«حجاب برای ملت کورد پدیدەای تحمیل شدە است»

ب. ر، جامعه‌شناس، حجاب در خلق کورد را پدیده‌ای تحمیل شده اما تثبیت نشده می‌داند و می‌گوید: حجاب در کوردستان هیچ گاه تثبیت شده و پذیرفته شده نبود و اگر هم بوده بیشتر ریشه‌ی قبیله‌ای بوده که با حضور ملا، شیخ و طوری کلی اسلام رواج پیدا کرد.

سایدا شیرزاد

سنه- محدود ساختن زنان و کنترل بر آنان تحت نام حجاب اجباری همواره یکی از جدال‌ها و کشمکش‌ها میان زنان و دولت‌ها بوده است.

با به قدرت رسیدن حکام ایران این تقابل و مبارزه با زنان بویژه در جریان انقلاب ژن، ژیان، آزادی و پس از آن به اوج خود رسید و کماکان در اشکال گوناگون ادامه دارد.

تسلط بر زنان و به چالش کشیدن مسئله‌ی حجاب یکی از دغدغه‌های حاکمیت ایران از همان ابتدا تاکنون بوده که با هدف محدود ساختن حضور فیزیکی زنان در جامعه و فرودست سازی آنان صورت می‌گیرد.

سرکوب زنان، تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها، مکان‌های عمومی، مدارس، در ادارات و در وسایل حمل و نقل و خودروها و غیره، همواره در دستور کار جدی مسئولین حکومتی بوده و برای تحمیل حجاب اجباری از خشونت‌های افسارگسیخته بهره برده و خود این موارد نقض فاحش و آشکار حقوق بشر تلقی می‌شود.

با نگاهی به تاریخ نوع پوشش در خلق کورد، آنچه مشهود است اهمیت نداشتن حجاب و به خصوص حجاب در سر در میان زنان و مردان کورد بوده است.

با این حال، دولت ایران، درصدد بوده تا مبارزه‌ی زنان در جنبش انقلابی «ژن ژیان ئازادی»، به ویژه در روژهلات کوردستان را تنها به حجاب محدود کند. این در حالی است که خلق کورد از ستم‌های مضاعف دولت ایران به ستوه آمده‌اند و هیچ گاه، حجاب به خصوص به عنوان حجاب سر، در میان زنان کورد اهمیت نداشته است.

 

«در تاریخ هزاران ساله‌ی ملت کورد، هیچ گاه مسئله‌ی حجاب و به خصوص حجاب سر مطرح نبوده است»

گ.م، فعال مدنی-اجتماعی، در خصوص مسائل مربوط به حجاب و ریشه‌ی تاربخی حجاب در ملت کورد می‌گوید: حجاب و پوشش در مناطق کوردستان برای زنان و مردان به یک شیوه بوده است. زنان و مردان، هر دو در پوشش سر، از کلاه‌های خاصی استفاده می‌کردند که در مجموع پوشش کوردی بوده است و تفاوت آنها در زر و زیوری بود که زنان استفاده می‌کردند.

در واقع، در کوردستان کهن، تفاوتی میان زنان و مردان وجود نداشت چه از لحاظ دل، درون و روح و چه از لحاظ ظاهر و نوع فعالیت‌های اجتماعی و به طور کلی زندگی. با ظهور اسلام و گسترش آیین عربی، حجاب زنان و به تبع آن فعالیت‌های زنان محدودتر شد.

نوع پوشش سر اکنون هم در میان زنان و مردان به شیوه‌های قدیمی مرسوم است. لازم است بگویم که این نوع پوشش به حدود ۶ هزار سال قبل باز می‌گردد.

آنچه مشهود است اینکه، پوشش لباس زنان و مردان در کوردستان ریشه‌ای تاربخی دارد که در دوران رضا شاه و محمدرضا شاه پهلوی، سعی بر آن شد که پوشش زنان غربی جایگزین پوشش زنان کورد شود. در آن دوران با وضع قانون کشف حجاب توانست پوشش بسیاری از زنان را تحت تاثیر قرار دهد اما در اصل ما بودیم که به عنوان زن کورد، آن قوانین بر ما تاثیرگذار نبود و پوشش لباس کوردی را حفظ کردیم.

با به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی و وضع قانون حجاب اجباری، سعی بر آن شد که زنان در خانه‌هایشان زندانی شوند و یا در صورت حضور محدود در جامعه، با پوشش اجباری می‌توانستند فعالیت داشته باشند در حالی که مردان به حال خود رها شده بودند. با این اقدام، زنان از اجباری بودن حجاب خشمگين شده و کم کم احساس به جدایی خواهی زن و مرد شکل گرفت. این در حالی بود که در میان ملت کورد تفاوتی میان زنان و مردان وجود نداشت.

با این حال، چیزی که دولت‌ها و قدرتمندان قصد داشتند با زنان کورد و به طور کلی ملت کورد انجام دهند تا پوشش کهن و تاریخیشان را از بین ببرند، تا حدودی در حال شکل‌گیری است و اینبار با اجباری کردن حجاب اقدام کردند. چون در تاریخ هزاران ساله‌ی ملت کورد، هیچ گاه مسئله‌ی حجاب و به خصوص حجاب سر مطرح نبوده است.

 

«حجاب برای ملت کورد پدیدەای تحمیل شدە است»

ب. ر، جامعه‌شناس، حجاب در خلق کورد را پدیده‌ای تحمیل شده اما تثبیت نشده می‌داند و می‌گوید: حجاب در کوردستان هیچ گاه تثبیت شده و پذیرفته شده نبود و اگر هم بوده بیشتر ریشه‌ی قبیله‌ای بوده که با حضور ملا، شیخ و طوری کلی اسلام رواج پیدا کرد.

در آهنگ‌ها و سرودهای کوردی هم موضوع کنار زدن روبنده بر داشتن و... همواره بوده است. در پروسه‌ی اجتماع و جامعه نیز در رقص کوردی همواره حضور زنان و یک در میان قرار گرفتن زن و مرد در کنار هم بدون حجاب سر وجود داشته است.

با حضور ملاها، با وجود حساسیت بر این موارد اما در میان کوردها همیشه زنانی بوده‌اند که در اوج سختگیری نیز انسان‌های مستثنی بودند و زن‌هایی تعیین کننده و به اصطلاح کوردی سالارزن بودند.

در روستاها نیز اصلا بحث حجاب و حتی اختلاط بین دختران و پسران مطرح نبود. رفتن زن‌ها بر سر چشمه و حضور پسرها در مسیر همواره در میان کوردها بوده است و نه تنها هیچ گونه محدودیت و یا سختگیری در این خصوص انجام نشده، بلکه به نوعی حاکی از فرهنگ مردمان کورد بوده است.

در واقع، حجاب برای ملت کورد پدیدەای تحمیل شدە است. از زمانی که حجاب جنبه‌ی رسمی و آموزشی پیدا کرد کم کم در میان ملت کورد شروع شد.

در مناطق مختلف کوردستان، رواج و تحمیل حجاب متفاوت بوده است. مثلا در موکریان که دروازه‌ی آن از سقز آغاز می‌شود و تا مهاباد، شنو، پیرانشار و... را شامل می‌شود، قطعا سختگیری و تحمیل حجاب کمتر صورت گرفت. در سنه، به دلیل مرکزیت و حضور اندرونی و... در دوران قاجار رواج بیشتری پیدا کرد و در واقع بیشتر تحمیل شد.

اما فارغ از بحث حجاب به عنوان پوشش سر، در طول تاریخ همواره مسائلی مثل تعرض برای زنان کورد مهم بوده است و در جنگ‌ها به هر نحوی از بدن خود در مقابل تعرض محافظت می‌کردند حتی در مواردی حاضر می‌شدند خودکشی کنند تا به آنها تعرض نشود.

سربند در زنان کورد همواره وجود داشته اما اجباری نبود و در مواردی با جنبه‌ی زیبایی شناختی از آن استفاده می‌شد و با زیورآلات خاصی تزئین می‌شد. حتی فرضیه‌هایی هست مبنی بر اینکه دلایل اضافه شدن سربند ناشی از تحولات تاریخی و مبارزه‌ی ملت کورد در طول تاریخ بوده که در راستای همسو شدن با فرهنگ‌های تحمیل شده صورت گرفته است اما چون زنان کورد همواره مقاومت داشته‌اند از سربندها نه به عنوان حجاب کامل، بلکه به صورت زینت دهی به لباس کوردی استفاده می‌کردند و آنچه مشهود است این است که در زنان کورد جنبه‌ی حجاب آن اصلا مطرح نبوده است.

 

«زنان جوان گاهی بدون کلاه و با لباس کوردی به عروسی می‌آمدند»

ز.ع، یکی از زنان کهن سال در خصوص حجاب در روستاها می‌گوید: تا جایی که من به خاطر دارم، حجاب اصلا مهم نبود. زنان جوان حتی بدون روسری و کلاه به باغ می‌رفتند و یا برای آوردن آب به چشمه‌ها می‌رفتند. حتی در عروسی‌ها نیز این شکلی بود. زنان میان سال با گذاشتن کلاه و لباس کوردی در مجالس حاضر می‌شدند و زنان جوان گاهی بدون کلاه و با لباس کوردی به عروسی می‌آمدند. اما مجلس ختم همه یک دستمال بر سر می‌زدند که دلیلش را نمی‌دانم ولی مادرم میگفت برای احترام به مرده است.

من برادرم در مجالس عروسی آواز می‌خواند و همیشه او را دعوت می‌کردند. من کوچک بودم و دوست داشتم مانند مادرم روسری بر سر کنم فکر میکردم نشان از بزرگ شدن من می‌دهد و مثل تمام بچه‌ها عجله‌ی بزرگ شدن داشتم. یکبار که برادرم من را با خود به یک مراسم برده بود، بر روی اسب روسریم افتاد و نگذاشت سرم کنم. چون آن زمان اهمیت نداشت. این در حالی بود که شنیده بودیم حکومت جدید که همین دولت جمهوری اسلامی بود، حجاب را اجباری کرده است.