زنان، آسیب دیدگان در ادوار تاریخ/ مطالباتی که زنان ایرانی هرگز دریافت نکردند
حقوق زنان مبحثی مهم با گسترەای وسیع است که حقوق فردی و حقوق اجتماعی زنان را شامل میشود، اما این حقوق در ادوار مختلف در ایران پایمال شدە و پس از انقلاب ۵۷ نیز ناعدالتی جنسیتی در بخشهای مختلف آزادی را از زنان ایران گرفت.
سروشا آمین
مرکز خبر - حقوق زنان، اصطلاحی است که اشاره به آزادی زنان در تمامی سنین دارد و در پی نادیده گرفته شدن حق زنان در جهان این کلمه تا کنون گسترش زیادی یافته و در جامعه رواج داشته است. ممکن است این حقوق توسط قانون یا رسوم سنتی یا اخلاقی در یک جامعه به رسمیت شناخته شود یا نشود.
حقوق زنان مبحثی مهم با گسترەای وسیع است که حقوق فردی(خصوصی) و حقوق اجتماعی(عمومی) زنان را شامل میشود، کە در همەی جوامع و دورانهای مختلف، به مقتضیات زمان، ویژگیهای فرهنگی و نوع مناسبات اجتماعی آن عصر، متفاوت بوده است.
بررسیهای پیشینەی حقوق زنان در ایران نیز نشان دهندهی تسلط پایدار مرد سالاری بر آن است. از این میان میتوان به جواز تعدد زوجات برای مرد، سلب حق انتخاب شوهر از دختر، به ارث برده شدن زنان بیوه از جانب نزدیکان همسرش، در مقولەی ارث و دیه نصف مرد حق داشتن، سهولت قوانین کیفری در مورد جنایات وارد شده بر زنان و رواج خشونت علیه زنان، تجاوز، محدودیت دادن حق تابعیت از سوی مادر به فرزندش، لزوم اخذ رضایت زنان از همسران برای خروج از کشور، نداشتن حق حضانت فرزندان، نابرابری جنسیتی در مقولەی کار و آموزش و بسیاری موارد دیگر که میتوان گفت زنان در طول تاریخ با آن زندگی کردهاند.
در اینجا به چند نمونه از حقوق اجتماعی پایمال شدەی زنان در ایران به صورت محدود میپردازیم.
ازدواج و مسائل مربوط به آن:
مسئلەی ازدواج یکی از هزاران مسائلی است که زنان درآن مورد ظلم قرار گرفتەاند و پاکدامنی و ارزشمندی آنان را با باکره بودن یا نبودن میسنجند. چراکه توصیههای اسلام برای انتخاب زنان به عنوان همسر از میان زنان با اصالت خانوادگی، باکره و پاکدامن و صاحب جمال است. چنان که برخی از مفسران معتقدند که حکم مهریه برای زنان بابت حق پاکدامنی و نگهداری از عفت خود در برابر ناپاکیهای دنیاست.
از دیگر ظلمهایی که در حق زنان در مسئله ازدواج شده میتوان: چند همسری برای مردان (مردان میتوانند تا چهار همسر دائم برای خود اختیار کنند)، کودک همسری (بعضی از فقەهای شیعه ازدواج دختران کمتر از ٩ سال رانیز جایز دانستەاند)، عقد موقت(مردان میتوانند جدا از همسران دائم خود در قبال پرداخت اجرتی با زنان دیگر برای رابطه جنسی عقد ببندند) را نام برد.
طلاق:
طلاق نیز از اختیارات مخصوص مرد است و مرد با توجه به اختیاری که از جانب شرع دارد، میتواند زن خود را در حضور دو شاهد، بدون هیچ تشریفات رسمی طلاق دهد.
همچنین طلاق تا بعد از تمام شدن سه دورەی حیض زن کامل نخواهد شد، زن تا پایان این مدت حق ازدواج مجدد ندارد اما مرد پس از طلاق بلافاصله میتواند مجددا ازدواج کند. (یکی از دلایل این حکم حامله بودن یا نبودن زن می باشد اما در عصر تکنولوژی که انواع تجهیزات پزشکی برای اثبات حامله بودن یا نبودن زن وجود دارد این حکم قابل تامل است.)
طلاق رجعی از انواع طلاق است. در این نوع طلاق مرد حق رجوع بر زن خود را دارد و با رجوع طلاق ملغی میشود و این رجوع فقط باید از طرف مرد باشد و لاغیر. تعداد طلاق و رجوع محدود به دو مرتبه شده است و پس از طلاق مرتبەی سوم، دیگر رجوع معتبر نیست و برای رجوع نیاز به محلل(ازدواج زن با مردی دیگر و طلاق از او) لازم دانسته شده است.
معرفی طلاق به عنوان یک آسیب اجتماعی:
به خاطر همین نگرش (آسیب اجتماعی) است که حکومت به طلاق نگاهی منفی دارد. طلاق گرفتن زنان هیچ حقی را از هیچکس نقض نمیکند. در حالی که اعمال هر روزه حکومت ناقض حقوق مردم و مبتنی بر خشونت است، اما آسیب اجتماعی اعلام نشده است.
جدا شدن دو فرد آسیب اجتماعی نیست، مهم این است که طلاق چگونه انجام شود. طلاق می تواند به برخی از آسیب های اجتماعی منجر شود. هدف حکومت از اعلام طلاق به عنوان آسیب اجتماعی تابو کردن این پدیده و وارد آوردن فشار بر روی زنان برای ماندن در ازدواج ، علیرغم خشونت خانگی، اعتیاد شوهر، عدم انجام وظایف مرد در یک نظام مرد سالار است.
ختنه کردن زنان:
بریدن آلت تناسلی زنان یا ختنه کردن یا ناقص سازی جنسی زنان یا مثله کردن جنسی از سوی سازمان ملل متحد تحت عنوان (سنت و آیین) مردود و این عمل را مصداق بارز (شکنجه) میداند.
گمان میرود که ظهور آداب مربوط به بریدن آلت تناسلی زنان، برای اولین بار در مصر باستان اتفاق افتاد و هم اکنون در برخی کشورها به صورت علنی و پنهان ادامه دارد.
این عمل در ایران نیز پدیدەای جدید نبوده، ولی عدم دسترسی به اطلاعات در این خصوص به علت تابو بودن و جزء محرمات بودن عملا آن را نامرئی میکند و به محققان مجال نمیدهد تا در مورد آن در ایران تحقیقاتی کشف کنند.
ارث و دیه:
بر اساس قوانین ارث زنان مشمول بردن ارث قرار گرفتهاند اما معمولا با درجه خویشاوندی برابر با مردان، نیمی از سهم یک مرد را به ارث میبرند.
با توجه به توجیه مذهبی آن، حضور در جبهههای جهاد، تامین نفقه زنان و توان مالی اقوام که بر مردان بر خلاف زنان واجب است، دلیل این تفاوت است.
علاوه بر ارث، دیه نیز از مسائل متفاوت بین زن و مرد است. در دیەی اعضا، چنان چه دیەی زن کمتر از ثلث دیه کامل مرد باشد، دیه زن و مرد برابر است، اما در بیشتر از ثلث دیه زن به نصف تقلیل مییابد. علت این تفاوت را نیز میتوان همان علت در تفاوت ارث بیان کرد.
شاخص ترین حق سلب شده زنان، حق انتخاب پوشش:
اما شاخص ترین حقی که بیش از ۴۰ سال است از زنان گرفته شده، حق انتخاب ظاهر و پوشش آنهاست. بنابر قانون حجاب اجباری که از سال ۶۲ به تصویب رسیده است، دختران از سن ۷ سالگی با حجاب اجباری رو به رو می شوند و پس از آن این پوشش ناخواسته در هر جایی که مکان (عمومی) محسوب بشود، همراه آنهاست؛ همراهی ناخواسته که زنان دخالتی در انتخابش نداشتند.
در این سالها علاوه بر حجاب اجباری تعاریفی از سوی حکومت ساخته شده است که اگر زنان بر اساس آن پوشش خود را رعایت نکنند متهم به «بد حجابی» میشوند. گشت ارشاد و برخوردهای خشونت آمیز آنها، توقیف خودروهایی که به گفتەی مقامات سرنشین بدحجاب دارند و برخورد با عکاسان مدلینگ که به گفتەی دولت «بد حجابی» راترویج میدهند، از جمله اقدامات این حکومت برای اجرای هرچه صریحتر حجاب اجباری است.
تحصیل:
وضعیت حضور زنان در امور مربوط به خود از جمله تحصیل تا قبل از دوران پهلوی رو به کاهش و افول گذاشته بود. انزوای زنان در دورههایی سبب شد، تا آگاهی آنان نسبت به حقوق خود محدود باشد و از همین رو، عملا امکان بهرەوری از حقوق خویش را از دست بدهند.
همچنین در اوایل حکومت جمهوری اسلامی روند تحصیل زنان دچار دگرگونی شد و زنان حق تحصیل در تعدادی از رشتههای تخصصی را نداشتند، تا در دورەهای اخیر که تلاشهایی در جهان برای ارتقاء جایگاه زن صورت پذیرفت. با وجود جهشهایی در منطقەی خاورمیانه، همچنان فرصت تحصیل زنان به مراتب از مردان عقبتر توصیف شده است.
اشتغال:
در حالیکه بنابر گفتەی مقامات ایران، زنان ایرانی در سالهای اخیر، در حوضههای مختلف تحصیلی درخشیدهاند، اما علی خامنەای بە عنوان رهبر جمهوری اسلامی اعتقاد چندانی به حضور پر رنگ زنان در در رتبههای بالای مدیریتی ندارد. چراکه زنان بر خلاف مردان در شریعت اسلام از تصدی بر مناسب قدرت منع شدهاند.
از جمله آنکه علی خامنهای در سال ۹۲ حضور زنان در مشاغل و مناصب اجرایی را «مورد اشکال» توصیف کرده و گفته بود: «این که ما به حضور بالای زنان در مناصب اجرایی افتخار کنیم، دیدگاهی غلط است و در واقع انفعال در برابر گفتمان غربی است.»
درهای بسته ورزشگاهها به روی زنان:
ممنوعیت حضور زنان در ورزشگاهها کمی پس از اجباری شدن حجاب آغاز شد و زنان در تمام طول این سال ها برای ورودشان به ورزشگاهها تلاش کردهاند.
مبارزات زنان برای پس گرفتن سهمشان از سکوی ورزشگاهها هزینههای سنگینی داشته است. خود سوزی سحرخدایاری معروف به «دخترآبی» در رسانهها و در پی آن افزایش فشارهای بینالمللی تنها یک بار به صورت رسمی در مهر ماه ۱۳۹۸ باعث شد تا درهای ورزشگاه بر روی تماشاگران زن باز شود. اما پس از آن همچنان این محدودیت ادامه دارد.
ممنوعیت در یک سری از رشته های ورزشی چون دوچرخهسواری ، موتورسواری، برخی از رشتههای رزمی و محدودیت در برخی رشتههای ورزشی بینالمللی از جمله شنا و ژیمناستیک را هم برای زنان باید اضافه کرد.
بیش از ۴۰ سال ممنوعیت رقص و آواز:
ناعدالتی جنسیتی در بخشهای مختلف پس از انقلاب ۵۷ آزادی را از جامعه زنان ایران گرفته است. موضوعاتی مانند ممنوعیت صدای زنان در موسیقی ایران، محدودیت برای روی صحنه رفتن نوازندگان زن، جرم بودن رقصیدن زنان و بسیاری موارد دیگر که تا پیش از انقلاب وجود نداشت، اکنون مشکلاتی بزرگ برای زنان ایران و نمونهای از حقوق پایمال شدەی آنان است.
هیچ آمار دقیقی وجود ندارد که طی بیش از ۴۰ سال حکومت جمهوری اسلامی ، صدای چندین زن در موسیقی ایران به اجبار خاموش شده و چندی خواننده زیرزمینی زن علیرغم تمام محدودیتها به فعالیت خود ادامه میدهند؛ اما این صداهای ممنوعه گاه از چهارچوب شبکههای اجتماعی بیرون میزنند و بازتابی جهانی پیدا میکنند.
ممنوعیت رقصیدن زنان هم که در این سالها جای خودش را دارد، بارها دخترانی که رقص خود را در شبکههای اجتماعی منتشر کرده بودند با احکام قضایی روبه رو شدند.
استقامت و مبارزه بی بدیل زنان ایران در برابر تمام ناملایمات:
مبارزات مسالمتآمیز زنان ایران برای رفع تبعیض وبرابری حقوقی با مردان، با تکیه بر موازین بین المللی حقوق بشر، یکی از صفحات درخشان تاریخ مبارزات جهانی زنان برای برابری حقوق با مردان است.
ابتکار و نوآوری زنان ایرانی، شجاعت و استقامتشان در برابر خشونت و سرکوب دولتی، ستایش جامعه جهانی از فعالان ایرانی حقوق زن را بر انگیخته است.
اگر مبارزه با حکومت خود کامه برای کسب حقوق سیاسی با واکنش خشن دولت مواجه بوده، مبارزەی حق طلبانه زنان نیز با این نوع خشونت روبه رو گشته و با بیتوجهی حمکرانان و جامعه مردان مواجه بوده است. گویی این حکوت با زیبایی و شادمانی دشمنی دیرینه دارد.
زن سنبل زیبایی، شادمانی، نشاط و قدرتی بی بدیل است که میتواند تمام دنیا را به زانو در بیاورد. اما حکومت جمهوری اسلامی با ترسی که از موجودیت زن و ضعف خود نسبت به زنانگی زن دارد، دست به هر عمل دور از عقلی میزند که زن موجودیت خود را درک نکند و بتواند بر آن تسلط یابد و وجود مرد سالارانه و حقیر خود را پنهان کند.
زنان آسیب دیدگان در ادوار تاریخ هستند. آسیب دیدگانی مقاوم، که با وجود تمام زخمهایی که بر پیکر و روحشان نقش بسته، باز هم در کنار مردان زنانگی را زندگی میکنند. زن نماد ظرافت و قدرت است.