ما بدنبال حقیقت و عدالت هستیم
در سیامین جلسهی دادگاه حمید نوری؛ متهم به مشارکت در اعدامهای تابستان سال ۶۷، صدیقه حاج محسن، زندانی سیاسی سابق و خواهر حسین حاج محسن، از اعدامیهای شهریور سال ۶۷ در زندان گوهردشت از جمله شاکیان این پرونده و دادگاه حمید نوری است.
همچنین در سی و یکمین جلسهی دادگاه لاله بازرگان، خواهر بیژن بازرگان در دادگاه بعنوان شاکی حضور یافته است.
سمیرا صلواتی
مرکز خبر – صدیقه حاج محسن در گفتوگویی که با خبرگزاری زن انجام داده، از برادرش میگوید:
"حسین فارغالتحصیل رشتهی مهندسی و معلم دبیرستان فنی و حرفهای بود که براساس شهادت امروز شاهد و مدارک متعدد ارائه شده به دادگاه، روز ۵ خرداد ۶۱ در سن بیست و هشت سالگی در تهران دستگیر و به پانزده سال زندان و انفصال دائم از خدمت در آموزش و پرورش و ادارات دولتی محکوم شد.
اتهام او پذیرش مکتب مارکسیسم، عضویت در سازمان راه کارگر، و کمک مالی و تشکیل جلسههای آن سازمان بود. شاهد از سال ۶۵ به بعد حدود پنج بار با برادرش در زندان گوهردشت دیدار کرد. آخرین دیدار او با برادرش در نوروز ۶۷ بود. خانواده تا تیر ماه با حسین در زندان گوهردشت دیدار کردند و بعد از آن ملاقاتها در آستانهی شروع اعدامها متوقف شد. در آذر ماه همان بود که سال خبر اعدام حسین در کمیتهی زنجان تهران به پدرش اعلام شد."
صدیقه حاج حسینی دو بار پس از اعدام برادرش به همراه نزدیکانش به خاوران رفت که هر دو بار دستگیر شد. نخستین دستگیری در سال ۶۸ بود که شاهد برای دیدار با رینالدو گالیندو پل، گزارشگر ویژهی سازمان ملل، به خاوران رفته بود. صدیقه حاج حسینی گفت که پس از آن بود که در مراجعه به زندان اوین به او گواهی فوتی داده شد که بر روی آن تاریخ فوت حسین حاج حسینی یازدهم مهر ۱۳۶۷ ثبت شده بود، اما بنا به روایت برخی از زندانیان نجاتیافته از اعدامها، حسین حاج حسینی پنجم شهریور ۱۳۶۷ یعنی اولین روز «چپکُشی» در زندان گوهردشت اعدام شد.
"شهادت شاکیان جامع و کامل بود"
صدیقه حاج محسن میگوید: من هفتهی گذشته بعنوان شاکی برادرم در دادگاه حمید نوری شرکت کردم و به سوالهای وکیل و دادستان جواب دادم. روال دادگاه را خوب دیدم و تا بحال ۲۵ شاهد و شاکی زندانیان جانبدر برده و اعضای خانوادههای دادگاه شرکت کردند و شهادت دادند. در ماه آینده حمید نوری طی سه، چهار جلسه از خودش دفاع کرده، بعد جانبدر بردگان چپ برای شهادت در دادگاه حضور خواهند داشت. بعد مدعوین دادگاه، چند وکیل و اسلامشناس و روانشناس شرکت میکنند. حمید نوری بعد از آن دوباره دفاع کرده و سپس در پایان قاضی رای نهایی را اعلام میکند.
به نظرم روال دادگاه تا به امروز خوب پیشرفت داشته و کسانی که شهادت داده و توضیحاتی که در مورد حمید نوری دادند به نظرم خیلی جامع و کامل میباشد. از برخوردهای وکیلهای حمید نوری میتوان استنباط کرد که واقعا چیزی برای گفتن ندارند. تنها در مورد تناقضهایی جزیی که در مورد روزها داشتند را اظهار کردند، تناقضهایی در این حد بعد از ۳۳ سال واقعا طبیعیست.
وقتی به هیئت مرگ رفته و دیگر برنگشتند
صدیقه همچنان افزود: "شهادت خانوادههای جانباخته در دادگاه بسیار مهم میباشد، برای اینکه زندانیان جانبدر برده توضیح میدهند و از اسامی همبندیهایشان میگویند، وقتی که در سلول بودند و به هیئت مرگ رفتند و دیگر برنگشتند. به حسینیه برده و دار زده شدند. خانوادهها وقتی شرکت میکنند اعلام میکنند این فردی که این زندانی ازش اسم برده، برادر من میباشد و بدین شیوه مهر تایید زده به سخنان زندانیان جانبدر برده در مورد همسلولیها و همبندهایشان."
وی در ادامه در مورد حضور خانوادهی حمید نوری و سفیر ایران میگوید، تا بحال دو مرتبه خانوادهی حمید نوری از قبیل همسر، دختر و پسر و دامادش در دادگاه شرکت کردند.
بعد از شروع دادگاه حمید نوری، سفیر ایران در سوئد خواستار ملاقات با حمید نوری توانست حدود ده دقیقه با او صحبت کند و بعد از آن اعلام کرد که حمید نوری تحت شکنجهی فیزیکی و روانی قرار گرفته و خواسته در این مورد به دادگاه بینالمللی و یا سوئد شکایت کند. یکی از مواردی که به عنوان شکنجه از آن نام برده بود، گفته بود که به عقایدش احترام نمیگذارند و یا اینکه او را برای موارد تندرستی به دکتر نبردهاند. در این اواخر ایران اعلام کرده بود که ما همچنین کسی را در دادگاه قضایی نداشتهایم که دادیار باشد و الان در سوئد دستگیر شده باشد.
"بعد از حمید نوری، ابراهیم رئیسی باید پاسخگو باشد"
صدیقه حاج محسن ذکر کرد، دادگاهی حمید نوری در صورت به نتیجهرسیدن در روند محاکمهکردن ابراهیم رئیسی هم تاثیرگذار است، اگر چه قوانین قضایی بینالمللی اجازهی بازداشت رئیسی را نداده، چون مصونیت دیپلماتیک دارد. اما احتمالا اگر حمید نوری محکومیت بگیرد، این سوال پیش خواهد آمد که چه کسی مجری و آمر حمید نوری بوده؟، او هم باید تحت تعقیب قرار بگیرد و در دادگاهی پاسخگو باشد و این شخص کسی نیست جز رئیسی. اگر چه در حال حاضر سازوکاری در سطح بینالمللی نیست که بخواهند رئیسی را تحت تعقیب قرار بدهند، اما شاید بعدا قوانین قضایی بینالمللی اصلاح بشود و میتوانم بگویم شاید در آینده میتوانیم امیدوار باشیم که او را هم تحت پیگرد قرار بدهند.
"خواهان حکمی عادلانه هستیم"
صدیقه با توجه به واضح نبودن سرنوشت عزیزانشان میگوید: "تمام دادخواهان بر این موضوع پافشاری دارند که ما بعد از ۳۳ سال هنوز نمیدانیم که چه بسر عزیزانمان آمده است. چون آنها حکم داشتند و بعضی از آنها حکمشان تمام شده و میبایستی آزاد شوند، اما هنوز نمیدانیم که چرا و چگونه آنها را کشتند. هیچ وصیتنامهایی به ما تحویل داده نشده و ما هنوز اطلاع نداریم که پیکر عزیزانمان کجا به خاک سپرده شده و واقعا ما به عنوان دادخواهان خواستار روشن شدن حقایق در این مورد هستیم. و حکمی که در خور اعمالی که حمید نوری انجام داده، باشد و عدالت بدرستی انجام شود، ما خواهان این حکم هستیم."
وی در مورد ادامهی جلسات دادگاه حمید نوری گفت: "جلسهی بعدی دادگاه سهشنبه، ۲۶ اکتبر که یکی از زندانیان جانبدر برده شرکت خواهد کرد و روز ۲۸ اکتبر عصمت طالبی به عنوان خواهر عادل طالبی که در سال ۶۷ در زندان گوهردشت به دار آویخته شد، شرکت میکند. البته همسر عصمت نیز در آن زمان در زندان اوین کشته شد اما بطور خاص در این جلسه در مورد برادرش صحبت میکند."
صدیقه حاج محسن در پایان سخنانش گفت: "خیلی خوشحالم که آن چیزی که بطور تاریخ بدان ایمان داشتیم که بهرحال روزی خواهد آمد اگر چه ما نباشیم، ولی حتما کسانی که این جنایات را مرتکب شدند مورد پرسش و پاسخ قرار میگیرند و الان چنین موردی پیش آمده و ما به چشم این موضوع را میبینیم و من از این موضوع بسیار خوشحالم."
همچنین در سیو یکمین جلسهی دادگاهی حمید نوری، لاله بازرگان، خواهر بیژن بازرگان، دیگر زندانی اعدام شدهی چپگرا در جریان اعدام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ دربارهی اعدام برادرش بیژن بازرگان شهادت داد.
بیژن بازرگان در تهران دبیرستان را تمام میکند و ۱۷ ساله بود که برای ادامهی تحصل به انگلستان رفت ولی در انقلاب سال ۱۹۷۹ به تهران برمیگردد و به تحصیلات خود در دانشگاه ادامه میدهد. دانشگاه هم در سال ۸۰ در انقلاب فرهنگی بسته شد. ایشان یک فعال سیاسی چپ بود. ایشان علیت این که دستگیر شد جزو یک سازمان سیاسی به نام اتحادیهی کمونیستها بود. ایشان مسئول بخش انتشارات این سازمان بود. او ۲۳ تیر ۱۳۶۱ دستیگر میشود. طبق گفتهی لاله ۱۰ یا ۱۵ روز پیش خانواده خبردار میشوند. یک همحزبی او را لو میدهد. او را گول میزنند سر قراری میبرند در تهران. ده سال حکم میدهند. دادگاه ۱۳۶۳ بعد از ۲ سال دستگیری ایشان صورت میگیرد. اتهامش عضویت به این سازمان بود. این که به این کمک مالی کرده و رونامهشان را میفروخت. این مدت زمانی که در زندان بود حساب نکردند و ۱۰ سال مجدد دادند. او در اوین و گوهردشت بود و او را ۶۴ به گوهردشت میآورند. ۱۵ آذر ۶۷ به پدرش میگویند برود و وسایل او را بگیرند. طبق گفتههای همبندیهایش او ۲۷ آگوست ۱۹۸۸ اعدام شده است.
لاله بازرگان در اظهاراتش به خبرگزاری ما اشاره به این دارد که اینها بچههای انقلاب بودند و در برابر استبداد شاه مقاومت و انقلاب کردند و بعدا در برابر استبداد دینی که سر کار آمده بود، با تمام وجودشان در مقابل آن ایستادند و نه گفتند.
لاله بازرگان در ادامهی سخنانش میگوید: "ما به دنبال حقیقت و عدالت هستیم، ما میخواهیم بدانیم چه اتفاقی برای زندانیان افتاده است. چرا آنها را کشته و چه کسی این کشتار را انجام داده است."
بدون پاسخ پس از ۳۰ سال
زندانیانی که اعدام شدند حتی بستگان بیشتری را پشت سر گذاشتند که هنوز تعجب میکنند تا به امروز چه اتفاقی برای آنها افتاده است. اکنون محاکمه در دادگاه ناحیهی استکهلم در جریان است که اولین محاکمه در نوع خود است که هر کسی را به دست داشتن در اعدامهای دستهجمعی در جریان به اصطلاح «تابستان سیاه» در ایران متهم میکند.
لاله بازرگان میگوید اواسط تابستان ۱۳۶۷ بود که ناگهان این خانواده در زندان حکم مهار دریافت کردند. تا پاییز میشد قبل از اینکه بفهمند بیژن ۲۸ ساله آن زمان دیگر زنده نیست.
پدرم ازم پرسيد چرا اونو کشتن سپس پاسخ دادند که او، برادرم، مرتجع بوده است، که مسلمان نیست. و این که او به جهنم میرود و ما جسدش را پس نمیدهیم.»
"بیش از ۳۳ سال جنگید"
محاکمه تا بهار آينده به طول خواهد انجاميد. این مرد همواره جنایاتی را که به آن متهم است، که هم قتل و هم جرایم جدی حقوق بینالملل است، تکذیب کرده است.
برای بسیاری از بستگان، این محاکمه نشاندهندهی شانسی برای قطعه کوچکی از پازل در آنچه برای عزیزانشان اتفاق افتاده است، است.
لاله بازرگان میگوید: «ما بیش از ۳۳ سال است که میجنگیم تا این کار به پایان برسد و در غم و اندوه خود جلو برویم.»