تجاوز جنسی؛ زنان قربانیان بالقوه تجاوز هستند

تجاوز یک جرم خشونت‌آمیز، تعرض و تجربه‌ای هراس‌آور است و ممکن است برای هر زنی صرف نظر از سن، نژاد یا وضعیت اقتصادی اتفاق بیفتد.

سروشا آمین

مرکز خبر- تجاوز جنسی به معنی انجام رابطه جنسی با فرد بە اجبار و بدون رضایت او است. تجاوز جنسی تنها یک حمله فیزیکی و جنسی نیست، بلکه آسیب عمیق روحی و روانی نیز به دنبال دارد. این عمل وحشیانه و خشونت‌آمیز، گاهی منجر به قتل قربانی می­شود و یا اینکە عموماً تهدید به قتل را به همراه دارد.

شواهد بسیاری ازقرون وسطی تاکنون، حاکی از این است که دستگاه عدالت کیفری بسیاری از کشورها، به‌طور گسترده‌ای، برای قربانیان تجاوز جنسی، ناعادلانه بوده ‌است. ترکیبی از کلیشه‌های جنسی و قوانین رایج، هردو به عنوان یک دادرسی کیفری که در آن قربانی و رفتار او به جای عمل متهم محاکمه می‌شد تجاوز جنسی را می‌ساخت و این در حالی بود که در سایر قوانین، پرداختن به این جرم را به تمامی حذف کرده بودند.

در گذشته تجاوز بیش از آن ­که به عنوان یک نوع خشونت علیه زن تلقی شود یک جرم مالکیتی جدی علیه مردی بود چرا کە فرهنگ مردسالار زن را بە عنوان مایملک مردان تلقی می­کرد که معمولاً پدر یا همسرش بود. این نوع تجاوز بیشتر علیە زنانی بود کە ازدواج نکردە بودند و از دست دادن بکارت کە امروزە در علم پزشکی وجود آن بە شیوەای کە فرهنگ‌های مردسالار ادعا می‌کنند رد شدە است، مسئلەی جدی بود. زنانی کە تازە ازدواج کردە بودند بیشتر در معرض چنین تجاوزهایی بودند و برای انتقام‌گیری از همسر او چنین عملی انجام می‌شد، تا جایی کە ازدواج این زن منتفی می‌شد و همسرش از ازدواج با او خودداری می‌کرد، از متجاوز غرامت مالی طلب می‌کردند که به خانوادەی زنی که آسیب دیده بود پرداخت ‌شود. طبق قانون، در صورت توافق پدر، به جای مجازات عامل جنایت، ممکن بود متجاوز وادار شود با قربانی ازدواج کند؛ حال چه زن آسیب دیده راضی باشد چه نباشد. فرهنگ مردسالار بدون توجە بە شرایطی کە تجاوز در آن رخ دادە است همیشە زن را عامل اصلی تجاوز می‌دانستە و بە همین دلیل زنان از سر ناچاری و با اطلاع از عواقب ناخوشایند آن تن بە ازدواج با متجاوز می‌دادند.

در طول تاریخ، زنانگی در نقش‌هایی منفعل نسبت به مردانگی، تعریف شده و این موقعیت نابرابر، پیوسته موجب انقیاد زنان گردیده و کلیشه‌هایی را پیرامون رفتارهای زنانه ایجاد نموده است؛ این کلیشه‌های جنسیتی در گذر زمان شکلی بدیهی به خود گرفته و فرهنگ موجود، ادعاهای خلاف آنان را برنمی‌تابد. تفکر ایجاد شده پیرامون نقش‌های جنسیتی زنان و مردان، موجب می‌شد چنان­ چه فردی پا از نقش‌های از پیش معین شده برای خود فراتر بگذارد، با سرزنش و حتی مجازات روبرو گردد. بدین‌‌سان ستم بر زنان در اشکال گوناگونی نمود یافته و در سخت‌ترین نوع آن، به شکل تجاوز جنسی ظاهر می‌شود و توسط فرهنگ موجود، حمایت شده و فرهنگ آن جامعه را به فرهنگ تجاوز جنسی مبدل می‌سازد. فرهنگی که در آن تجاوز جنسی علی‌رغم فراگیر بودن، انکار می‌شود و در سیاست‌های پیشگیرانه آن، آموزش به زنان (به جای آموزش به مردان) در اولویت قرار می‌گیرد و چنانچه زنی قربانی تجاوز جنسی گردد، با برچسب بی‌توجهی به آموزه‌های پیشگیرانه، مورد سرزنش واقع می‌شود.

فرهنگ تجاوز جنسی از طریق پذیرش تجاوز‌ها به عنوان وقایع روزمره ظاهر می‌شوند. این امر می‌تواند توسط بی‌تفاوتی پلیس در برخورد با موارد تجاوز، سرزنش قربانی، بی‌تفاوتی مقامات برای مقابله با هنجارهای فرهنگی مردسالارانه و همچنین بی‌تفاوتی نسبت به ضرر و زیان ناشی از رنج قربانیان و خانواده‌های آنان و ... حاصل شود. در واقع، فرهنگ تجاوز جنسی، رابطه جنسی غیرمجاز را به فرهنگ یکپارچه یک جامعه پیوند می‌دهد و تجاوز جنسی را تا کلیشه‌هایی جنسیتی که به قانون راه می‌یابند ادامه می‌دهد. فعالان مطالعات جنسیتی، معتقدند که خشونت جنسیتی، فرهنگ تجاوز جنسی را تقویت کرده و کلیشه‌های ماندگار تجاوز جنسی، اعم از سرزنش قربانی، دعوتی برای تجاوز جنسی محسوب می شود؛ این امر می‌تواند عملاً به نوعی موجب سوق دادن زنان به انجام نقش‌های جنسیتی مطابق آن کلیشه‌ها شود.

بنا به همین کلیشه­ها آمار گزارش­های تجاوز جنسی بسیار متفاوت از واقعیت امر است. زیرا بسیاری از زنان جرئت بازگو کردن آنچه که تجربه کرده­اند را ندارند، همچنین چون این جریان به یک تابو تبدیل شده است بسیاری از کشورهای جهان به خصوص کشورهای خاورمیانه و کشورهای فقیر بە ‌طور رسمی آمار مربوط به جرایم جنسی خود را گزارش نمی‌کنند.

می­توان گفت حدود ۳۶ درصد از زنان در سرتاسر جهان، هم خشونت فیزیکی و هم خشونت جنسی را تجربه کرده‌اند. در آمریکا ۸۳ درصد از نوجوان‌های ۱۲ تا ۱۶ ساله برخی از انواع آزار و اذیت جنسی را در مدارس عمومی تجربه کرده­اند. در انگلستان، از هر پنج زن، یک نفر (در سنین ۱۶ تا ۵۹ سال) ‌برخی از انواع خشونت جنسی را تجربه کرده­اند .از هر سه زن در اروپا، یک نفرشان آسیب فیزیکی یا جنسی را تجربه کرده و ۵ درصد آن­ها مورد تجاوز قرار گرفته­اند.

با توجه به تحقیقات انجام شده در سال۲۰۱۴ که توسط آژانس اتحادیه اروپا منتشر شد گفته می‌شود که حدود ۴۷ درصد از زنان در فنلاند و ۵۲ درصد زنان در دانمارک دچار سوءاستفاده جنسی یا فیزیکی شده­اند. فنلاند یکی از آخرین کشورها در اتحادیه اروپا است که تجاوز را جرم شناخته و از سال ۱۹۹۴ آن را غیرقانونی اعلام کرده است.

در گزارشی نیز اشاره شده که بیشترین آمار تجاوزها در ایران در استان تهران است و گفته شده سالانه حدود هزارو ۶۵۰ جرم جنسی در تهران اتفاق می‌افتد. برآورد شده که اصولا بیش از ۸۰ درصد موارد تجاوز به دلایل مختلف گزارش نمی‌شوند. گزارش­ها حاکی از آن است که تقریبا ٨٠ درصد مجرمین برای قربانیان خود شناخته شده هستند.

همچنین بر اساس گزارش­هایی میانگین سنی کسانی که مورد تجاوز قرار گرفته­اند ۲۰ سال است و قربانیان در محدوده سنی حداقل ٧ تا ۲۸ سال قرار داشتند؛ بنابراین تجاوز در گروه‌های سنی کودکان و دختربچه‌ها بیشتر از سایر سنین است.

اما به غیر از مشکلات اجتماعی که برای قربانیان تجاوز پیش می­آیند، مشکلات روحی و جسمی که این زنان با آن دست و پنجه نرم می­کنند نیز کم نیستند؛ قربانیان تجاوز به شدت دچار آسیب می­شوند و امکان دارد که دچار عدم تمرکز، بی­خوابی یا زیاد خوابیدن و بی میلی به غذا خوردن  شوند. ممکن است که تحریکی یا عصبی باشند. پس از تجاوز، عادی است که قربانی اختلال استرس حاد را تجربه کند که شامل نشانه‌هایی مشابه نشانه‌های اختلال استرس پس از آسیب است مانند عواطف شدید و گاهی غیرقابل پیش‌بینی؛ و ممکن است در مواجهه با خاطرات آن حادثه مشکل داشته باشند. در ماه‌های اول پس از تجاوز، این مشکلات می‌تواند شدید و ناراحت‌کننده باشند و قربانی را از آشکار کردن تجربه ناخوشایندشان نزد دوستان یا خانواده یا مراجعه به پلیس یا درخواست کمک پزشکی باز بدارند.

مجازات افراد متجاوز در کشورهای مختلف متفاوت است مثلا در فرانسه مجازات آزار جنسی دو سال زندان، ۳۰ هزار یورو جریمه نقدی یا ۳ سال حبس و ۴۵ هزار یورو جریمه نقدی است. در آمریکا در برخورد با این جرم، مجازات سنگینی در نظر گرفته می‌شود که گاه تا حبس ابد می‌رسد و جریمەی نقدی ارتکاب چنین جرمی، ۲۵ هزار دلار است. در این میان، شدیدترین مجازات آزارجنسی در جهان، در کشور چک اعمال می‌شود. در این کشور، مجازات آزارجنسی، اخته کردن فرد متجاوز با عمل جراحی یا با روش‌های شیمیایی است.  

اما در کشورهای عربی، این مجازات‌ها سبکتر و ساده‌تر است. در عربستان سعودی، کسی که مرتکب آزارجنسی شود، حداکثر به ۵ سال زندان و پرداخت نیم میلیون ریال سعودی جریمه نقدی محکوم می‌شود؛ هرچند در بسیاری از موارد، مجرمان به نوعی از مجازات می­گریزند و به سزای خود نمی‌رسند و یا مجازات آنان بسیار کمتر از این میزان است.

در این میان می­توان مصر را  بعد از افغانستان به عنوان یکی از بدترین کشورها در برخورد با پدیده آزارجنسی زنان شناخت، این در حالی است که در قانون مجازات مصر، برای کسی که مرتکب آزار جنسی می‌شود، یک سال زندان و حداقل پنج هزار و حداکثر ده هزار جنیه مصری (معادل هفتصد تا ۱۴۰۰ دلار) به عنوان جریمه نقدی در نظر گرفته شده است.

در قانون جمهوری اسلامی نیز در ماده ۲۲۴ قانون مجازات اسلامی مجازات تجاوز به عنف اعدام است. در حالی کە اعدام تنها بازتولید خشونت و ادامەی چرخەی خشونت است و نە تنها در طول چهل سال حاکمیت جمهوری اسلامی این مجازار بازدارندە نبودە بلکە روزبە روز آمار تجاوز و خشونت جنسی و سایر خشونت‌ها نیز در حال افزایش بودە است. از طرفی متجاوزین معمولاً فقط بر اساس شهادت گواهان محکوم نمی‌شوند، بنابراین باید مدارک تأییدکننده از دیگران کسب شود. مدارک مربوط به اثبات دخول، هویت متجاوز و این واقعیت که نزدیکی بدون رضایت زن رخ داده ‌است، می‌باید فراهم گردد. یعنی برای مجازات متجاوز باید حتما اینکه قربانی از این عمل رضایت نداشته ثابت شود که اثبات آن نیاز به شاهد دارد «در صورتی ­که چنین عملی در حضور هیچ شاهدی انجام نمی­شود مگر اینکە تجاوز از انواع تجاوز گروهی باشد» و عمل دخول باید توسط پزشک قانونی تشخیص داده شود که در بعضی مواقع به دلیل پارگی و خونریزی تجاوز مشهود است، اما در برخی مواقع به دلیل نبودن علائم این تشخیص مشکل می­شود.

بسیاری از قربانیان تجاوز سال­ها برای اثبات این عمل خشونت‌بار و مجازات متجاوز تلاش می­کنند و گاها بی نتیجه می­ماند و این عدم مجازات باعث قربانی شدن زنان دیگری نیز می­شود. بسیاری از قربانیان به دلیل عدم رسیدگی به خواسته­شان و ناامید شدن از مجازات کسی که زندگی­شان را نابود کرده دست به خودکشی می­زنند و یا به انواع بیماری­های روانی مبتلا می­شوند.