سرگذشت جشن بوربارا

میرنا ناصر اطلاعات مهمی در رابطه با داستان زندگی زن جوانی به نام بوربارا ارائه کرد که در جامعه و با عصیان‌هایش تبدیل به افسانه شد و به عنوان جشن بوربارا جشن گرفته می‌شود. میرنا ناصر گفت یکی از اعیاد آنها عید بوربارا است که نام آن از سرگذشت زنی جوان گرفته شده است که به خاطر دینش به قتل رسیده است. وی در این باره می‌گوید:‌ "بوربارا از خانواده‌ای اعیان بود، به دلیل گرایشش به دین مسیحی توسط پدرش به قتل رسید. این نگرش دفاع از ایمان خود در ازای مرگ به عنوان اولین شهید کلیسا در نظر گرفته می‌شود. این یک نماد برای ما است، به همین دلیل است که ما دو بار در سال آن را جشن می‌گیریم."

 

سورگل شیخو

حسکه - عید بوربارا به عنوان عید مسیحی شناخته می‌شود و در بسیاری از نقاط جهان بین ۴ تا ۱۷ دسامبر جشن گرفته می‌شود و همچنین در مناطق شمالی و شرقی سوریه در ۳۰ نوامبر جشن گرفته می‌شود. این جشن توسط مسیحیان در سراسر جهان و به ویژه در سوریه، لبنان، فلسطین و اردن برگزار می‌شود. روز جشن بوربارا یکی از قدیمی‌ترین سنت‌های کلیساهای مسیحی است. بچه‌ها مشتاقانه منتظر فرا رسیدن جشن بوربارا هستند که لباس‌های مورد علاقه‌ی خود را می‌پوشند و در خانه‌ی همسایه‌ها، اقوام و دوستان را می‌کوبند تا کیسه ‌ها و سبدهایشان را پر از شکر، آب نبات و آجیل کنند. این یکی از ملودی‌های آهنگ «هاشَله بوربارا» است که نسل به نسل باقی مانده و به همین مناسبت این آهنگ توسط بچه‌ها خوانده می‌شود.

 

سنت بوربارا کیست؟

داستان قدیمی Sainet Burbara به روش‌های مختلف روایت می‌شود و نظرات زیادی در مورد آن وجود دارد. پس واقعیت آن نیز مشخص نیست. بوربارا، دختر مردی به نام «دیوسکوروس» و از خانواده‌ای ثروتمند بود. از آنجا که بوربارا بسیار زیبا بود، پدرش برایش نگران بود، بنابراین او در برج بلندی زندانی بود و تمام جوانی خود را در آنجا گذراند. خدمتکاران و معلمان برای ارائه‌ی آموزش و غذا به بوربارا به قصر می‌آمدند. بوربارا تحصیلات خود را نزد دانشمند مصری ارگانوس فرا گرفت.

او مخفیانه به مسیحیت گروید و دین آنها را پذیرفت، از این رو ازدواج را نپذیرفت و تمام عمر خود را در خدمت دینی که پذیرفته بود گذراند. تصمیم بوربارا برای امتناع از ازدواج، پدرش را در مقابل مردمی که بر آنها حکومت می‌‌کردند، در شرمساری قرار داد. در اینجا پدرش مشکوک شد که بر مذهب مسیحیت و افکار و عقاید آنها بر دخترش تأثیر گذاشته است. اما وقتی بوربارا به پدرش در مورد اعتقادش به آن دین می‌گوید، پدرش سعی می‌کند دخترش بوربارا را بکشد. بنابراین بوربارا از پدرش فرار کرد تا توانست رد پایش را گم کند. بوربارا برای اینکه خود را از چشمان پدرش و محافظانش پنهان کند، لباس‌های کهنه پوشید و صورتش را رنگ‌آمیزی کرد. او در این راه سعی می‌کرد شخصیت خود را پنهان کند.

 

بوربارا و جولیانا به خاطر ایمانشان به قتل رسیدند

بوربارا در حالی که سعی می‌کند از دست پدر ظالمش فرار کند، در زمین گندم پنهان می‌شود. اما با وجود این تلاش به دلیل دستان و چشمان زیبایش، چوپانی او را شناخت و به پدرش خبر داد. سپس پدرش او را شکنجه کرد تا ایمان مسیحی خود را ترک کند، اما او این کار را نکرد. پدرش به حاکمی که دستور سر بریدن او را صادر کرد متوسل شد و از او خواست تا حکم خود را اجرا کند. سپس زن جوانی به نام جولیانا که تحت تأثیر بوربارا قرار داشت خواست به او کمک کند و در آن زمان ایمان خود به دین مسیحیت را اعلام کرد. اما متأسفانه هر دو زن با هم به قتل رسیدند و آنها را اولین شهدای کلیسا نامیدند. می‌گویند پس از اعدام بوربارا، صاعقه‌ای به پدرش اصابت کرد و او را تبدیل به خاکستر کرد.

 

بچه‌ها با لباس‌های زیبای خود عید بوربارا را جشن گرفتند

 مهمترین نکته در این جشن این است که لباس‌های ترسناک می‌پوشند و صورتشان را رنگ‌آمیزی می‌کنند، وانمود می‌کنند که پیر هستند یا شبیه حیوان‌های ترسناک هستند. کودکان آشوری در منطقه‌ی تل‌تمر در کانتون حسکه در شمال و شرق سوریه در شب ۳۰ نوامبر بوربارا را جشن گرفتند. میرنا ناصر یکی از زنان آشوری تل‌تمر در گفت‌وگو با خبرگزاری ما از حکایت جشن بوربارا گفت.

او گفت: "بوربارا برای ما و بسیاری از رمان‌هایی که داستان او را روایت می‌کنند نمادی است. این یک حماسه‌ی اسطوره‌ای است که تا آنجایی که من می‌دانم به طرق مختلف بازگو می‌شود؛ بوربارا به مسیح ایمان داشت. اما وقتی پدرش متوجه این موضوع می‌شود، او را می‌کشد. چون پدرش به اسنام اعتقاد دارد. اما آنچه پدرش می‌خواست، بوربارا انجام نداد و از پدرش فرار کرد.

این جشن همچنین برای ما یک سنت است، ما آن را در آغاز سال نو جشن می‌گیریم. سالی دو بار ما عید بوربارا را جشن می‌گیریم."

 

آشوری‌ها دارای فرهنگ، تاریخ و تمدن باستانی هستند

میرنا ادامه داد: این فرهنگی که ما به ارث برده‌ایم از اجداد ما و قدیمی است، و ادامه‌ی آن امروزه به این معنی است که فرهنگ خود را از انقراض محافظت می‌کنیم و آن را نیز به نسل‌های جدید منتقل می‌کنیم و آنها هم به نسل بعد از خود انتقال دهند. ما ملتی هستیم که به فرهنگ و تمدن و هستی خود معروفیم، باید از آن محافظت و این فرهنگ را زنده نگه داریم.

 

"جنگ بر جشن تاثیر گذاشته است، اما ما مصمم به ادامه‌ی آن هستیم"

وی در خاتمه ادامه داد: پس از آغاز جنگ در سوریه، حملات داعش به روستاهای آشوری در حاشیهی رودخانه‌ی خابور و حملات کنونی دولت اشغالگر ترکیه تأثیر زیادی در برگزاری جشن‌ها داشته و کاهش یافته است، اما علیرغم آن ما بر فرهنگ خود و جشن گرفتن آن اصرار داریم تا فرهنگ، تاریخ و تمدن خود را حفظ کنیم.