مرگ ژینا محصول لایه های کثیر و متفاوت نابرابری در جامعه بود

زن بودن، کورد بودن، غیر مرکز نشین بودن و در اقلیت مذهبی بودن و محرومیت از امتیازات طبقاتی، همگی توأمان در وجود ژینا تلنبار شده بودند. مرگ ژینا محصول لایه های کثیر و متفاوت نابرابری در جامعه بود.

 

 

 شادی احمدیان

اورمیه - امروزه مسئله هویت و دگرگونی های ان در کانون توجه قرار دارد، یکی از مهمترین علت های این پدیده تغییر پذیری بیشتر هویت های انسانی _اجتماعی در دنیای مدرن است.بنابراین بسیاری از متفکران عوامل اجتماعی را علاوه بر عوامل فردی و روانی بعنوان مهمترین عامل تغییر پذیری هویت انسانی مورد توجه و تاکید قرار میدهند.از آنجا که هویت اجتماعی را میتوان تعریف از خود دانست این تعریف از طرفی محصول زندگی اجتماعی و از طرفی یک عامل موثر بر زندگی اجتماعی افراد است.بسیاری هویت جنسیتی را زیر مجموعه هویت اجتماعی میدانند.پایبندی به کلیشه های جنسیتی و یا مقاومت در برابر ان میتواند متاثر از هویت اجتماعی باشدکه فرد برای خود تعریف کرده است.

جامعه از یک سو داشتن شغل، استقلال فردی و مادی،مشارکت سیاسی و ... را تبلیغ میکند و از سوی دیگر ساختار سنتی جامعه ،نابرابری زن و مرد ،فرهنگ مسلط مرد سالار بر زنان تحمیل میکند. این تفاوت ها  باعث ایجاد اختلال و تضاد مابین هویت سنتی و مدرن در درون فرد میشود.

 اعتراضاتی که پس از مرگ ژینا امینی در ایران آغاز شده ، گواه بروز این تنش‌ها است . اعتراضاتی که چند ویژگی متفاوت نسبت به رویدادهای مشابه در سال‌های اخیر داشته است. یکی از مهم‌ترین‌هایش این است که زنان برای احقاق حقوقشان به میدان آمده‌اند. از نوع اعتراضات تا شیوه ادامه آن و برخورد با آن. از همراهی مردان با زنان تا گستردگی آن در شهرهای کوچک و جوامع سنتی میتوان به تفاوت این اعتراضات با گذشته پی برد، در جامعه ای که مشکلات اقتصادی فراوان گریبانگیر مردم شده است ، اولین شعاری که وارد میدان میشود با محوریت هویت شهروندی است.

 

شعار زن ، زندگی ،آزادی

هیچکس جز یک زن در یک جامعه مردسالار نمی‌توانست جرقه تغییرات را اینچنین شعله ور کند. زن بودن، کورد بودن، غیر مرکز نشین بودن و در اقلیت مذهبی بودن و محرومیت از امتیازات طبقاتی، همگی توأمان در وجود ژینا تلنبار شده بودند. مرگ ژینا محصول لایه های کثیر و متفاوت  نابرابری  در جامعه بود.

شعار «زن، زندگي، آزادي» توانايي انعكاس خواست‌هاي گروه‌هاي مختلف محروم و ستمديده جامعه ما را دارد. محوريت زن تداعي آن گفته قديمي است كه آزادي يك جامعه بدون آزادي زنان آن ممكن نيست. رابطه زن و زندگي غيرقابل انكار است وقتي به ياد بياوريم كه دوسوم كار جهان به وسيله زن‌ها انجام مي‌شود و درنهايت درخواست زندگي در همه ابعاد فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي‌اش در قلب اين شعار جا دارد.

 

شکست دموکراسی تاکنون به دلیل عدم توجه به حقوق زنان بوده است.آندره_لئو

حق خواهی زنان با حضور در خیابان ها دو اعتراض در یک قالب است، خیابانی که همیشه از حضور در آن منع میشوند اکنون بستری برای فریاد حقوق شان شده است. اعتراض ها، شعارها، سوزاندن تعلقات سرکوب زنانه و شعار های زن محور چون زن، زندگی،آزادی از علایم ظهور  آگاهی و بیداری زنانه است که هر آنچه موجودیت زن را به زیر سوال ببرد را به چالش بکشد.

اگر روزي مردم زندگي را طلب كنند، آن زمان چاره‌اي جز پاسخگويي نخواهد ماند.

 در اين اعتراضات که یک درد مشترک قومیتی ، جنسیتی ، مذهبیو یک خواست هماهنگ  زیر لوای  هویت زنان به اعتراض میپردازند به نظر مي‌رسد که وارد مرحله انقلاب شده است.

 

زنان و برابری

برابری جنسیتی به این معنی است که زنان و مردان باید از فرصت ها، حق و حقوق و وظایف یکسان برخوردار باشند.

برابری، اساس تمام خواسته‌های زنان در اعتراضات اخیر است. دستيابی به برابری اجتماعی، اقتصادی، سياسی و حقوقی،  متضمن به رسمیت شناحتن وضعيت نامطلوبی است كه زنان در تمامی عرصه‌های زندگی خود از آن رنج می‌برند.

 

زنان و خشونت

 خشونت اشکال مختلفی دارد. هم خشونت جنسی و هم خشونت خانوادگی، آمار بالایی در تحقیقات دارد و قشر بسیار زیادی از زنان تحتِ تهديد و یا تجربه‌ی خشونت، زندگی می‌كنند.

بخش بزرگی از خشونت های انجام شده علیه آنها در محیط خانه و خانواده صورت می گیرد. در اغلب موارد این مردان هستند که خشونت می کنند. تعداد بیشتری از زنان نسبت به مردان مورد تعرض جنسی قرار می گیرند. هر ساله چندین زن توسط مردانی که با آنها رابطه دارند به قتل می رسند.

و مهمتر اینکه زنان در تمامی مراحل كيفری، قربانی‌ شدن را تجربه می‌کنند.

 

زنان و فرهنگ

عادات عرفی، فرهنگی و دینی غالبا نتیجه ای جز  فرودستی زنان ندارد .این موضوع در  نقش‌هایی که برای زنان تعریف می‌شود، مشخص است نقش هایی که تداعی کننده نقش های کلیشه ای ست که برای زنان تعریف شده است .

 

زنان و سیاست

زنان به طور سنتی از مشارکت و تصمیم گیری در زندگی سیاسی، مدنی و اجتماعی طرد شده‌اند. دموکراسی مستلزم یکسان‌سازی میدان بازیِ سیاسی میان زنان و مردان از طریق به رسمیت‌شناختن حق زنان برای مشارکت برابر در تمام فعالیت‌های سیاسی است.

 

زنان و اقتصاد

نرخ مشارکت اقتصادی زنان ایرانی نسبت به متوسط جهانی بسیار پایین‌تر است. اما آنچه در هیچ آماری لحاظ نمی‌شود اشتغال ناقص و بیکاری پنهان زنان است. یعنی شغل‌هایی که خارج از چهارچوب و موازین قانون کار و اساساً غیررسمی هستند علی‌رغم ادعای مسئولان جمهوری اسلامی، زنان ایرانی محیط کار و اشتغال مناسبی ندارند. بنا بر تحقیقات انجام شده  نبود نظارت کافی، عدم مدیریت کارآمد، وضعیت وخیم اقتصاد خانواده، تبعیض‌های جنسیتی و نیز محدودیت در انتخاب شغل از عمده عوامل اشتغال ناقص زنان در ایران است.

 

موضوع زن در این اعتراضات یک پدیده جهان شمول است

هر گامی که زنان در راستای آزادی بر می‌دارند، به نفع تمام جنبش های مبارزه با نابرابری خواهد بود . همانطور که شعار ژن ژیان آزادی به زبان های مختلف رخنه کرد و از کوردستان به تهران و استانبول و بعد در سایر قاره ها شنیده شد.

بسیاری از حقوقی که سالهاست در ایران از زنان نقض شده از حقوق پایه‌ای انسان هاست، مشروط کردن تحقق آنها به آمادگی فرهنگی و اعتقادی جامعه مصداق بارز نقض حقوق بشر محسوب می‌شود. به ویژه اینکه به جای معطل نگه داشتن تغییر قوانین می‌توان هر دو اقدام را با هم پیش برد و بدین شکل علاوه بر تضمین قانونی حقوق زنان آموزش‌های مورد نیاز جامعه را برای تطابق بهتر با قوانین جدید ارائه داد.

اما برخوردهای شدید،اعم از اعدام ها واستفاده از سلاح های سنگین و ...  خبر از عدم تمایل  دولت و حکومت برای همراهی با مردم است.