمیبینی با مرگ من حقیقتها هویدا شد

من از باتون نترسیدم فقط ترس من از اینه

که بعد مرگ ببینم که خدام قصه ش دروغینه

همه چیو بهش میگم دعا کن که خدا باشه

 اگر که معرفت داره باید خونخواه مهسات شه

چقدر دلتنگتم مادر چقدرتو فکر چشماتم

میدونم عاشقم بودی بدون من خاک پاهاتم

 مامان خیلی دلم تنگه برای عطر آغوشت

فقط یک قول ازت میخوام نشه یادم فراموشت