نقش زنان افغان در جنگ مقاومت ضد روسی
«من مطمین هستم که اگر زنان افغان مانند زنان مبارز کوبانی سلاح میگرفتند و دوشا دوش ما میجنگیند به مراتب روزگار ما بهتر از امروز میبود.»
بهاران لهیب
کابل- در سال ۱۳۵۷ در افغانستان «حزب دموکراتیک خلق افغانستان» که از جمله احزاب طرفدار شوروی سابق بود، با یک کودتاهی خونین قدرت را بدست گرفت. دولت شوروی آنان را در قدرتگیری حمایت نمود و یک سال بعد در جدی ۱۳۵۸ جهت استحکام دولت دستنشاندهی خود به افغانستان لشکرکشی نمود. کودتاهی نظامی و بعد تجاوز نظامی روسها به افغانستان خشم و ناراضیتی قشر وسیعی ازمردم افغانستان را برانگیخت، افراد و نیروهای وطندوست، زنان و مردان، چه در روستاها و چه در شهرها دست به اعتراض و مخالفت با وضعیت حاکم زدند که پاسخ آن سرکوب وحشیانه توام با زندان، شکنجه، گلولهباران و بمباران روستاهای افغانستان بود. دولت دست نشانده روسیه در طول ۱۴ سال حاکمیتاش هزاران روشنفکر و مخالف سیاسی خود را در زندانها به قتل رساندند.
در آغاز مبارزه علیه تجاوز روس جنبه ملی و دفاع از کشور را داشت و زنان در کنار مردان در تظاهرات، شبخون و پخش شبنامه دوشادوش عمل میکردند لیکن بعد از گذشت چند ماه امریکا و غرب این فرصت را غنیمت شمرده تا حریف بزرگ دوران جنگ سرد شان را در افغانستان زمینگیر کنند، از فرصت استفاده کردند و بنیادگرایان اسلامی را در پاکستان به همکاری عربستان سعودی از لحاظ مالی و نظامی حمایت کردند.
افراد و نیروهای دموکرات هم در مناطق مختلف که نفوذ داشتند جبهات جنگ علیه روس را با دست تان خالی و بدون حمایت هیچ کشوری آغاز کردند. برخورد و عملکرد این نیروها در جریان جنگ ضد روسی با مردم مخصوصا زنان در مناطق تحت حاکمیت شان متفاوت بود. این نیروها به زنان مناطق فرصت داده بودند که در جنگ و دفاع از استقلال کشور سهم داشته باشند.
به همین مناسب با یکی از قومندانان جبهات که مربوط افراد دموکرات بوده مصاحبهای را انجام دادهایم تا در مورد نقش زنان در جنگ ضد روسی برای ما توضیحات داشته باشد که متاسفانه هیچگاهی در مورد صحبت نشده است.
غلامی در شرق افغانستان با همکاری چند دوستاش جبههی را ایجاد نموده بود. وی در رابطه به جبهه شان میگوید:
«زمانی تجاوز روسها به افغانستان من پسر جوانی بودم که تازه از پوهنتون (دانشگاه) فارغ شده بودم. من و دوستانم افرادی بودیم که همیشه به خاطر داشتن زندگی با سعادت برای مردم ما مبارزه میکردیم، وقتی محصل بودیم در راهپیماییهای وسیع که راهاندازی میشد، شرکت فعالانه داشتیم.
با تجاوز روسها به افغانستان من و دوستانم تصمیم گرفتیم که در کنار مردم خود بمانیم. بنا نظر همه ما همین شد که به شرق افغانستان رفته و در یکی از ولایات آن به همکاری یکی از دوستان ما جبهه مقاومت ضد روسی ایجاد نماییم. ما جنگیدن علیه
روسهای متجاوز را وظیفه خود میدانستیم.
در جریان جنگ ضد روسی متاسفانه تنها احزاب و افراد دموکرات به زنان زمینه داده اند که در کنار شان نقش داشته باشند به گفته غلامی: «با آن هم در جبهات ما مانند زنان کوبانی، زنان سلاح به دست نگرفتند که مستقیم در جنگ شرکت کنند. جامعه مردسالار، عقبماندگی فکری و حاکمیت افکار بنیادگرایی مانع مسلح شدن زنان در آن دوران شد. از طرف دیگر در روستاها افغانستان خانوادهها بزرگ هستند و کودکان زیادی دارند. بعد از این که مردان به جبهات جنگ رفتند زنان به خاطر سرپرستی از کودکان شان و حمایت از جبهات در خانه ماندند از آن طریق به ما کمک کردند.»
غلامی در ادامه سخنان خود میافزاید: «در جبهه که من بودم زنان در کنار تهیه غذا برای ما اسلحه ثقیل و خفیف را نیز انتقال میدادند. در جریان جنگ زمانی ما در محاصره احزاب اخوانی و یا نظامیان روسیه و دولت دست نشانده شان قرار میگرفتیم این زنان بودند که برای ما غذا و اسلحه میرساندند. چون احزاب اخوانی و دولت دست نشانده روس هیچگاه باور نمیکرد که زنان ما را حمایت کنند.
از این که هیچگاه در مورد حمایت زنان در جنگ ضد روسی صحبت نشده است نقش زنان محدود به افراد و احزاب دموکرات مانده است. احزاب اخوانی با داشتن افکار ضد زن نهنتها که به زنان نقش ندادند که حتا آنان را سرکوب هم کردند.»
غلامی در اخیر میگوید: «زنان که ما را در جبهات جنگ ضد روسی حمایت میکردند، حتمی نبود که مردان از فامیلی شان در جبهه ما باشند. با آن که اکثریت آنان خواندن و نوشتن بلد نبودند و یا هم کم سواد بودند ولی به این آگاهی رسیده بودند که تفاوت جبهات احزاب و افراد دموکرات و اخوانی را بدانند و ما را از دل و جان حمایت نمایند و در کنار ما بایستند.»
وی اضافه میکند: «من مطمین هستم که اگر زنان افغان مانند زنان مبارز کوبانی سلاح میگرفتند و دوشا دوش ما میجنگیند به
مراتب روزگار ما بهتر از امروز میبود.»
بعد از مبارزات طولانی و قربانی دادنهای فراوان مردم افغانستان بالاخره در ۲۶ دلو ۱۳۶۷ روس در افغانستان شکست خورد و اخرین نیروهای خود را از افغانستان بیرون ساخت. دلیل که بعد از شکست روس در افغانستان بازهم مردم به خصوص زنان به صلح و آرامش نرسیدند مداخله امپریالیسم امریکا و حمایتاش از احزاب بنیادگرا بود. این احزاب در جریان جنگ مقاومت ضد روسی همگام با دولت دست نشانده روس دست به قتل روشنفکران و آگاهان سیاسی در داخل افغانستان و پاکستان زدند.
در بالا اشاره داشتیم که تنها نیروها و احزاب دموکراتیک بود که به زنان اجازه فعالیت و مبارزه را داده بودند. احزاب بنیادگرا به رهبری امریکا در مناطق تحت پوشش شان به زنان اجازه تحصیل و فعالیت در اجتماع را نمیدادند و اگر دختران از فرمانهای شان سرپیچی میکردند با پاشیدن تیزاب به صورت شان مواجه میشدند.
از طرف دیگر قبل از تجاوز روس ها به افغانستان اولین نطفههای سازمانهای دموکرات و چپی شکل گرفته بود در جریان جنگ مقاومت ضد روسی آنقدر مقتدر نبودند که با فروپاشی دولت دست نشانده شوروی قدرت را به دست بگیرند و یک دولت مردمی و دموکراتیک را ایجاد کنند.