زنان زندانی سیاسی، اولین قربانیان شکنجه در ایران
در حالیکە چندین سال است ۲۶ ژوئن روز جهانی «حمایت از قربانیان شکنجه» اعلام شدە است اما همچنان زندانیان در ایران تحت اشکال شکنجە قرار میگیرند.
آگرین حسینی
دیواندره - شکنجه به عنوان یکی از متداولترین ابزار شکستن کرامت انسانی و مختل کردن زندگی بشری از ابتدا تاکنون محسوب میشود و این شیوه و روش غیرانسانی در جهان امروزی کماکان به قوت خودباقیست. متأسفانه از همان ابتدای بر سرکار آمدن جمهوری اسلامی تاکنون از شکنجه به عنوان یکی از ابزارهای متعارف اعترافگیری اجباری، شکستن حرمت و کرامت زندانیان و خانوادهها و وابستگان آنان، تحقیر، تخریب استفاده میشود.
در حاکمیت ایران، بیش از ۴۵ نوع شکنجه علیه زندانیان سیاسی به کار گرفته شده است.از جمله شکنجههای مرسوم در زندانها که از دهه ۶۰ بر زندانیان و قربانیان شکنجه در ایران اعمال شد میتوان به موارد زیر اشاره کرد: شلاق و کتک زدن، آویزان کردن، سوزاندن، فروبردن اجسام تیز در بدن، فروبردن فلزات داغ شده در بدن، کشیدن ناخن، تجاوز جنسی، درآوردن چشم از حدقه، بریدن اعضای بدن و اعدام مصنوعی.
فشار و شکنجه بر زنان در زندانها همواره با وحشیگری و شدت مضاعف همراه بوده است.زنان زندانی سیاسی، اولین قربانیان شکنجه در ایران هستند. تجاوز به زنان در مقابل دید همسرانشان و شکنجه و تیرباران زنان باردار از جملة این موارد است. ممانعت از درمان و دارو، شرایط وخیم بهداشتی همچنین توهین، تحقیر و تهدید به تجاوز از اهرمهای فشار روانی و مصداق بارز شکنجه علیه زنان زندانی در زندانهای ایران است.
در همین زمینە روایت یکی از زنان زندانی جنبش انقلابی «ژن ژیان ئازادی» در دیواندره را بیان میکنیم:
(س.ع) میگوید: اولین روز بعد از خاکسپاری ژینا امینی، بە همراە شهروندان آزادیخواە دیواندره به خیابان آمدە و با سردادن شعار و مسدود کردن خیابانها سعی در برگزاری اعتراضات داشتیم با وجود اینکه ما دست خالی بودیم و ابزاری برای دفاع ازخود نداشتیم اما هدف تیراندازی نیروهای امنیتی قرار گرفتیم و همان روز اولین شهیدان را تقدیم راه آزادی کردیم . من خیلی ترسیده بودم اما با وجود ترسم باز هم در خیابان ماندم و شروع به امداد رسانی و کمک به مجروحان کردیم تنها سه روز بعد از این حادثه خونین، شبانه به منزل ما هجوم بردند و چشمان مرا بستند و به زور و با اعمال خشونت زیاد به خودم و خانوادهام مرا از خانه بیرون بردند، در طی مسیر مدام بر سرم میکوبیدند که سرت را از زیر صندلی بلند نکنی بعدا از گذشت تقریبا ۲ساعت مرا پیاده کردند و من که از شدت ترس و کتک بی رمق شده بودم داخل اتاقی بردند و بعد از چند ساعت فهمیدم که در زندان سنە هستم دو روز کامل خانوادهام از من خبر نداشتند اجازه تلفن کردن را به من ندادند هیچ کجای دنیا انسانهای چنین زشت و وقیح ندیده بودم، اما من از هیچ چیز واهمهای نداشتم آنها مدام مرا تهدید و شکنجه میکردند.
گفتن هر آنچه بر من گذشته چنان لرزهای به جانم میاندازد که سیاهی و لبخندهای کثیفشان مدام برای من تداعی میشود اما من هنوز به فردای آزادی باور دارم و روزی من و دختران دیواندره و تمام جهان چنان رقصی بر گورهایشان میکنیم که روحشان به لرزه بیافتد. «زن زندگی.آزادی»
کارنامهی حاکمیت ایران سرشار از ایرانستیزی، فرهنگستیزی، قلمشکنی و سانسور در عرصهی فرهنگ و ادب و هنر، جان دهها نویسنده، شاعر و پژوهشگر آزاداندیش و آزادیخواه اعم از زنان و مردان کورد را گرفته است. تاریخ زن تا بە امروز از قلم هیچ زن آزاداندیشی قابل شهود نیست، اما آن روز نزدیک است از ندامتگاههای رژیمهای فاسد خاورمیانە تا اقصی نقاط جهان زنان با شعار «ژن، ژیان، آزادی» فریاد برمیآورند. مبارزە زندگیست.