٢٠ آوریل یومالاحتلال ، سالروز اشغال اقلیم اهواز توسط پهلوی
روزا ثابت نیا روزنامه نگار و فعال حقوق بشر میگوید ماه نیسان برای عربها یک ماه تاریخی و بسیار پر اهمیت است و دو تاریخ مهم ١۵ و ٢٠ نیسان از روزهای خاص در این ماه هستند. در ٢٠ نیسان اهواز اشغال شد و ما آن روز را یومالاحتلال، به معنی روز اشغال نام گذاشتیم
شهلا محمدی
مرکز خبر- طی ٧ ماە گذشتە خیزشی انقلابی در سراسر ایران آغاز شد کە برای ملتهای تحت ستم ایران حائز اهمیت است چرا کە اتحاد یکی از وجە تمایزهای این خیزش با خیزشهای پیشین است اما این خیزش از لحاظ تاریخی نیز دارای اهمیت بسیاری است چرا کە آغاز آن در کوردستان بود و بە شهرهای ایران گسترش یافت. حمایت خلقهای آذری، عرب، بلوچ و فارس و ... از این خیزش بی نظیر بود.
خلق عرب کە بارها از سوی حاکمیت کنونی و حاکمیتهای پیشین نیز مورد ستم قرار گرفتەاند در این خیزش نیز نقشی مهم داشتەاند اما همیشە سرکوب در این منطقە شدیدتر بودە و حاکمیتها از هر روشی برای سرکوب اقلیم اهواز استفادە کردەاند.
٢٠ آوریل و ١۵ دو تاریخ مهم برای خلق عرب است کە در این گزارش در گفتوگو با روزا ثابتنیا روزنامەنگار و فعال حقوق بشر بە آن میپردازیم.
٢٠ آوریل در میان خلق عرب بە عنوان یومالاحتلال شناختە میشود کە اقلیم اهواز توسط رضا پهلوی اشغال شد.
روزا ثابتنیا در ابتدای سخنان خود با اشارە بە اینکە «ماه نیسان برای عربها یک ماه تاریخی و بسیار پر اهمیت است و دو تاریخ مهم ١۵ و ٢٠ نیسان از روزهای خاص در این ماه هستند»، میگوید: در ٢٠ آوریل سال ١٩٢۵، اقلیم اهواز رسما به نام عربستان شناخته میشد و در اسناد تاریخی نیز موجود است. در آن زمان شیخ خزعل، حاکمیت آن منطقه را به مدت ٢٨ سال در اختیار داشت و یک شبه استقلالی در آن اقلیم وجود داشت. در این تاریخ ارتش رضا پهلوی به این منطقه حمله کرد و آنجا را به اشغال خودش درآورد و امیرخزعل را با نیرنگ ربودند و به تهران منتقل کردند. در واقع او را در تبعید و در یک حصر خانگی قرار دادند. در آن تاریخ بود که اهواز اشغال شد و ما آن روز را یومالاحتلال، به معنی روز اشغال نام گذاشتیم. چند ماه بعد یک خیزش با مرکز محمره که مرکز حکومت شیخ خزعل بود، برپا شد. خیزشی که منجر به کشته شدن ٢۴٠ نفر شد و مهمترین خیزشی بود که بعد از آن تاریخ برای بازگشت شیخ خزعل انجام شد و به شدت سرکوب شد.
اعتراضات ١۵ نیسان ٢٠٠۵
روزا ثابتنیا در بخش دیگری از سخنان خود بە اعتراضات ١۵ آوریل سال ٢٠٠۵ در اهواز میپردازد کە با سرکوب شدید جمهوری اسلامی مواجە شد و میگوید: ١۵ نیسان ٢٠٠۵، یک نقطه عطف تاریخی در تاریخ ملت اهواز است و آن را با نام انتفاضهی نیسان به معنی قیام نیسان میشناسیم که امسال وارد هجدهمین سالگرد خود میشود.
او تاکید میکند: البته در این فاصله (از سال ١٩٢۵ تا ٢٠٠۵)، جنبشهای متعددی شکل گرفت که یکی از مهمترین آنها، چهارشنبهی سیاه محمره در سال ١٩٧٩ که مصادف است با سال ١٣۵٨ شمسی که مردم محمره یک خیزش داشتند علیه سیاستهایی که این بار در جمهوری اسلامی علیه آنها اعمال میشد. آنها در انقلاب ۵٧ حضور داشتند و امیدوار بودند اما بعد از اینکه انقلاب از مسیر اصلی خود خارج شد و توسط نظام جمهوری اسلامی ربوده شد، یکی از خیزشهای مهمی که صورت گرفت در خرداد سال ١٣۵٨ بود که بین ٣٠٠ تا ۴٠٠ نفر کشته برجای گذاشت به طوری که هنوز هم کسی از محل دفن تعداد زیادی از کشتهشدگان اطلاعی ندارد. حتی اجازه نمیدادند که این شهیدان را در قبرستانها دفن کنند، برای همین الان در بعضی از باخچهها در منازل، قبرهایی وجود دارند چون شهیدان را در آنجا دفن میکردند.
روزا ثابتنیا بە شرح حوادث سال ٢٠٠۵ میپردازد و میگوید: در دوران ریاست جمهوری خاتمی، یک نامهی محرمانه به بیرون درز پیدا کرد به امضای ابطحی، رئيس دفتر خاتمی رسیده بود که شامل چند بند مهم بود از جمله اینکه جمعیت مردم عرب را طی ١٠ سال به یک سوم کاهش دهند. دیگری کوچاندن تحصیل کردگان عرب بود. اقلیم اهواز دارای منابع و ذخایر مهم و زیادی است و برای اینکه تحصیل کردگان ما آنجا متمرکز نشوند آنها را استخدام نمیکردند تا ناچار به کوچ اجباری شوند که این اتفاق آنها را از اقلیم دور میکرد و بافت فرهنگی را تغییر میداد. یکی دیگر از آن بندها، مصادرهی زمینهای عرب بود که بخشی از آن به نفع زمینهای نفت، نیشکر و از این قبیل و برخی به نفع فارسیزه کردن؛ یعنی ایجاد شهرکهایی که از مناطق دیگر افرادی را بیاورند و در آنجا سکونت بدهند تا بافت جمعیتی عرب را تغییر دهند.
مردم عرب این روند را میدید و وقتی سندیت پیدا کرد، این خیزش از اهواز شروع شد و سایر شهرها را دربر گرفت که بسیاری کشته و حدود هزار و ٢٠٠ نفر بازداشت شدند و بعد از آن اعدامها را آغاز کردند و در کمتر از ٢ سال حدود ٣٠ جوان که فعالیت فرهنگی داشتند را اعدام کردند و چند معلم که زبان عربی را خصوصی تدریس میکردند نیز حکم حبس ابد گرفتند و همچنان در زندان اهواز هستند، با این هدف که فرهنگ و آگاهی شکل گرفته در مردم عرب را از بین ببرند.
او تاکید میکند: ١۵ نیسان روز مهمی در تاریخ مردم عرب به شمار میآید و دولت ایران هر ساله از دو هفته قبل فعالان فرهنگی، سیاسی و مدنی را بازداشت میکند تنها با این بهانه که سابقه دارند و جو امنیتی شدیدی در شهرهای عرب ایجاد میکند. امسال نیز، هفتهی گذشته در شهر توستر که با شوشتر نامگذاری کردند، ٢٨ نفر از فعالان را دستگیر کردند.
تحریف تاریخ توسط جمهوری اسلامی برای حفظ منافع
روزا ثابتنیا با توجە بە تحریف تاریخ ملتهای تحت ستم در ایران توسط حاکمیت میگوید: با نگاهی به تاریخ نوشته شده توسط جمهوری اسلامی، میتوان مشاهده کرد که برخی از اتفاقات رخداده در دوران پهلوی از جمله تصرف خاک اهواز و سرکوب ملت عرب، در تاریخ جمهوری اسلامی نانوشته مانده است چون جمهوری اسلامی دنبالهی نظام پهلوی برای سلطهگری است و نظام پهلوی را به نفع منافع خودشان ساقط کردند. سیاستهایی که در رژیم سابق وجود داشت را جمهوری اسلامی به صورت گستردهتر آن را حفظ کرده است. وقتی رضا شاه گفت یک دولت، یک زبان، یک فرهنگ، جمهوری اسلامی نیز آن تمایل گرایی را با این سیستم ادامه داد.
«ژینا به عنوان یک زن، کورد، اهل سنت، سبب شکلگیری انقلاب ژینا شد»
این فعال حقوق بشر بە خیزشهای سالهای اخیر در ایران میپردازد کە از شهر اهواز آغاز شدە و بە شهرهای دیگر نیز گسترش یافت و میگوید: دو خیزش دی ماه ٩۶ و آبان ٩٨، جرقههای آن از اهواز شروع شد و در آبان ٩٨، حدود ٢٠٠ تا ٣٠٠ نفر کشته شدند و به دلیل قتل عامی که در نیزار ماشور صورت گرفت، آمار دقیقی در دست نیست و طبق آماری که اعلام شد از هزار و ۵۰۰ کشته شده در آبان ٩٨، بین ٣٠٠ تا ۴٠٠ نفر در اقلیم اهواز کشته شدند. بعد از آن در تیرماه ١۴٠٠ نیز یک خیزش صورت گرفت با نام قیام تشنگان (انتفاضهی عطش) که چون آن مسئلهی بی آبی مختص به جغرافیای اهواز بود توسط سایر مناطق ایران حمایت نشد.
وی همچنین با اشارە بە اینکە انقلاب ژینا از چند لحاظ اهمیت داشت که سبب گسترش آن شد میگوید: ژینا در وهلهی اول یک زن است. کورد است یعنی جزو ملتهای به حاشیه رانده شده محسوب میشود، سنی است یعنی از اقلیتهای مذهبی ایران است، دههی هشتادی بود، یعنی جزو نسلی که اهل سوشیال مدیا هستند و با دسترسی به دنیای بیرون میتوانند این ظلمها را ببینند و تبعیضها را متوجه بشوند. از طرفی این اتفاق برای ژینا در مرکز رخ داد که انعکاس صدایش را بالا برد و حمایت مردم کوردستان در انتقال پیکر او به سقز و شرکت در مراسم تدفین، سبب گسترش و سراسری شدن اعتراضات شد.
از طرفی، در چابهار یک دختر بلوچ مورد تجاوز یک فرماندهی انتظامی قرار گرفت و شاید اگر این همزمانی با کشته شدن ژینا و انقلاب ژیتا نبود، صدای مردم بلوچ مثل همیشه سرکوب میشد و انعکاسی در کل جغرافیای ایران نداشت.
این همزمانی سبب شد که ملت بلوچ و کورد اعتراضات گستردهای برپا کردند که موجب گسترش آن در کل ایران شد و این اپوزیسیونی که قد علم کرده بود و مورد حمایتهای بینالمللی قرار داشت، رنگ باخته است و حتی در بین خودشان نیز تشتت به وجود آمده، در حالی که ملتها روز به روز به هم نزدیکتر میشوند.
«حملات شیمیایی به مدارس نمیتواند مردم معترض را به عقب برگرداند»
این فعال حقوق بشر در واکنش بە حملات شیمیایی بە مدارس با اشارە بە اینکە حملهی شیمیایی به مدارس، انتقام از دخترانی است که وزنهی اصلی را در این انقلاب بر عهده داشتند و اصل انقلاب با آنها ادامه پیدا کرد، میگوید: از نظر من این نمیتواند روشی پاسخگو باشد چون جدا از انتقام، این حملات با هدف رعب و وحشت نیز صورت میگیرد تا بگویند اگر به این خیزش ادامه دهند، اتفاقی بدتر خواهد افتاد. در حالی که این حملات میتواند قشر خاکستری را که شاید والدین این مودکان باشند و به نوعی سکوت کرده بودند را نیز به اعتراض و پیوستن با انقلاب وادارد. با وجود سرکوبهای گسترده، اعتراضات همچنان ادامه دارد به طوری که در مصاحبههایی که از دختران جوانی که چشمهایشان را از دست دادند دیدهام، هیچ کس ابراز پشیمانی نکرده و همه گفتهاند که حاضرند آن چشمشان را عم در راه آزادی بدهند چون ترس مردم باقی نمانده و قویتر شدهاند.
او در پایان سخنان خود بە حملات شیمیایی گستردە در اهواز پرداختە و میگوید: در اقلیم اهواز، در یک روز ٢۵ مدرسه مورد حملهی شیمیایی قرار گرفت و طبق آمار رسانههای داخلی ایران، هزار و ١٠٠ دانشآموز به مراکز درمانی منتقل شدند. این در حالی است که اعتراضات گستردهای در اهواز صورت نگرفته اما این حملات انجام شد چون میدانند پتانسیلی در اهواز وجود دارد که اگر مردم برخیزند میتواند معادلهها را به هم بریزد اما به نظر من روش مناسبی نیست چون ترس مردم از دولت ریخته و این سرکوبها نمیتواند مردم را به عقب برگرداند.