انقلاب «زن، زندگی، آزادی» امیدی برای زنان مبارز در ایران

انقلاب «زن، زندگی، آزادی» که پس از کشته شدن ژینا امینی به رهبری زنان آغاز شد، همچون امیدی برای تمام زنان مبارز دنیا، علیه نظام‌های مردسالار زنده مانده است.

دلال ساری

 مرکز خبر- در ایران، نظام‌های مردسالار طی قرن‌ها به دنبال کنترل و سرکوب زنان به عنوان تهدیدی علیه خود، در عرصه‌های خصوصی و عمومی بوده‌اند. زنان روژهلات کوردستان و ایرانی نیز در برابر این رژیم‌های مردسالار و زن‌ستیز، برای حقوق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسیشان مداوم در مبارزه بوده‌اند. زنان با سازماندهی مبارزات خود، از دوران رضاشاه تا حکومت ملایان و رژیم اسلامی، مبارزه برای آزادی را ادامه داده و همواره در مقاومت بوده‌اند.

 

 تصویب قانون جدید

پس از سقوط سلسله قاجار، رضاشاه در سال ١٣٠۴ به قدرت رسید و در سال ١٣٠۶ تاجگذاری کرده و سلسله پهلوی را بنیان نهاد. زنان در سیاست‌های «مدرن‌سازی» که تحت لوای سلسله پهلوی آغاز شده بود، نقش فعالی ایفا کردند. با مبارزات زنان، در سال ۱۳۱۰ قانون مدنی جدیدی در مجلس تصویب شد. زنان برای نخستین بار حق طلاق گرفتن را -هرچند تحت شرایط خاصی- به دست آوردند. سن ازدواج دختران به ۱۵ سالگی و پسران به ۱۸ سالگی افزایش یافت. زنانی که در دانشگاه تهران تحصیل می‌کردند، در اساتید دانشگاه نیز جای گرفتند.

 

چادر ممنوع اعلام شد

پوشش چادر برای زنان در سال ۱۳۱۵ ممنوع اعلام شد. رفتارهای سرکوبگرانه سلسله پهلوی علیه زنانی که همچنان چادر می‌پوشیدند، چادر را به «نماد سیاسی» تبدیل کرد. علیرغم بهبودهایی در آزادی‌های اجتماعی، کنترل همه احزاب سیاسی توسط سلسله پهلوی مانع از آزادی عمل سیاسی بود. در پایان این دوره که آزادی مطبوعات نیز نادیده گرفته می‌شد، حقوقی را که زنان به دست آورده بودند نیز یکی پس از دیگری از آنها گرفته شد.

 

انقلاب سفید

در سال ۱۳۲۰ با پایان دوران رضاشاه، پسر بزرگش محمدرضا شاه پهلوی به قدرت رسید. در سال ۱۳۳۲ نخست وزیر محمد مصدق با مداخله انگلیس و آمریکا سرنگون شد. در سال ۱۳۴۱ با حمایت آمریکا برنامه‌هایی تحت عنوان «انقلاب سفید» به منظور "توسعه ملی و مدرنسازی» آغاز شد.

 

کسب حقوق مدنی

زنان که مبارزات بزرگی برای حق رای و علیه چند همسری به پیش برده بودند، در سال ۱۳۴۱ حق رای را به دست آوردند. در قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۴۷ نیز مقرراتی به نفع زنان وضع شد. در قانون حمایت خانواده ۱۳۵۴ سن ازدواج دختران به ۱۸ سال افزایش یافت، چند همسری منوط به اجازه کتبی همسر شد. طلاق از صرف گفتن «طلاقت می‌دهم» مردان خارج شد و نیاز به ثبت رسمی پیدا کرد. زنان و مردان خواهان طلاق ملزم به مراجعه به دادگاه خانواده شدند. پس از مرگ همسر، زن حق سرپرستی فرزند را به دست آورد. اگرچه سقط جنین هرگز قانونی نشد اما مجازات‌های آن تخفیف یافت. سقط جنین در موارد تجاوز و خطر برای جان زنان مجاز شناخته شد.

زنان این بار نیز هدف رژیم ملایان قرار گرفتند. در سال ۱۳۵۷ به دلیل مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، مردم به خیابان‌ها ریختند و علیه سلسله پهلوی اعتراض کردند. میلیون‌ها زن از هر قشر و طبقه‌ایی برای حقوق اقتصادی، اجتماعی و قانونیشان در اعتراضات علیه سلسله پهلوی شرکت کردند. اما پس از سقوط سلسله پهلوی، رژیم ملایان بر سر کار آمد.

 

با اعمال قوانین شرعی مکتوب و نامکتوب، آزادی‌های زنان بیشتر محدود شد

روحانیون شیعه به قانون حمایت خانواده و اصلاحات قانونی مخالفت کردند. این بار نیز روحانیون شیعه به اجبار زنان برای پوشیدن چادر پرداختند. در سال ۱۳۵۸ جمهوری اسلامی اعلام شد. با قوانین «شرعی» مکتوب و نامکتوب، یک رژیم سرکوبگر جدید آغاز شد. حکومت خمینی با اعمال محدودیت‌ها، ممنوعیت‌ها و فشارهای «شرعی»، زنان را که به عنوان «حافظان ارزش‌های اخلاقی» تلقی می‌کرد و زکاک را هدف قرار داد.

 

حقوق بە دست آمدە زنان، غصب شد

حقوقی که زنان با مبارزات طولانی به دست آورده بودند، بار دیگر یکی پس از دیگری از آنها گرفته شد. خمینی با صدور احکامی در سال ۱۳۵۸، زنان را از قضاوت در دادگاه‌ها منع کرد و قانون حمایت خانواده را لغو نمود. پوشش «اسلامی»، چادر و پوشیدن لباس‌های بلند و گشاد برای زنان در اماکن عمومی اجباری شد، در حالی که مردان هیچ محدودیت پوششی نداشتند. جریمه‌ها و زندان برای زنان بدحجاب وضع شد. تحصیل زنان متاهل ممنوع شد و سن ازدواج دختران به ۱۳ سال کاهش یافت.

 

اعتراض بزرگ زنان در ۸ مارس

در ۷ مارس ۱۳۵۸، خمینی احکامی مبنی بر برهنه تلقی شدن زنان بدون حجاب صادر کرد. اما زنان در برابر این موضوع سکوت نکردند. آنها با سرعت بخشیدن به سازماندهی خود، شاخه‌های زنان احزاب سیاسی را تشکیل دادند. سازمان‌های زنان تحت عنوان «ائتلاف» متحد شدند. در روز جهانی زن ۱۳۵۹ بیش از ۱۰۰ هزار نفر از زنان در تهران علیه سیاست‌های سرکوبگرانه رژیم و حجاب اجباری تظاهرات کردند. این اعتراضات ۶ روزه که مردان نیز در آن شرکت داشتند، به شدت سرکوب شد. بسیاری از فعالان و سیاستمداران زن دستگیر شدند.

 

با وضع قوانین جدید، نابرابری و تبعیض عمیقتر شد

در حالی که مبارزات زنان ادامه داشت، از طرفی دیگر قوانینی به ضرر آنان وضع می‌شد. در سال ۱۳۵۹ طرح «حجاب اجباری» به مجلس ارائه شد. همه احزاب سیاسی ممنوع شدند و تمامی جنبش‌ها به شدت سرکوب شدند. در سال ۱۳۶۳ اولین مدارس دینی برای زنان تاسیس شد که تنها معلمان زن در آنها مجاز بودند. با «حقوق اسلامی قانون اساسی» قانون مدنی، مجازات و خانواده به ضرر زنان تغییر کردند. بدین ترتیب، نابرابری و تبعیض قانونی عمیقتر شد.

 

سن مسئولیت کیفری دختران به ۹ سال کاهش یافت

تجمع زنان و مردان بدون رابطه خویشاوندی ممنوع شد. مراکز تفریحی بسته شدند. زنان مجبور شدند در اتوبوس‌ها جدا از مردان و در انتها بنشینند و همچنین زنان مستلزم بودند کە از درب‌های جداگانه زنانه به مراکز دولتی وارد شوند. شرکت زنان در فعالیت‌های ورزشی در معرض دید مردان ممنوع شد. آموزش دختران تنها توسط معلمان زن انجام می‌شد و مدارسی کە معلم زن نداشتند، تعطیل شدند. سن مسئولیت کیفری پسران ۱۵ سال و دختران ۹ سال تعیین شد.

 

چادر «سیاسی شده» مجدداً اجباری شد

با مقررات پوششی دهه ۶۰، پوشیدن چادری که تمام بدن به جز دست‌ها و صورت را می‌پوشاند برای زنان در همه جا اجباری شد. آرایش کردن ممنوع شد. در صورت عدم رعایت مقررات پوششی، جریمه نقدی، شلاق و حبس از یک ماه تا یک سال در نظر گرفته شد. اشتغال زنان متأهل منوط به اجازه کتبی همسر شد. زنان از قضاوت محروم بودند و حتی به عنوان بازپرس یا معاون دادستان فاقد اختیار تصمیم‌گیری بودند.

 

حق چند همسری به مردان داده شد

خوانندگی زنان تنها در برابر شنوندگان زن مجاز شد و رقصیدن ممنوع گردید. به مردان حق ازدواج با ۴ زن داده شد. خروج زنان از کشور منوط به اجازه همسر شد. مردان می‌توانستند بدون هیچ دلیلی همسر خود را طلاق دهند، اما زنان تنها در صورت اثبات شرایط قانونی می‌توانستند طلاق بگیرند. درخواست طلاق از سوی زن نیز منوط به موافقت همسر بود.

 

به جز نقش همسری و مادری، هیچ حقی به زنان داده نشد!

رژیم اسلامی که تنها نقش همسری و مادری را برای زنان قائل بود، با وعده بازنشستگی زودرس سعی در فرستادن آنان به خانه داشت. میلیون‌ها زنی که از اشتغال در نهادهای دولتی محروم شده بودند، در بخش خصوصی مشغول به کار شدند. زنان در عرصه‌های اقتصاد، آموزش، فرهنگ و هنر، ادبیات و ورزش فعالیت کردند. در دانشگاه‌ها بیش از نیمی از دانشجویان را زنان تشکیل می‌دادند. رژیم اسلامی در مواجهە با قدرت سازمان‌یافته زنان مجبور به انعطاف شد.

 

در مجلس قوانین وحشتناکی به تصویب می‌رسیدند

زنان از گروه‌های مختلف در برابر رژیم اسلامی که به طور فزاینده‌ای سرکوبگر آزادی‌هایشان بود، ائتلاف‌هایی تشکیل دادند. با ورود محمد خاتمی به قدرت در سال ۱۳۷۶، علیرغم انعطاف‌هایی در قوانین در برابر مبارزات زنان، سرکوب‌ها در بسیاری حوزه‌ها افزایش یافت. وحشتناکترین قوانین در مجلس تصویب می‌شد. با این قوانین، تمامی مراکز آموزشی و بهداشتی به زنانه و مردانه تفکیک شدند. تدریس زنان برای پسران بالای ۱۰ سال و مردان در مدارس دخترانه ممنوع گردید. چاپ عکس‌های زنان در جلد مجلات و روزنامه‌ها نیز ممنوع شد. در این دوره نیز زنان از بیان عقاید، خواسته‌ها و انتقادات خود فروگذاری نکردند.

 

حاکمیت مردان، زنان را تهدیدی علیه خود می‌دیدند

در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲، بار دیگر سنگینترین هزینه را زنان پرداختند. دستاوردهای زنان بار دیگر به بهانه «اسلام» از آنها گرفته شد. احمدی‌نژاد نیز سیاست‌های منزوی کردن زنان از عرصه عمومی و محصور کردنشان در خانه را پیش برد. نشریاتی که به حقوق زنان می‌پرداختند تعطیل شدند. احمدی‌نژاد که نقش اصلی زن را در  فرزند آوری زیاد و خدمت به شوهر می‌دانست، همسر چادری خود را الگویی برای زنان ایرانی قلمداد کرد.

زنان ایرانی در سال ١٣٨۴ طی سه تظاهرات جداگانه، بە قانون اساسی اسلامی، ممنوعیت نامزدی زنان برای ریاست جمهوری و محرومیت آنها از حضور در مسابقات ورزشی اعتراض کردند. در سال ١٣٨۵ نیز زنان کمپینی به نام «یک میلیون امضا» برای اصلاح قوانین ضدزن آغاز کردند. با اینحال، هرگونه اعتراضی از سوی زنان، با سرکوب شدید مواجه می‌شد. پس از دوره ریاست جمهوری احمدی‌نژاد، حسن روحانی در ١٣٩٢ و ابراهیم رئیسی در ١۴٠٠ به قدرت رسیدند. علیرغم تغییر حاکمان مرد، نگرش تهدیدآمیز آنها نسبت به زنان ادامه یافت و سرکوب زنان همچنان ادامه دارد.

 

سیاست‌های متفاوتی علیه فعالان زن کورد اعمال شد

رژیم ایران با به کارگیری شیوه‌های مختلفی همچون بازداشت و شکنجه، فشارهای زیادی را بر فعالان زن کورد وارد کرده است. در سال ١٣٩۴، فریناز خسروانی، فعال زن کورد، در تلاش برای فرار از تجاوز مأموران اطلاعاتی در هتل تارا در مهاباد، جان خود را از دست داد. با عدم شناسایی عاملان این تجاوز، مردم مهاباد به خیابان ریختند، هتل تارا را به آتش کشیدند و درگیری‌هایی میان مردم و نیروهای انتظامی رخ داد. زینب جلالیان، فعال دیگری از زنان کورد نیز در سال ۲۰۰۸ در کرماشان دستگیر و به اعدام محکوم شد. مجازات او سپس بە حبس ابد کاهش یافت و وی تنها زنی است کە در ایران مجازات حبس ابد را دارد. او پس از تحمل شکنجه‌های سخت، چندین بار دست به اعتصاب غذا زده است. زینب جلالیان علیرغم کمپین‌های بین‌المللی، همچنان در زندان به سر می‌برد.

شیرین علم‌هولی، فعال زن کورد در روز مادر در زندان اوین اعدام شد. هم‌بندان وی بیان کردند: «حتی مجرم‌ترین افراد هم از او الهام می‌گرفتند. او دختری بسیار قوی بود و علیرغم شکنجه‌های سخت هرگز لب بە سخن نگشود.»  

اعتراضات انفرادی زنان در خیابان‌ها به اعتراضات اجتماعی تبدیل شد. از دهه ١٣٩٠ زنان به‌طور فعال در تقریباً تمامی تظاهرات حضور داشتند. آنها گاه با راهپیمایی بدون حجاب یا خروج از قوانین پوشش اجباری، «نافرمانی مدنی» کرده و «مقاومت بی‌صدای» خود را ادامه دادند. اعتراضات انفرادی آنها نیز به اعتراضات اجتماعی مبدل شد.

 

عکس‌های بی‌حجاب خود را به اشتراک گذاشتند

مسیح علی‌نژاد، روزنامه‌نگار مخالف در سال ١٣٩۴ به اعتراض علیه حجاب اجباری، عکسی از خودش را که  حجاب نداشت و در حال رانندگی بود را  در رسانه‌های جمعی منتشر کرد. وی از زنان ایرانی خواست تا عکس‌های بدون حجاب خود را در صفحه دیجیتالی «آزادی‌های یواشکی» به اشتراک بگذارند. طی ۴۸ ساعت بیش از ۳۰ هزار زن ایرانی عکس بدون حجاب خود را در این صفحه بارگذاری کردند. همچنین در سال ١٣٩۵ زنانی که اعتراضاً موهای خود را تراشیده بودند، عکس‌هایشان را در رسانه‌های جمعی منتشر کردند و اعتراض را گسترده‌تر نمودند.

 

اعتراضات «چهارشنبه سفید» با الهام از ویدا موحد

ویدا موحد در ۲۸ دسامبر ۲۰۱۷ بر روی یک دکە تیر برق در خیابان انقلاب تهران ایستاد و با بستن روسری سفید به یک چوب و تکان دادن آن، اقدام به اعتراضی مسالمت آمیز کرد. این اعتراض با الهام از وی، توسط زنان با راهپیمایی و تکان دادن روسری‌های سفید در هر چهارشنبه به «چهارشنبه سفید» تبدیل شد. سپس زنان شجاع در شهرهای مختلف با برداشتن روسری‌های رنگیشان، آن را به اعتراضی فراگیر تبدیل کردند. موحد چندین بار دستگیر و آزاد شد. اما با تکرار اعتراض به ۸ ماه حبس محکوم گردید. نرگس حسینی نیز در ۲۹ ژانویه با تکرار این حرکت دستگیر شد. زنان محجبه نیز از این اعتراضات حمایت کردند. ویدا موحد به اتهام «ترویج فساد و بی‌اخلاقی با برداشتن حجاب» به ۸ ماه حبس محکوم شد. نرگس حسینی نیز در ۲۹ ژانویه به خاطر تکرار این اعتراض دستگیر شد. زنان محجبه‌ای که با انتخاب خود حجاب داشتند نیز از این اعتراضات حمایت کردند تا نشان دهند زنان باید بر بدن خود کنترل داشته باشند.

 

سحر حیدریاری در مقابل دادگاه خود را بە آتش کشید

زنانی که تماشای بازی‌های فوتبال برایشان به دلیل «عدم نگاه کردن به بدن یک مرد غریبه» ممنوع شده بود، با پوشیدن لباس مردانه وارد ورزشگاه شدند تا در نوعی «نافرمانی مدنی» بازی را تماشا کنند. سحر خدایاری که به دلیل رنگ پیراهن تیم استقلال در سال ١٣٩٨ به «دختر آبی» معروف شده بود، در ماه مارس هنگام تلاش برای ورود به ورزشگاه آزادی تهران با لباس مبدل برای تماشای بازی تیمش در لیگ قهرمانان آسیا در برابر العین امارات دستگیر شد. او پس از ۴ روز بازداشت در زندان ورامین به طور مشروط آزاد شد. سحر خدایاری که به ۶ ماه حبس محکوم شده بود، در اعتراض به این وضعیت جلوی در دادگاه انقلاب تهران خود را آتش زد. سحر خدایاری هوادار تیم فوتبال استقلال پس از انتقال به بیمارستان جان خود را از دست داد. پس از مرگ سحر خدایاری ، ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه‌ها به بازی‌های ملی محدود شد و لغو گردید. علیرغم محدودیت‌های پوششی، تیم فوتبال زنان در ایران تشکیل شد. در سال ١۴٠٢ نیز فدراسیون فوتبال ایران اعلام کرد که شورای عالی امنیت ملی اجازه ورود زنان به ورزشگاه‌های فوتبال را صادر کرده است.

 

مرگ تلخ ژینا، نقطه عطفی در مبارزات زنان ایران

بین سال‌های ١٣٨٨ تا ١۴٠٢ خیابان‌ها همیشه در حالت اعتراض بودند. با وجود مجازات شلاق، اعدام و زندان، زنانی که دیوارهای ترس را شکستند، علیه زندگی تحمیل شده برای آزادیشان ادامه مقاومت دادند. زنان در ایران حدود ۴۴ سال است که در برابر «حجاب اجباری» مقاومت می‌کنند و برای حقوق اساسی انسانی مبارزه می‌کنند. ژینا امینی، زن ۲۲ ساله کورد اهل سقز، در ٢۵ شهریور ١۴٠١ هنگامی که برای گردش به تهران رفته بود، به بهانه اینکه حجابش را درست نپوشیده، توسط «گشت ارشاد» کشته شد. او پس از ضرب و شتم توسط پلیس در بازداشتگاه، به بیمارستانی در تهران منتقل شد و در آنجا جانش را از دست داد.

 

«ژینا جان، تو نخواهی مرد. نام تو نماد می‌شود!»

مقامات ایران سعی کردند جنازه ژینا امینی را در ساعات شب و در خلوت دفن کنند. اما خانواده‌اش به این کار اعتراض کردند و ژینا  امینی را صبح روز بعد با شعار «زن، زندگی، آزادی» به خاک سپردند. روی سنگ قبرش نوشته شد: «ژینا جان، تو نمی‌میری! نام تو نماد می‌شود!... » و اینگونه هم شد. پس از پوشش خبری بازداشت و کشته شدن ژینا امینی توسط خبرنگاران ایرانی نیلوفر حامدی و الهه محمدی، اعتراضات آغاز شدند. اعتراضات گسترده‌ای که برای نخستین بار پس از رژیم اسلامی سال ۱۹۷۹ تمامی اقشار جامعه در آن شرکت داشتند، ادامه یافت.

 

قیام «زن، زندگی، آزادی» به سراسر کشور گسترش یافت

اعتراضاتی که با امید و خشم و به رهبری زنان آغاز شده بود، به قیام «زن، زندگی، آزادی» تبدیل شد که مردم کورد، بلوچ، عرب و دیگر اقوام نیز در آن شرکت داشتند. فلسفه «زن، زندگی، آزادی» موجی از بزرگترین قیام دارای ماهیت انقلابی در سال‌های اخیر را در ایران و کوردستان ایران موجب شد. مردمی که علیه جمهوری اسلامی در بیش از ١٠٠ شهر و ٣١ استان به خیابان‌ها آمدند، با شعارهایی چون «یا آزادی یا آزادی»، «مرگ بر دیکتاتور» و «زن زندگی آزادی» مقاومت کردند. این قیام تنها علیه حجاب اجباری نبود، بلکه قیامی برای تضمین حقوق و آزادی‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی همه مردم بود. زنان که رهبری این قیام را برعهده داشتند، گامی به عقب برنداشتند و با استقامت و بدون هیچ تنازلی، آماده بازداشت و کشته شدن بودند. آنها با اقدامات مدنی مختلف در خیابان‌ها، نافرمانی مدنی خود را ادامه دادند و به لرزه درآوردن رژیم از بنیاد ادامه می‌دهند. زنانی که روسری‌هایشان را که «نماد سیاسی» رژیم اسلامی است درآورده و آتش زدند، با کوتاه کردن موها و رقصیدن، اعتراضات خود را ادامه دادند.

 

با مورد هدف قرار دادن دانش آموزان دختر، منجربە رخداد مسمومیت‌های زنجیرەایی شد

دانشجویان در دانشگاه‌های شهرهای تهران، مشهد، زنجان، اراک، سنە، اصفهان، مازندران، شیراز، همدان و قزوین به ویژه در پایتخت تهران تظاهرات اعتراضی برگزار کردند. برخی از دانشجویانی که در یورش‌های خوابگاه‌ها دستگیر شدند، اعلام کردند پیامک‌هایی مبنی بر ممنوعیت ورودشان به دانشگاه‌هایی که در آنها تحصیل می‌کنند، دریافت کرده‌اند. در برخی دانشگاه‌ها نیز دانشجویان دیوارهایی را که دانشجویان دختر و پسر را در غذاخوری‌ها از هم جدا می‌کرد، ویران کردند. دانش آموزان دختری که از انقلاب حمایت کرده و با برداشتن حجاب در مدارس خود اقدام به نافرمانی مدنی کرده بودند نیز هدف رژیم قرار گرفتند. از نوامبر ۲۰۲۲ تاکنون موارد مسمومیت در مدارس دخترانه در کوردستان و ایران رخ داده است. در حملات شیمیایی به مدارس، دانش‌آموزان دختر مسموم شده‌اند.

 

سرکوب شدید قیام در جریان است

رژیم ایران برای سرکوب انقلاب «زن، زندگی، آزادی» که از سوی جهانیان حمایت می‌شود، از هرگونه خشونتی استفاده می‌کند.

در این انقلاب که بیش از ١۵٠٠نفر کشته شده‌اند، ١٠٠ نفر از کشته‌شدگان زیر ١٨ سال سن داشته‌اند. حداقل ۶٠ هزار نفر بازداشت شده‌اند. به حداقل ١١٠ نفر از بازداشت‌شدگان حکم اعدام داده شده است.

بیش از ١٠ نفر به اتهام شرکت در اعتراضات اعدام شده‌اند و بسیاری از زندانیان سابق نیز اعدام شده‌اند. مرکز حقوق بشر ایران اعلام کرده که در ماه‌های مارس و مه ٢٠٢٣، جمعا ١٣٨ نفر اعدام شده‌اند. بیش از ٢٠٠ نفر توسط نیروهای امنیتی ربوده شده‌اند که اکثریت قربانیان ربوده‌شدگان کودکان هستند. سازمان‌های حقوق بشری اعلام کرده که از میان صدها کورد بازداشت شده، تنها هویت ٢٠١ نفر شناسایی شده و به این ٢٠١ شهروند کورد مجموعاً ٧١۵ سال و ۶ ماه و ١٧ روز حکم زندان سنگین داده شده است.

 

فشار بر خانواده‌های کشته‌شدگان

اعضای خانواده کشته‌شدگان در این قیام نیز به طور خودسرانه بازداشت و زندانی می‌شوند. مزار کشته‌شدگان تخریب می‌شود و محدودیت‌های شدیدی برای تجمعات مسالمت‌آمیز در گورستان‌ها اعمال می‌گردد. مزار ژینا امینی نیز ازجمله مزارهای تخریب‌شده است.

 

خروج زنان از کشور ممنوع شد

رژیم ایران به اقدامات قانونی و بازداشت‌ها برای سرکوب قیام ادامه می‌دهد. برخی از این اقدامات قانونی و بازداشت‌های جدید عبارتند از:

- کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس ایران اعلام کرد که طرحی مبنی بر ممنوعیت خروج زنان از کشور بدون اجازه ولی مرد تصویب شده است.

- مجلس ایران گامی دیگر برای تشدید مجازات زنانی که «قوانین حجاب» را نقض می‌کنند برداشت. طرحی که ماه‌ها مورد بحث بوده، تصویب شد. با آخرین اصلاحات این طرح، عدم رعایت «پوشش اسلامی» با مجازات‌هایی چون جریمه نقدی، حبس، ممنوع التدریسی و مصادره اموال همراه خواهد بود.

زنان غیرایرانی نیز در صورت عدم رعایت قوانین می‌توانند از کشور اخراج شوند.

- پس از ١٠ ماه تعلیق، گشت‌های ارشاد دوباره آغاز شده است.

- خبرنگار نازیلا معروفیان که با پدر ژینا امینی مصاحبه کرده بود، ۴ بار بازداشت شد.

- آستیاژ حقیقی و امیرمحمد احمدی که ویدیوهای رقصیدنشان در مقابل برج آزادی تهران در فضای مجازی منتشر شده بود، ماه‌ها پس از بازداشت به ٢١ ماه حبس محکوم شدند.

- دادگاه انقلاب ایران به دلیل حمایت از اعتراضات ناشی از مرگ ژینا  امینی، به کارگردان مستند مجگان الانلو ٧۴ ضربه شلاق و محرومیت ٢ ساله از رسانه‌های دیجیتالی اعمال کرد.

- بازیگر ایرانی میترا حجار که از اعتراضات حمایت کرده بود، بازداشت شد.

- فعال حقوق بشر بهاره هدایت که از ٣ اکتبر ١۴٠١ در زندان اوین بازداشت است، دست به اعتصاب غذا زد.

- بازیگران هنگامه قاضیانی و کتایون ریاحی به اتهام «تحریک و تشویق شورش» با پست‌هایشان در فضای مجازی بازداشت شدند. هنگامە ۵٢ ساله انتقاد از سرکوب خشونت‌آمیز اعتراضات را مطرح کرده بود.

 

مبارزه زنان ایران مرزها را درنوردید

علیرغم تمامی سرکوب، بازداشت و شکنجه، مقاومت زنان ایرانی و کورد ادامه دارد. زنان از هر طبقه و قشری در سراسر جهان با شعار «زن، زندگی، آزادی» به خیابان‌ها ریختند و با زنان ایرانی که در برابر ظلمت مقاومت می‌کنند، ابراز همبستگی کردند. در ترکیه و شهرهای کوردستان نیز زنان با بریدن موهای خود با آنان ابراز همدردی کردند. بسیاری از هنرمندان زن کشورهای مختلف نیز از اعتراضات حمایت کردند.

۴۲۷ فعال سینمایی از جمله ملیسا سوزن، اوزگه اوزپیرینچی، زهرا چلنک، نور سورر و یشیم بوبر طوماری را که توسط کارگردانان ایرانی بهمن قبادی و اصغر فرهادی در حمایت از اعتراضات ایران و حاوی فراخوانی به زبان‌های کوردی و ترکی بود، امضا کردند. فعالان سینمایی به زنان ایرانی گفتند: «ما خواهران و برادران شما، در کنار شما ایستادەایم.»

بیش از ۵٠ بازیگر و موسیقیدان فرانسوی و بیش از ٧٠ هنرمند اسپانیایی نیز برای نشان دادن همبستگی با زنان ایرانی موهای خود را کوتاه کردند. از جمله چهره‌های سرشناسی که فراخوان آزادی برای زنان ایرانی صادر کردند می‌توان به ایزابل آژانی، ژولیت بینوش، ماریون کوتیار، ژولی گیه، شارلوت گینزبورگ، ایزابل هوپر و هنرمند ایرانی‌تبار فرانسوی مارژان ساتراپی اشاره کرد که با انیمیشن پرسپولیس داستان زنان ایرانی را به دنیا معرفی کرد.

خواننده و ترانه‌سرای مشهور شکیرا نیز از طریق حساب‌هایش در شبکه‌های اجتماعی از اعتراضات حمایت کرد. شکیرا در پست خود گفت: «قلب من با خانواده امینی، دانش‌آموزان و دانشجویان زن ایرانی و همه کسانی که برای آزادی بیان مبارزه می‌کنند، همراه است.» این انقلاب که رژیم ایران را در بنیاد تکان داده، همچنان الهام‌بخش و امیدوارکننده زنان در کوردستان، خاورمیانه و سراسر جهان است. این خیزش که به جنبش‌های زنان در سراسر دنیا نیرو می‌بخشد، ضرورت همبستگی جهانی زنان را بیش از پیش آشکار ساخته است.