جایگاه اجتماعی و مشکلات زنان گیلک در جامعە

زنان از اقشار آسیب‌دیدەی اجتماع ایران هستند که علاوه بر ستم ملی و خشونت‌هایی که در طول زندگی با آن مواجه می‌شوند، تبعیض جنسیتی در خانواده و اجتماع نیز بر آنها تحمیل می‌شود.

 

سارا ارومیه

تبعیض جنسیتی، خشونت جسمی و خانگی و نبود قانون‌ حمایتی از زنان در برابر تبعیضات، سبب گشته که زنان در ایران از فشارهایی که بەطور سیستماتیک برآنها روا داشته شده رنج ببرند، در این بین زنان غیرفارس علاوه بر این تبعیضات از ستم ملی نیز رنج می‌برند و در جامعەی سنتی و مردسالار تمام حقوق آنها پایمال شده است.

زنان گیلک نیز همچون زنان ملت‌های دیگر ایران همچون عرب، کورد، آذری، بلوچ و ... زیر لوای قوانین دینی و ذهنیت مرسالارانەی سیستم دگماتیسم جمهوری اسلامی و جامعەی سنتی در جایگاهی بسیار پایین‌تر از مردان قرار گرفتە و چە در خانه و چه در اجتماع مدام زیر یوغ تبعیض از توانمندی‌هایشان سوء استفاده شده و در آخر نیز سرکوب می‌شوند.

خبرگزاری زنان نوژنها برای بررسی بهتر مشکلات زنان گیلک با مینا خانی، کوئیرفمنیست و تحلیلگر اجتماعی در این زمینه بە گفت وگو پرداخته است.

 

در باور عمومی، گیلک‌ها فارس معرفی شدند و آنها را فاقد مشکل می‌دانند

مینا خانی در ابتدای گفت وگو به مسئلەی کلی خلق گیلک پرداخته و گفت که مسئلەی مردم گیلک آنچنان که باید و شاید به آن پرداخته نشده، ''گویی اصلا چیزی بەنام مسئلەی گیلک وجود ندارد'' و حتی این امر در اذهان عموم مردم، مخصوصا در سایر اتنیک‌ها وجود دارد، اینکه ''گیلک‌ها فارس شدەاند و دیگر مسئلە و مشکلی ندارند، چون مسئلەی زنان گیلک مشاهدە پذیری ندارد، به‌همین سبب جامعه آشنایی کافی با مشکلات عمدەی مردم و بەویژه زنان ندارد''.

مینا برای پرداختن به مشکل زنان به تشکل خواخوران اشاره کرد که اعضا درصدد جمع‌آوری آمارها هستند، تا آمارهای درستی از میزان مشکلاتی که زنان و چه ملت گیلک با آن روبرو هستن را ارائه دهند، چون معتقد است که یک سری مسائلی وجود دارند که مانع از بروز مشکلات آنها شده و سبب شده تاکنون مسئلەی گیلک و زنان گیلک مورد اهمیت قرار نگیرد.

 

زنان گیلک بەواسطەی برچسب‌های جنسیتی که بەآنها زده شده از فرهنگ و زبان خود دور افتادەاند

مینا خانی بەطورکلی از مصائب و مشکلات زنان شالیکار که تا حدودی در بین عموم مردم نام آشنایی دارند پرداخت و گفت: '' بخشی از تاریخ گیلان را زنان شالیکار تشکیل می‌دهند و بە نوعی با مشاهدەی رقص زنان قاسم‌آبادی و با رجوع به سنت‌های گذشته این امر نمایان می‌شود، که بخش اصلی فرهنگ کشت و برداشت برعهدەی زنان بوده است، این درحالیست که امروزه زنان شالیکار جزء اقشار بی‌بضاعت در جامعەی گیلک هستند''.

مینا به دیگر مشکلات زنان که مربوط به جامعەی بەشدت جنسیت‌زده بر‌می‌گردد اشاره کرده و گفت: ''زنان گیلک بەواسطەی انگ‌هایی که بە آنها زده شده، آن هم فقط بەواسطەی حضور بیشتر در اجتماع و پرداختن به مشاغل کشاورزی و شالیکاری، که همچون داغ ننگی برپیشانی آنهاست، از زبان و فرهنگ خودشان دور شده‌اند''.

مینا خانی در بخش دیگر گفت وگو به مشکلات زبان گیلکی پرداخت به اینکه دیگر کسی این زبان را بە رسمیت نمی‌شناسد، و آن را به لهجە یا گویشی از فارسی تقلیل می‌دهند، این درحالیست که به گفتەی وی ''در یک پروسەی آسمیلاسیون و همگون‌سازی فرهنگی طی سە الی چهار نسل، این زبان دچار تغییر و تحریف شده است''.

وی معتقد است بین آسیىب‌هایی که به زنان گیلک از جمله بی‌حرمتی و انگ‌هایی که بەزنان وارد شده با از بین رفتن زبان گیلک رابطه وجود دارد.

 

شالیکاری معرف مناسبات اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و اقتصادی است

مینا خانی شالیکاری را فقط بەعنوان یک شغل جهت درآمد ندانسته و آن را بەعنوان یکی از عامل‌هایی می‌داند که معرف مناسبات اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و اقتصادی است و می‌گوید ''چون سنت برنج‌کاری در همەی رسومات جامعه نفوذ کرده، رقص و آواز مردم گیلک نیز از آن تاثیر گرفته است''.

در همین راستا این تحلیل‌گر اجتماعی از بین رفتن روایات و رسوماتی که حول محور شالیکاری شکل گرفته بود را، که اینک در دسترس نیستند، از بین رفتن زبان گیلکی می‌داند، که این آسمیلاسیون خود عاملی است، برای اینکه روایات زنان شالیکار مکتوب نشدە و این سنت‌های قدیمی فراموش شوند.

 

تغییر دموگرافی یکی از عوامل از بین رفتن زبان و به تبع آن از بین رفتن فرهنگ اجتماعی مردم گیلک شده است

مینا به از بین رفتن بافت جمعیت بومی گیلان اشاره کرد و به اینکه شهرک‌سازی‌ها و ویلاسازی‌هایی که در شهرهای گیلان شکل گرفته، خود عاملی است برای از بین رفتن فرهنگ بومی و جایگزینی و ادغام آن با فرهنگ‌های دیگر چون فارس، که بەنوعی در از بین رفتن جایگاه زنان و از بین رفتن زبان این منطقه تاثیر بسزایی داشته است.

طبق گزارشات اخیر یک سوم گیلان و مازندران تبدیل به ویلا شده‌اند، وی ادغام شهرها و مسئلەی شهرنشینی را یکی از عوامل از بین رفتن مناسبات اجتماعی و فرهنگی می‌داند، چون این شدت از گسترش ویلاسازی و از بین رفتن محیط‌زیست را عاملی برای تغییر دموگرافی و فرهنگی می‌داند چون این افزایش جمعیت و ورود ساکنینی که هیچ آشنایی با رسومات و ارتباط انسان گیلک با طبیعت و سایر مسائل دیگر ندارند را، سبب دگرگونی و تغییرات شدیدی در فرهنگ منطقه، تولیدات و زندگی شالیکارها می‌داند و می‌گوید'' دیگر زمینی برای شالیکارها نمی‌ماند و آنها بەعنوان قشر فرودست بر زمین‌هایی که مالک آن نیستند کار می‌کنند''.

 

طرح پرسش در گام اول شروعی برای یک جنبش

مینا خانی دربارەی نقطەی اشتراک مشکلات زنان گیلک با سایر اتنیک‌ها اشاره کرد و اینکه مشکلاتی که زنان گیلک با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، تقریبا با سایر زنان در ایران کمابیش یکی هست، اما از لحاظ مناسبات اجتماعی بین شهرهای خود گیلان نیز یک سری تفاوت‌ها وجود دارد و قطعا زنان گیلک از نظر اجتماعی و فرهنگی با دیگر اتنیک‌ها نیز تفاوت‌هایی دارند، وی منبع مشکلات مشترک زنان ایران را خود سیستم حکومت ایران عنوان کرد و اینکه طبق آنچه به اسم قانون نام گرفته مانند حجاب اجباری بر زنان کل ایران تحمیل می‌شود و زنان گیلک نیز از این قاعده مستثنی نیستند.

وی آزادی‌‌های اجتماعی زنان در منطقەی گیلک نسبت به سایر نقاط دیگر را دلیل بر دموکراسی ندانسته و گفت: ''مردسالاری و جنسیت‌گرایی و بسیاری دیگر از مشکلات را زنان گیلکی تجربه کردند و هنوز هم در جامعه وجود دارد، اما همان آزادی‌های کوچک که زنان بنابه مناسبات اجتماعی دارند، پای بی‌غیرتی مردان گذاشته شده و انگ هرزگی به زنان می‌دهند''.

وی برای برون رفت از مشکلات زنان از تشکل خواخوران نام برد، که این تشکل برای مقابله با آسمیلاسیون فرهنگی و زبانی شکل گرفته و امیدوار است که حداقل در مرحلەی اول با طرح پرسش در مقابل آنچه که سبب از بین رفتن هویت زن گیلک و در کل خلق گیلک شده گامی برای یک جنبش آزادی‌خواهی را بردارند تا نەتنها وضعیت زنان و مردم گیلک بلکه همەی اتکنیک‌ها در ایران تغییر کند.

 

رسم زن‌شاهی بەسبب آسمیلاسیون فرهنگی و زبانی در گیلان رو به فراموشی رفته است

مینا خانی در پایان سخنانش، دربارەی برپایی مناسبت سنتی و قدیمی منطقەی گیلان بەنام ''زن شاهی'' چنین گفت که این مراسمات و مشابه آن، بەعلت شرایط اقتصادی و اجتماعی دیگر صورت نمی‌گیرد، مگر در کلونی‌هایی که دست نخورده باشند، تراکم جمعیتی زیاد در شهرها و روستاها و آسمیلاسیون زبانی و فرهنگی سبب شده مراسم‌های سنتی بە مرور زمان از بین رفتە و رو به فراموشی روند، وی همچنین گفت احتمال دارد در مناطق روستایی دور افتاده یا ساختارهای خانوادگی دست نخورده، که هنوز به زبان گیلکی اصیل صحبت می‌کنند این مراسم وجود داشته باشد، چنانچه خود وی می‌گوید تاکنون این مراسم را ندیده است.