از فمنیسم تا ژنولوژی؛ مبارزه زنان (١)
مبارزه دیرینه زنان برای مقابله با جامعه و نظام محافظه کار است و نظام مردسالاری این مبارزە را یک اقدام ویرانگر جامعە مینامد یکی از اعضای ژنولوژی میگوید: هر زنی برای درک فمنیسم و مبارزەی زنان باید اول خودش را بشناسد.
شنیار بایز
سلیمانی- اصطلاح فمنیسم را میتوان برای توصیف یک جنبش سیاسی، فرهنگی یا اقتصادی بکار برد که هدف آن دستیابی به حقوق برابر و دفاع از زنان است. فمینیسم با تئوریهای سیاست، جامعهشناسی و فلسفه که بر تفاوتهای جنسیتی تأکید میکنند و همچنین جنبشهایی که از حق برابری جنسیتی برای زنان دفاع میکنند و کمپینهایی برای منافع و حقوق زنان راەاندازی شدەاند ترکیب شدە است.
تاریخ فمینیسم به سه موج تقسیم میشود: موج اول در قرن ١٩ و اوایل قرن ٢٠، موج دوم بین دهه ١٩۶٠ و ١٩٧٠ و موج سوم نیز در دهه ١٩٩٠ آغاز و تاکنون ادامه دارد.
قبل از فمنیسم ایده الوهیت مادری وجود داشت، برای درک هدف فمنیسم باید قدم برداشت و تحقیق کرد، جنبش فمینیستی خالی از نقد نیست و دائما توسط جامعه مورد انتقاد قرار میگیرد زیرا نتوانستە است بدون نقص بر ذهنیت مردسالاری کار کند. در همین راستا، نجیبه قرەداغی، یکی از اعضای آکادمی ژنولوژی، از فمنیسم و تفاوتهای ژنولوژی و تأثیر آن بر مبارزات زنان میگوید.
«قبل از فمنیسم مرحلهای از شکلگیری فرهنگ الوهیت، جامعه طبیعی وجود داشت»
نجیبه قرەداغی در بحث مفهوم فمنیسم، اهمیت دوران پیش از فمنیسم را برجسته کردە و میگوید: هرکس از فمنیسم آگاه است باید دوران قبل از آن را بشناسد. اگر تاریخ زنان بازنویسی و مطالعه شود مشخص میشود که مراحل رویارویی با جامعه و ذهنیت مردسالاری از فمنیسم آغاز نشده است، بلکه مرحلهای سیستماتیک از این مبارزه بوده است.
قبل از فمینیسم، نوعی نفوذ جامعه مادری وجود داشت که بر مبنای مسالمتآمیز و برابری طلبانه در چارچوب وجود زن به عنوان وجودی اخلاقی و سیاسی ادارە میشد. زمانی که انقلاب برای مقابله با حذف اندیشه زنان در جامعه و عرصههای زندگی آغاز شد، ذهنیت فمنیستی راهگشا بود. وقتی فمینیسم در سال ١٧٩٨ یا اواخر قرن ١٨ مبارزات خود را ادامە میدهد نوعی مقاومت است که در تاریخ ثبت نشده است.
«فمینیسم تفکر اروپای مرکزی نیست، و مقاومت زنان از آنجا آغاز نشد»
نجیبه قرەداغی خاطرنشان کرد: پیش از وجود فمینیسم سابقه مقاومت نیز وجود داشته است. همه یک نوع فمنیسم را میفهمند که هر وقت به آن اشاره میکنیم ذهنمان مستقیما متوجە اروپا میشود کە فمنیسم را یک سازمان اروپای مرکزی سازماندهی میکند، اما مشکل اینجاست که شکلگیری این ذهنیت سایر مراحل و مناطق دیگر را به حاشیه میبرد. وقتی صحبت از ذهنیت جامعەی طبیعی یا فرهنگ الهی میهشود، برخی فمنیسم را خیالپردازی میدانند و برخی فمنیسم را منتقد تفکر اروپای مرکزی تصور میکنند، نوعی پیشرفت وجود دارد که اکنون گروهی از زنان متفکر ظهور کردهاند و خوانش و نقد جدیدی از فمینیسم اروپای مرکزی دارند، زیرا به ریشه و تاریخ مقاومت زنان باز نمیگردند. زمانی که تاریخ مقاومت زنان به دقت بررسی شود، حقیقت یک مقاومت باشکوه زنان در خاورمیانه و سایر مناطق دیده میشود، این تاریخ در خاورمیانه به ١٠-١٢ هزار سال برمیگردد که فمنیسم به آن توجهی نمیکند.
«ژنولوژی هم فمنیسم را نقد میکند و هم بر آن به عنوان منبع پیشرفت فکری تکیه میکند»
عضو آکادمی ژنولوژی گفت: یکی از منابعی که ژنولوژی برای توسعه علم زنان به آن تکیه میکند، فعالیتهای همه جانبه فمنیسم است، بنابراین زنان از فمنیسم دوری نمیکنند. برعکس یکی از منابع توسعەی ژنولوژی، فمنیسم است. این بدان معنا نیست که زنان از فمنیسم انتقاد نمیکنند، برخی معتقدند ژنولوژی میخواهد فمنیسم را شامل شود یا از آن فراتر رود، اما برعکس ژنولوژی همیشه به اشتراکگذاری و تکمیل هم توجه دارد، زیرا این دو نکته برای تقویت مبارزه زنان با مردسالاری و نژادپرستی لازم است.
«جنبش فمینیستی زنان مبارز را از زنان تحت سلطه متمایز میکند»
حقیقت کلمه فمنیست این است که زنان مبارز و سخنگو را از زنان ساکت و تحت نظام مردسالاری متمایز کند. ذهنیت مردسالاری همیشه سعی کرده جامعه را از هم جدا کند، اما فمنیستها برعکس با آن مبارزه میکنند، زیرا حتی فیلسوفان سعی کردهاند واقعیت فمنیسم را بیان نکنند و آنها را از جامعە دور کنند. جنبشهای فمنیستی پیوسته با ذهنیتی مبارزه کردهاند که میخواهد زن و مرد را از هم جدا کند و تفاوتهای جنسیتی ایجاد کند، که منجر به تعریف جنبشهای فمنیستی به عنوان جنبشهای ضد مردسالاری شده است این اساسا یک سوء تفاهم است، او میگوید: مشکل جامعه و نظام، رابطه زن و مرد است، نه خود زن و مرد. و وقتی جامعه از یک رابطه اجتماعی به قدرت تبدیل میشود، مشکل پیش میآید، زیرا در قدرت یکی مرکز و دیگری بە حاشیە راندە میشود.
«مشکل فمنیسم این است که به صورت تئوری روی موضوع تغییر مردان کار میکند»
نجیبه قرەداغی توضیح داد که وقتی از واژەی فمنیست انتقاد میشود به این دلیل نیست که در تحقیقات خود ذهنیت مردان را مورد انتقاد قرار ندادەاند، بلکه به این دلیل است که آنها به صورت تئوری کار کردهاند و این با جامعه ادغام نمیشود. آنها معتقدند علم قدرت است، بلە علم قدرت است و برای زیباسازی و تسهیل زندگی، تعادل بخشیدن به زندگی، نه استفاده از آن قدرت علیه جامعه. بنابراین ژنولوژی بر این اساس فعالیت نمیکند، در عوض معتقد است که پژوهش تحت مفهوم فرهنگ الوهیت باید بر اساس انتقاد از نیروهای فعال در بخش فمنیستی در جامعه ادغام شود.
انتقاد از اندیشه و علم فمنیستی همیشه وجود داشته است، اما انتقادی از پراکندگی فعالیت جنبشهای مختلف فمینیستی بوده است اگرچه جنبشهای مختلف فمینیستی نباید شبیه هم باشند، اما باید با هم فعالیت کنند و مبارزات آنها باید بر اساس وحدت باشد و فمینیستها نباید بر اساس ملیگرایی، مذهب و هر تبعیض دیگری مبارزه کنند.
«جامعه جنبش فمنیستی را رویکردی مخرب مینامد»
او گفت: هر وقت نام فمنیسم به میان میآید، در جامعه خاورمیانه انزوا به وجود میآید، زیرا جوامع این منطقه ویژگیهای خاص خود را دارند و باید بررسی کنند که ما در این مناطق چه چیزی را از دست دادهایم و برای چی؟ اساس حقیقت ما چیست و افکار مختلف بر جامعه چه تأثیری داشته است. اگر دقت کنیم میبینیم که دین در جامعه تأثیر گذاشته است، اما نمیتوانیم با آن مقابله کنیم یا از آن چشمپوشی کنیم. در عوض ما باید بررسی کنیم که چە چیزی سبب گسترش دین شدە است و باید اندیشه اسطورهای را مطالعه کنیم.
وی در پایان میگوید: همان طور که یک فمینیست واقعی با کلیشهها و جامعهی مردسالاری و سرزمین و ملت خود مبارزە میکند برای طبیعت و تصرف جسم زنان نیز تلاش میکند. تعامل نظام سرمایه داری، نظام - دولت به دامی برای سازمانهای فمینیستی تبدیل شدە است بنابراین، اگر زنان اشغال تاریخی کە در پنج هزار سال پیش علیە زنان انجام شد درک نکنند رنج و مشکلات زنان را درک نخواهند کرد برای این کار زنان باید خود را بشناسند و از تاریخ خود آگاه باشند.