هفتهی سلامت روان و وضعیت سلامت روان در ایران
سلامت روان یک حق اساسی برای همهی انسانها است، همه حق دستیابی به بالاترین خدمات بهداشت روان را دارند. این حق شامل محافظت در برابر خطرات سلامت روان، حق در دسترس بودن مراقبتهای قابل قبول و با کیفیت، حق آزادی و استقلال در جامعه است.
یارا احمدی
مهاباد - ۱۰ اکتبر مصادف با روز جهانی بهداشت روان است که اولین بار به هدف آگاهی بخشی در مورد بهداشت روان و انگهای اجتماعی توسط فدراسیون جهانی بهداشت روان و سازمان جهانی بهداشت روان با عضویت بیش از ۱۵۰ کشور جهان گرامی داشته شد.در بسیاری از کشورها از ۱۰ اکتبر تا یک هفته به عنوان هفتهی سلامت روان شناخته میشود و در ایران نیز از سهشنبه ۱۸ مهر تا ۲۴ مهرماه هفتهی سلامت روان است.
هرساله در این ماه افراد زیادی به آگاهی بخشی در مورد سلامت روان، بیماریهای روانی و تأثیرات آن بر زندگی شخصی، اجتماعی، تحصیلی، شغلی و ... میپردازند.در این روز به مفاهیمی چون خودکشی، افسردگی و دوقطبی، اسکیزوفرنی، سلامت روان سالمندان، ارتباط بین سلامت جسم و روان، زنان و سلامت روان، سلامت روان کودک و... پرداخته میشود.
سازمان جهانی بهداشت روان هر ساله شعاری را برای این روز ارائه میدهد و شعار امسال این سازمان عبارت بود از «سلامت روان حق جهانی انسانها است.»
روز جهانی بهداشت روان فرصتیست برای مردم تا با این شعار گامی در راستای بهبود دانش خود و افزایش آگاهی بردارند تا سلامت روانی همگان را به عنوان یک حق جهانی ارتقا داده و از آن نگهداری کنند.
سلامت روان یک حق اساسی برای همهی انسانها است و برای سلامت و رفاه کلی ما حیاتی است و همه حق دستیابی به بالاترین خدمات بهداشت روان را دارند. این حق شامل محافظت در برابر خطرات سلامت روان، حق در دسترس بودن مراقبت های قابل قبول و با کیفیت، حق آزادی و استقلال در جامعه است.
سازمان بهداشت جهانی تأکید دارد که سلامت روان ارزش گذاری،ارتقاء و محافظت شود و اقدامات فوری انجام شود تا همه بتوانند از حقوق انسانی خود استفاده کنند و به مراقبت های بهداشت روانی با کیفیت مورد نیاز خود دسترسی داشته باشند.
وضعیت سلامت روان در ایران
بر اساس آمار جهانی از هر هشت نفر در سراسر جهان، یک نفر با شرایط سلامت روانی زندگی می کند که می تواند بر سلامت جسمانی، رفاه، نحوه ارتباط با دیگران و معیشت آنها تأثیر بگذارد و در ایران از هر سه الی چهار نفر ،یک نفر در طول زندگی خود دچار یکی از اختلالات روانی شده است.
اگرچه داشتن یک مشکل روحی، نباید دلیلی برای محروم کردن یک فرد از حقوق انسانی یا محروم کردن او از تصمیم گیری در مورد سلامتی خود باشد. با این حال، در سراسر جهان و به ویژه در ایران افراد مبتلا به بیماری های روانی نقض حقوق بشر را تجربه می کنند. بسیاری از آنها از زندگی اجتماعی طرد شده و مورد تبعیض قرار می گیرند، در حالی که بسیاری دیگر نمی توانند به مراقبتهای بهداشت روانی مورد نیاز خود دسترسی داشته باشند یا فقط می توانند به مراقبت هایی دسترسی داشته باشند که حقوق بشر آنها را نقض می کند.
بد رفتاری با افراد مبتلا به اختلالات روانیحتی در مراکز مراقبتهای بهداشتی، کمبود و سختی دسترسی به دارو، عدم حمایت از افراد پس از ترخیص از بیمارستانهای روانی،نبود سیستمهای حمایتی مناسب به ویژه برای زنان و ترس از انگ بیمار روانی و... همگی جزو معضلاتی است که افراد در ایران با آن روبهرو هستند.
سمیرا خرمی روانشناس بالینی در بارهی وضعیت سلامت روان در ایران این چنین میگوید: سلامت کلی روانی در ایران رو به کاهش است و عوامل اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مهم ترین نقش را در آن ایفا میکنند ، طبق آمار پزشکی پنج ماهه نخست ۱۴۰۱ بیش از ۴۶ هزار مورد افسردگی مشاهده شده است و علل مشترک بین این افراد کماکان در حال افزایش است وخدمات درمانی و مشاورهای نیز هزینهی بالایی دارد .امروز کمتر کسی را میبینیم که دچار استرس و افسردگی نباشد. حتی اگر افسردگی سادهای را در نظر بگیریم که به بی حالی، بی انگیزهگی و نا امیدی ختم شود، باز هم حال مردم ایران خوب نیست و بر اساس آمار چیزی در حدود ۳۰ درصد از جمعیت کشور به خدمات روانی نیازمند هستند.
تروماهایی که حکومت با شروع قیام ژن ژیان ئازادی بر روان ایران باقی گذاشت
این روزها در ایران سیلی از حوادث و فشارها در حال برجای گذاشتن زخم انواع تروما و استرسهای پس از سانحه بر روان مردم است.از فشارهای اقتصادی و اجتماعی گرفته تا آنچه در قیام انقلابی "زن، زندگی، آزادی" مردم شاهدش بودند.
سلامت روان مردم در قیام انقلابی زن از یک سرکوب وحشیانه آسیب پذیرفت و در میان خون و گلوله و فریاد چه بسا کسانی که دچار تروما گشتند و هنوز هم آثار آن بر روان و زندگیشان مشهود است.از زنانی که شیر پستانهایشان خشک شد و آنها که هنوز در یک سوگ طولانی برای عزیزانشان به سر میبرند.
حال آنکه حکومت با تعبیر اشتباه خود از سلامت روان زندانیان سیاسی را با انگ بیمار روانی به بیمارستانهای روانی فرستاد و با درمانهای دارویی و مداخلات تهاجمی بی اساس سلامت جسم و روان آنها را مورد هدف قرار داد.
سلامت روان زنان ایرانی و انگهای اجتماعی
زنان در خاورمیانه و به ویژه در کشورهایی چون ایران، افغانستان، عراق، ترکیه، سوریه و... با انگها و برچسبهایی رو به رو میشوند که عمدتا به دلیل سرپیچی آنها از فرهنگ غالب و قوانین مردسالار است.حال آنکه این اعمال را در سایر فرهنگها بخشی از رفتارهای معمولی تلقی میکنند.
زنان در ایران اجازهی ازدواج و طلاق ندارند، سرپرستی کودکان از آنها صلب میشود، ازحق کار و تحصیل خود در صورت عدم رضابت پدر و همسر محروم میشوند، بر بدن خود اختیاری ندارند و زیر ساختهای اجتماعی زن ستیز سبب میشود سلامت روان آنها به ویژه با برچسب زنی و انگ اجتماعی به خطر بیفتد.چه بسا زنانی که به واسطهی خواست یک زندگی معمولی و یا وجود ناعدالتی در زندگی خود دچار فروپاشی روانی شدهاند.
سلامت روان کودکان و نوجوانان
سلامت روان کودکان و نوجوانان به ویژه در یک سال اخیر در ایران بسیار مورد بحث بوده است.زندانی کردن، به قتل رساندن، ترور بیولوژیکی دانش آموزان به واسطهی حملات شیمیایی به مدارس، تهدید و اخذ تعهد اجباری از آنها و... آسیبی جمعی را متوجه سلامت روان آنان کرده است.
کودکان و نوجوانانی که هنوز هم در مدارس مورد فشار واقع شدهاند و به کرات برای شعار نویسی و رعایت حجاب و پوشش اجباری جمهوری اسلامی ایران آسیب میبینند.
امروزه تمام کودکان از هر قشری معنای گرانی و قیمت بالا را فهمیده است، مفهومی که در گذشته و در نسل پیشین مدارس درصدد آن بودند تا کودکان را تحت تاثیر قرار ندهد و حتی والدین تنگ دست را به ویژه برای این وضعیت آموزش میدادند و حمایت میکردند اما مشکلات اقتصادی امروز ایران نیز در روان این نسل یک ترومای جمعی بوجود آورده است.کودکانی که از سنین کودکی خود فقر، نداری و گرانی را درک کردهاند و آسیبهای آن را دیدهاند در بزرگسالی ممکن است رفتارهای جبرانی مخربی را از خود و در سبک زندگی خود نشان دهند و متأسفانه تمام کودکان و نوجوانان ایران از این مفهوم تاثیر پذیرفتهاند.
کمک به سلامت روان
بر اساس دستورات سازمان بهداشت جهانی صحبت کردن و انگ زایی از مسئله بهداشت روان ، بیماریهای روانی و مشکلات به وجود آورنده آن میتواند به عنوان یک عامل مهم در جامعه قلمداد شود و حمایتهای اجتماعی در راستای این امر تنها از سوی شهروندان بسیار مفید خواهد بود. از بین رفتن دیدگاه منفی در جامعه نسبت به بیماریهای روانی میتواند ساختارهای جدیدی را به وجود آورد.همچنین وجود حمایت و بالا رفتن درک اجتماعی به پیشگیری بسیاری از این اختلالات منجر میشود که مهم ترین آنها تغییر دیدگاه نسبت به زن، آزادی و اختیار او بر زندگی، تن، سرنوشت و کار خود است.