نگاهی حقوقی بە ناقصسازی جنسی زنان در ایران و جهان
نیره انصاری، حقوقدان و مدافع حقوق بشر معتقد است کە عدم جرمانگاری ناقصسازی جنسی زنان در نظام حقوقی ایران مانع از تعقیب حقوقی و قانونی این موضوع از حیث جرم بودن ناقصسازی جنسی زنان میشود و این مسئله در ایران بسیار حائز اهمیت است که باید به آن توجه شود.
شهلا محمدی
مرکز خبر - نیره انصاری، حقوقدان و مدافع حقوق بشر در مورد ناقصسازی جنسی زنان(ختنه) که یک نوع خشونت جنسیتی علیه زنان شناخته میشود، در قوانین ایران و نحوهی برخورد با این پدیدهی متحجرانه، گفت: ناقصسازی جنسی زنان، فرآیندی است که در آن بخشی از اندام جنسی زنان بریده میشود. این فرایند از نظر شدت، انواع مختلفی دارد، اما صرفنظر از نوع و کیفیت آن، به منزلهی ناقصسازی جنسی و ناقص کردن بخشی از بدن و اندام جنسی آنها میباشد، که این موضوع میتواند در طول زندگی آنها، آثار بسیار نامعقول و نامطلوبی بر زنان، به ویژه این موضوع میتوانند از لحاظ روحی و روانی تأثیرات مخربی بر آنها و منزوی کردن آنان در جامعه داشته باشد.
وی با اشاره به ناقصسازی جنسی سالانهی بیش از ٢ میلیون زن در سراسر جهان، گفت: بنا به اعلام سازمان جهانی بهداشت(WHO)؛ درحال حاضر بین ١٣٠ تا ١۶٠ میلیون زن در قارههای آسیا و آفریقا مورد ناقصسازی جنسی قرارگرفتهاند. و سالانه بیش از٢ میلیون زن در این دو قاره تحت یکی از انواع آن قرار گرفته و در هر ثانیه، ١ تن و روزانه حدود ۶ هزار زن در جهان قربانی این پدیدهی ضدبشری میشوند. از این میزان، حدود ٨٠% زنان ختنه شده در قارهی آفریقا و ٢٠% از آنان در قارهی آسیا قرار دارند و حتی در برخی از کشورهای آمریکایی و اروپایی نیز این پدیده انجام میشود.
این متخصص حقوق بینالملل و حقوق اروپا در ادامهی صحبتهای خود با اشاره به عوارض شدید ناقصسازی جنسی زنان گفت: زنانی که تحت ناقصسازی جنسی قرار گرفتهاند، در حالی بزرگ میشوند که عوارض شدیدی در شرایط مختلف زندگی آنها چون خونریزی ماهیانه، دخول جنسی، بارداری و زایمان و در مجموع سلامت جسم و روان آنها را تهدید میکند و به نظر میرسد که ناقصسازی جنسی ختنه زنان، موجبات اخلال در وضعیت جنسی آنها را فراهم میکند.
پیشینهی ناقصسازی جنسیِ زنان
نیره انصاری در ادامهی صحبتهای خود در مورد پیشینهی ناقصسازی جنسیِ زنان و مردان در ایران و جهان گفت: ناقصسازی جنسی زنان همانند مردان، دارای تاریخی طولانی میباشد و شواهد آن به قرنها پیش از مسیح و اسلام نیز گزارش شده و در مذاهب و ملل مختلف نیز بدان پرداخته شده است. از اینرو، ناقصسازی جنسی زنان نه تنها یک امر مذهبی، بلکه موضوعی تاریخی و فرهنگی است که در گذر زمان وجود داشته و رواج یافته است. در ایران نیز این پدیده در برخی از مناطق غربی، جنوبی و جنوب شرقی ایران رایج بوده و مشهود است، اما تاکنون گزارشی در ایران به طور رسمی در این باره منعکس نشده است و این پدیده هیچ رسمیتی در ایران ندارد.
تابوهای سنتی، عرفی و رویکردهای مذهبی عامل ناقصسازی جنسی
این نویسنده و فعال حقوق بشر در مورد موانع پیش روی مبارزه با ناقصسازی جنسی زنان در ایران گفت: وجود تابوهای سنتی، عرفی و رویکردهای مذهبی نسبی در بین مردم نواحی که زنان مورد ناقصسازی جنسی قرار میگیرند، زیرا مذهب به نوبهی خود یک سری محدودیتهایی را در جامعه و به ویژه برای زنان ایجاد میکند، چون در اسلام تاریخی چیزی به نام حقوق بشر وجود ندارد و یکی از مواردی که در رابطه با ناقصسازی جنسی زنان با آن مبارزه میشود، اصل وجود، هویت و حقوق بنیادین زن است، که باید به عنوان یک انسان به زنان نگریسته شود.
وی همچنین به عدم جرمانگاری ناقصسازی جنسیِ زنان در نظام حقوقی ایران که مانع از تعقیب حقوقی و قانونی این موضوع از حیث جرم بودن ناقصسازی جنسی زنان میشود اشاره کرد و گفت که مسئلهی جرمانگاری ناقصسازی جنسی در ایران بسیار حائز اهمیت است که باید به آن توجه شود.
این فعال حقوق بشر همچنین به تمایز جنسیتی و عرفی ناقصسازی جنسی زنان نسبت به مردان اشارە کرد و گفت: ناقصسازی جنسی یا ختنهی مردان در سراسر جهان و حتی در کشورهای آمریکایی و اروپایی وجود دارد و این موضوع به دلیل حساسیتهای فرقهای و آیینی در اسلام و یهودیت به آن پرداخته نمیشود، اما در رابطه با ناقصسازی جنسی زنان شرمانگاری مشهود عرفی در بین خانوادهها و جامعه، مانع از طرح موضوع و تعقیب آن می گردد.
وی در ادامهی صحبتهای خود همچنین به عدم آگاهی فراگیر مردم نسبت به ناقصسازی زنان اشاره کرد و گفت: ناقص سازی جنسی مردان به دلیل رواج گستردهی آن در شرق و موافقت طیف وسیعی از پزشکان با آن، تقریباً برای همگان موضوعی شناخته شده است، اما در وضعیتی نابرابر، این خشونت نسبت به زنان به دلایل زیادی ناشناخته مانده و نیاز به آگاهسازی و فرهنگسازی عمومی در این رابطه دارد. از دلایل عمده ناشناخته ماندن ناقصسازی جنسی زنان برای بسیاری از افراد این است که رواج این پدیده در جهان بسیار کمتر از رواج ناقصسازی جنسی مردان است.
ناقصسازی جنسی مصداق بارز خشونت علیە زنان
نیره انصاری با اشاره به استیلای ذهنیت و فرهنگ مردسالاری در جوامع شرقی و ایرانی، که یکی از عوامل ناقصسازی جنسی زنان است، گفت: ناقصسازی جنسی اجباری زنان به ریشههای تاریخی و عرفی آن باز میگردد و حکایت از فرهنگ مردسالاری داشته و مصداق بارز خشونت علیه زنان به شمار می رود و عدم جرمانگاری این پدیده در قانون یکی از راههای بغرنجی است که فعالان حقوق بشر که برای از بین بردن ناقصسازی جنسی زنان مبارزه میکنند به آن توجه کنند.
وی همچنین تأکید کرد: ناقص سازی جنسی زنان زیر ١٨سال در واقع، به منزلهی آسیب رساندن به سلامت جسمی و روحی کودکان و سرنوشت جنسی و خانوادگی آتی آنها میباشد و نسبت به زنان بزرگسال نیز در صورت اجباری و قهری بودن اعمال آن، از مصادیق خشونت علیه آنها خواهد بود و در صورت ارادی بودن آن نیز باید آنرا در قالب یک سنت غیر بهداشتی و زیانبار برای آنها در یک جامعه مرد سالاری مربوطه برشمرد.
این فعال حقوق بشر در ادامهی اشاره به موانع پیش روی مبارزه با ناقصسازی جنسی زنان گفت: نبود ساز و کارهای حمایتی قانونی، عرفی، فرهنگی، اجتماعی نسبت به زنان در ایران یکی دیگر از این موانع است. حتی «گل صحرا»؛ نخستین مرکز جراحی زنانِ قربانی ناقصسازی جنسی زنان بوده که در قالب مرکز پزشکی «گل صحرا» با هدف ارائه کمکهای روانشناسی و جراحی پزشکی به زنان قربانی این امر در سپتامبر ٢٠١۴ در برلین آلمان راهاندازی شد. این در حالی است که کشورهای دارندهی قربانیان خشونت جنسی علیه زنان در اثر ناقصسازی جنسی آنها، نوعاً فاقد مراکز مشابه در جهت حمایت از زنان قربانی میباشند.
وی در ادمهی صحبتهای خود با اشاره به عدم اجماع جهانی در مقابله با ناقصسازی جنسی زنان اشاره کرد و گفت که به رغم اقدامات سازمان ملل و سازمانهای بینالمللی متعدد در زمینهی ناقصسازی جنسی زنان، ما کماکان شاهد انجام آن هستیم و ما باید اجماع جهانی باید به وجود بیاوریم و از مکانیسمهای حقوقی در این باره استفاده شود.
این مدافع حقوق بشر در ادامهی صحبتهای خود در رابطه با امکان تعقیب قانونی زنانی که در مراکز غیر بهداشتی و غیرقانونی که تحت ناقصسازی جنسی قرار میگیرند، گفت: همانطور که سقط جنین در قانون ایران ممنوع است، که آن هم بیشتر جنبهی مذهبی دارد و بسیاری از زنان به دلیل جرمانگاری کردن سقط جنین و به دلیل بارداریهای ناخواسته یا دیگر مشکلات به سقط جنین در مراکز غیرقانونی و غیربهداشتی که اغلب توسط افراد غیرمتخصص صورت میگیرد، روی میآورند که حتی در معرض خطر مرگ قرار میگیرند، باید پدیدهی ناقصسازی جنسی زنان باید جرمانگاری شود و زنانی که در معرض ناقصسازی جنسی قرار گرفتهاند، میتوانند با شکایتهای خود توجه جامعه را به این پدیدهی ضدبشری جلب کنند.
ناقصسازی جنسی زنان در حقوق بینالملل
نیره انصاری در ادامه دربارهی قوانین کشورهای اروپایی در رابطه با زنان پناهنده و مهاجری که مورد ناقصسازی جنسی قرار گرفتهاند، گفت: در قوانین بینالمللی تعیین شرایط حق فرد برای پناهندگی در کنوانسیون مربوط به پناهندگان (١٩۵١) آمده است که فرد پناهنده به دلیل ترس از اذیت و آزار براساس نژاد، مذهب، ملیت، عضویت در یک گروه خاص اجتماعی و یا عقاید سیاسی پناهنده شود و فرد به این دلیل از به بازگشت به کشور خود امتناع ورزد، کشورهای پذیرنده براساس چنین کنوانسیونی و قوانین دوبلین ١ تا ۴ اجازه ندارند که آن پناهنده را به کشور خود بازگردانند وهمانطور که کمیتهی اجرایی کمیساریای عالی پناهندگان که در سال (١٩٨۵) در زمینهی زنان پناهنده و حفاظتِ بینالمللی تصریح کرده است: «دولتها در اِعمال حق حاکمیت خود در اتخاذ تفسیر و تعریف «زنانِ پناهنده، پناهجو» که تحت رفتار خشونتآمیز و غیرانسانی قرار میگیرند و به دلیل سرپیچی از انجام آداب و رسوم اجتماعیِ ستیزهجویانه، جامعهی خود را ترک میکنند، به استناد ماده (A،1 و( 2 در یک گروه اجتماعی خاص قرار میگیرند، یعنی سازمان جهانی بهداشت،١٩٩۴ پذیرفت که زنانی که مورد ناقصسازی جنسی قرار گرفتهاند، باید به عنوان پناهنده پذیرفته شوند.
افزون بر این کمیته اجرایی در خصوص زنان پناهنده و حفاظت جهانی (١٩٩٠)به کمیساریای عالی پناهندگان دستورالعملهایی را صادر کرد و به صراحت ناقص سازی جنسی زنان را «عملی مضر» معرفی نمود و در پاسخ به درخواست برای صدور ابلاغیه در مورد موقعیت کشورها در این زمینه، به عنوان یک سپهر برای پناهندگی چنین زنانی رهنمودها و راهکارهایی را به این کشورها ارائه داد که بتوانند کمک بزرگی به چنین زنان انجام دهند و حتی تشویق به استفاده از همان عنوان «گروه خاص اجتماعی» برای زنانی که ممکن است این عمل شرایط خاصی را در زندگیشان ایجاد کرده باشد و یا علت اصلی تقاضای پناهندگیشان همان «ناقص سازی جنسی» باشد، کرد.
نیره انصاری در پایان صحبتهای خود در مورد جراحیهای زیبایی واژن یا لابیاپلاستی که در بیشتر مواقع به دلیل اجبار از سوی همسر یا خانواده انجام میشود و گنجاندن این موضوع در پدیدهی ناقصسازی جنسی زنان در ایران و قوانین بینالمللی گفت: اگر انجام این جراحیهای زیبایی از روی اجبار شخصی دیگر از جمله همسر و یا خانواده صورت گیرد، زنان میتوانند با تحت عنوان از بدن و حقوق خود شکوائیهای مطرح و از همسر، مادر و پزشک جراح شکایت کند و حتی جدای از تعقیب جزایی، میتواند تقاضای جبران خسارت کند.