تاریخی که مکتوب نشده است با آوازخوانی به شیوه "دنگبیژی" بازگو میشود
زنان اردوگاه پناهندگان شهید رستم جودی (مخمور) فرهنگ دنگبیژی را زنده نگه میدارند و برای پیشبرد این فرهنگ باستانی، سخت تلاش میکنند.
برژین کارا
مخمور - دنگبیژی، سرودههایی از فرهنگ کهن کوردی است که وقایع عاشقانه، حماسی و غیره توسط هنرمندان دنگبیژ بدون ساز موسیقی خوانده میشود و تا به امروز باقی مانده است. دنگبیژهای کورد در مورد بسیاری از وقایع تاریخی شعر سرودهاند و بسیاری از رخدادهای اخیر نیز از این طریق ثبت شدهاند. فرهنگ و زبان کوردی از لحاظ دنگبیژی، روایت، کلام (نوعی آواز)، ترانه و قصهگویی بسیار ثروتمند است. زبان کوردی از طریق دنگبیژی تا به امروز زنده مانده و از بین نرفته است. به خاطر موضوعاتی که از طریق دنگبیژی بیان میشوند، دنگبیژی به عنوان تاریخ زنده از جایگاه بالایی برخوردار است و این روایتها برای نسلهای جدید نیز منبع ادامه فرهنگ دنگبیژی میباشند.
بسه بوداک، یکی از زنان ساکن اردوگاه پناهندگان شهید رستم جودی (مخمور) است، که سالهاست برای پیشرفت فرهنگ دنگبیژی تلاش میکند. او با خبرگزاری ما مصاحبه کرد و از زنان و جوانان خلق کورد خواست تا از طریق دنگبیژی فرهنگ خود را حفظ کنند و به ارتقای آن کمک کنند.
بسه بوداک، در ابتدای سخنان خود به زیباییهای طبیعت روستای خود اشاره کرد و گفت: «بستا منطقهای وسیع و پوشیده از جنگل است. محلی است برای کشاورزی و دامداری، جایی که زندگی به رونق خود میرسد. در دورانی که در آنجا زندگی میکردیم، ارزش این زیباییها را بهطور کامل درک نمیکردیم. اما پس از آن که مهاجرت کردیم، به واقعیت این ارزش پی بردیم. در جنگل روستای ما، درختان بسیاری کهنسال و بیپرستار وجود داشتند، درختانی همچون گردو، شاهتوت، انجیر و بلوط. هرگاه بهار فرا میرسید و درختان شاهتوت گل میدادند، سفید میشدند و همچون برف به نظر میرسیدند و دیگر درختان دیده نمیشدند. زیبایی طبیعت آنجا، فوقالعاده بود.»
«تمامی سرودهایی که در جشنهای ما خوانده میشدند شفاهی بودند»
بسه بوداک اظهار کرد که در دوران کودکی خود، در روستایشان، جشنهایی برگزار میشد که او و دیگر کودکان شرکت میکردند. آنها با گوش دادن به سرودههای بزرگسالان، مهارتهای دنگبیژی را فرا میگرفتند. بسه گفت: «در روستای ما بیشتر جشنها با سرودههای دنگبیژی برگزار میشدند. به عنوان مثال، وقتی کسی در فصل بهار عروسی میکرد تا فصل پاییز، در خانهاش جشن و پایکوبی بود. جوانان همه گرد هم میآمدند و پایکوبی میکردند. تمام سرودههایی که در مهمانیها خوانده میشد، شفاهی بودند و از فرهنگ گذشته الهام گرفته بودند. وقتی زنان میخواندند، مردان ادامه میدادند و بالعکس. ساعتها پشت سر هم میخواندند و رقصشان پایان نمییافت. همه به شیوه دنگبیژی بود. ما کودکان و جوانان در گوشهها یا در میان میدان حضور داشتیم، دستان یکدیگر را میگرفتیم و تکرار میکردیم تا یاد بگیریم.»
«مادران ما برای فرهنگ دنگبیژی تلاش زیادی کردند»
بسه بوداک تاکید کرد که برای حفظ و پیشرفت فرهنگ دنگبیژی، تلاشهای زیادی صورت گرفته است و اظهار داشت: «این فرهنگ به راحتی و بدون دغدغه به دست نیامده است. مادران و پدران ما تلاش بیوقفهای داشتهاند تا این فرهنگ تاکنون حفظ شود. خلق کورد از طریق فرهنگ دنگبیژی خود را شناختهاند، زبان، دلتنگیها، افسانهها و حکایتهایشان را با این فرهنگ بیان کردهاند و هر نوع سرودی در این فرهنگ دنگبیژی جایگاه خود را دارد. باید پیش از نابودی این فرهنگ اقدام کنیم، زیرا اگر فرهنگ دنگبیژی از بین برود، زبان، هویت و وجود ما نیز نابود و تحت فشار آسیمیلهسازی قرار خواهد گرفت.»
«با خشتهای گلی مکان فرهنگی ساختیم»
بسه بوداک در ادامه صحبتهایش توضیح داد که پس از ورود به اردوگاه مخمور، فعالیتهای فرهنگ دنگبیژی را آغاز کرده است و اظهار کرد: «بعد از استقرار نسبی زندگی در اینجا، تصمیم گرفتیم که یک فضای فرهنگی برپا کنیم. در اردوگاههای دیگر نیز اینگونه فضاها وجود داشت اما من به دلیل کوچک بودن فرزندانم همواره نمیتوانستم شرکت کنم. بعد از استقرار در این اردوگاه، تانکرهای آب بزرگی برای تأمین آب میآمدند. زیر این تانکرها خاک شسته میشد، با همان آب خشت گلی درست کردیم و با این خشتها مکان فرهنگی ساختیم. در ابتدا بدلیل مشغله کاری من شرکت نمیکردم اما یکی از دوستان من آنجا بود و خیلی اصرار داشت که شرکت کنم. به این ترتیب من هم رفتم و تا به حال هم این کار را ادامه میدهم. کارهایم را انجام میدادم و سپس به آنجا میرفتم. سرود میخواندیم، کلیپ میساختیم، برنامههایی تهیه میکردیم، شبی را مشخص میکردیم و به تمرین میپرداختیم .»
«فرهنگ دنگبیژی متعلق به مادران است و به برکت آنها تاکنون زنده نگه داشته شده است»
بسه بوداک در پایان سخنان خود به خلق کورد اشاره کرد و اظهار داشت: «هر زمان که مشاهده میکنیم که یک جوان یا یک کودک فرهنگ دنگبیژی ما را زنده نگه میدارد، احساس خوشحالی میکنیم. زیرا این فرهنگ در معرض نابودی قرار دارد. اگر این فرهنگ را از دست بدهیم، خودمان نیز نابود خواهیم شد، زیرا فرهنگ ما هویت، زبان و موجودیت ماست. در گذشته، ذهن مردم بیشتر باز بود و تلویزیون، اینترنت و تلفن موبایل وجود نداشت، بنابراین با ذهن باز به فرهنگ دنگبیژی میپرداختند. امروزه بیشتر مادران ما تلاش میکنند که فرهنگ دنگبیژی را حفظ کنند. آنها هنگامی که فرزندان خود را به خواب میبرند، برایشان آواز میخوانند و درباره فرزندان و مشکلاتشان سرودههایی میسرایند. به عبارت دیگر، فرهنگ دنگبیژی به مادران تعلق دارد و آنها این فرهنگ را حفظ کردهاند. از تمام جوانان، مادران و پدران دنگبیژ تقاضا دارم که فرهنگ خود را حفظ کنند، به فرزندانشان یاد بدهند و این میراث را به آینده منتقل کنند.»