نوازندگان خیابانی؛ محدودیتهایی کە بر زنان نوزاندە تأثیر میگذارد
پریا.ش، نوازندە ویولن، میگوید: بارها از طرف گشت امنیت اخلاقی به من تذکر دادەاند، با اینکه ما کار خلافی انجام نمیدهیم. در هیچ گوشه از این دنیا نمیبینی یک هنرمند از نمایش دادن هنرش واهمه داشته باشد آن چنان که ما واهمه داریم.
شبنم توکلی
تهران- موسیقی خیابانی به عنوان یک پدیده شهری شناخته شده که مختص به شهر یا کشور خاصی نیست و سابقه آن در ایران به پیش از اسلام برمیگردد که نوازندگان دورهگردی تحت عنوان گوسان به مدح پادشاهان آن زمان و موسیقیهای اساطیری میپرداختند. در این هنر شهری سازهایی نواخته میشود که گاه به سالها آموزش و گاه به تخصص و آموزش چندانی نیاز ندارد ما عموما این پدیده شهری را از جانب زنان و مردان علاقمندی که آموزش دیدەاند در مکانهای پر تردد شهر که رفتوآمد مردم در آن زیاد است از جمله پارکها، میادین شهری، مترو و بازارچهها شاهدیم.
در زندگی پر از استرس شهری موسیقی خیابانی نقش مهمی در انتقال حس و انرژی خوب به رهگذران دارد که حتی برای مدت زمانی کوتاه ذهن آنان را از خستگیها و مشکلات روزمره تهی نماید. تهران سالیان سال است که شاهد دو دسته از نوازندگان خیابانی است، از یک سو ساز و آواز جوانانی که در نگاه اطرافیان شأنی هم شأن تکدیگری و دورهگرد دارند به این معنی که به صورت انفرادی یا گروهی عموما در مکانهایی که امکان دستفروشی در آن وجود دارد با آلات موسیقی که به تخصص و آموزش طولانی هم نیازی ندارد به نواختن یک یا دو آهنگ بسنده میکنند و استقبال از آنها معمولا با پرداختن پول ناچیزی از جانب رهگذران صورت میگیرد.
از سوی دیگر نوازندگان خیابانی را میبینیم که با سازهای به اصطلاح تخصصیتر که نیاز به آموزش بیشتری دارد در فضایی مشخص و نه به صورت گشتزنی به اجرای موسیقیهای سنتی یا کلاسیک و جاز میپردازند. این دسته دوم از موسیقی خیابانی که زمان زیای از ظهور آن نمیگذرد عموما از جانب جوانانی است که گاه نه با هدف امرار معاش و کسب درآمد بلکه با هدف دیده و شنیده شدن و علاقه خاص خود به آن نوع از موسیقی صورت میگیرد.
علیرغم این امر که نوازندگی زنان در خیابان مورد استقبال آحاد جامعه است سهم کمتری از این استیج خیابانی به زنان داده شده، در حالیکه حتی در کنسرتهای گروهی هم اجرای زنان بسیار تحت کنترل قرار میگیرد چنان که باید از حرکات بدنی گرفته تا احساسات و نوع پوشششان روی سن، مدام تحت نظارت سازمانها و اماکن خاص باشد که این کاملا در تضاد با موسیقی است. با وجود موانع بسیاری که در موسیقی زنان وجود دارد دور از انتظار نیست که در موسیقی خیابانی کمتر زنی حاضر به اجرا باشد، وقتی آن حس رهایی هنگام اجرای موسیقی در زنان ممنوع باشد به این صورت که نتواند احساساتش را با صدا و آوای خاص خود بیان کند و خود واقعیاش را در موسیقی و هنرش سرکوب و پنهان نماید در بلندمدت نیز این محدودیتها بر هنر زنان تأثیر منفی میگذارد.
پریناز.م ٢٢ ساله که حدود ٣ سال است در یک گروه موسیقی چهار نفره خیابانی به نواختن گیتار مشغول است از احساسات خود در طی این دو سال میگوید: «با وجود علاقه بسیاری که به نواختن و خواندن دارد بارها از سوی اطرافیان و حتی نزدیکان خودم هم طرد و تحقیر شدم که چرا یک دختر باید بیرون از خانه و در خیابان و در معرض نگاه عموم گیتار بزند گویی در ذهن پوسیده آنان خانه تنها جایی است که باید مملو از آواز زن باشد. زنان از همان کودکی با سلسله محدودیتهایی روبهرو میشوند که به آنها میگویند زیاد به چشم نیایند، خودشان را پنهان کنند مثلا از همان بچگی به ما میگویند خودت را بپوشان که بدنت دیده نشود، یا با صدای بلند نخند که مرد غریبه صدای خندهات را نشنود، بنابراین از همان کودکی یاد میگیریم که خود واقعیمان نباشیم و مدام ترس از دیده و شنیده شدن داشته باشیم.»
نهادهای مختلف از جمله اماکن و شهرداریها و...با برخوردهای تهدیدآمیز و آزاردهنده خود نیز نقش زیادی در کمرنگ بودن زنان در این هنر خیابانی داشتند، از سوی دیگر باورهای مرسوم و نوع نگاه مردم به موسیقی خیابانی نیز بیتأثیر نبوده است. با وجود اینکه موسیقی خیابانی در بیشتر کشورهای دنیا مورد پذیرش قرار گرفته و به عنوان یک ارائه هنری به آن نگریسته میشود و حتی بسیاری از گروههای شناخته شده در آغاز در خیابانهای شهر خود به اجرا میپرداختند و از جانب مردم حمایت و تشویق میشدند اما در ایران نگاهی که اکثریت به این افراد دارند نگاهی تحقیرآمیز است و به دیده افرادی بیکار و بدون سرپناه به آنان نگاه میشود.
پریا.ش، ٢۵ساله که همراه برادرش یک سالی است به نواختن ویولن مشغول است از محدودیتهایش در این یک سال میگوید: «بارها از طرف گشت امنیت اخلاقی به من تذکر دادەاند، با اینکه ما کار خلافی انجام نمیدهیم و فقط هنر خودمان را در تنها میدانی که به آن دسترسی داریم به اجرا میگذاریم. در هیچ گوشه از این دنیا نمیبینی یک هنرمند از نمایش دادن هنرش واهمه داشته باشد آنچنان که ما واهمه داریم، با این وجود من باز هم دوست دارم به کارم ادامه دهم انگار چیزی در وجودم من را به مقاومت بیشتر تشویق میکند چیزی مثل امید به اینکه دختران بیشتری با دیدن من ترس خود را بشکنند و با وقوف به خطرات و مصائب آن قدم به راهی بگذارند که سرانجامش شکستن این بندها و زنجیرهایی است که سالها به دست و پای دخترانمان بستند تا آنها را در کنج خانه به سکوت وادارند. این که تو دنبال علاقهات بروی گرچه از نظر جامعه یک نوع هنجارشکنی است جای هیچگونه شرمساری نیست در واقع شرم اصلی برای وقتی است که تو با وجود اینکه میتوانستی کاری انجام دهی اما دست روی دست گذاشتی.»
اجرا در سالن با وجود بروکراسیهای اداری و اخذ مجوز و هزینههای بسیار، دردسرهایی دارد که قطعا از توان یک زن یا مرد جوان خارج است در چنین شرایطی خیابانها یگانه میدانی هستند که فرصتی رایگان برای دیده شدن در اختیار جوانان علاقمند به موسیقی میدهد اما آنچه ما میبینیم با وجود سیل عظیم زنان هنرمندی که سالها به عشق نواختن در آموزشگاهها وقت و هزینه صرف کردند جمعیتی انگشت شمار از آنان حاضر میشوند ریسک اجرای موسیقی خیابانی را به جان بخرند از یک سو عدم وجود قوانین مصوب و برخوردهای سلیقهای گشت اخلاقی و اماکن در خصوص اجرای خیابانی زنان آنان را در هالهای از ابهام گذاشته و از سوی دیگر نوع نگاه مرسوم در اجتماع که به دیده افرادی بیکار و بیبضاعت به آنان نگریسته میشود که سنگینی این نوع نگاه خصوصا برای دخترانی که به انگیزهای غیر از کسب درآمد به موسیقی روی آوردهاند بسیار آزاردهندهتر است.
زنان در قیاس با مردان از فرصت کمتری برای پیشرفت در نوع خاص از موسیقی برخوردارند چرا که در اغلب موارد به دلیل باید و نبایدهای اجتماعی و محدودیتهای خانواده مجبور میشوند در انزوای خود صدای ساز و آواز خود را رها کنند در چنین شرایطی که مخاطبی برای موسیقی وجود نداشته باشد فرصتی هم برای پیشرفت نخواهد بود لذا بیش از پیش کنسرتها و اجراها خالی از زنان خواهد شد و زنان جرأت و جسارت کمتری برای روبهرو شدن با مخاطب و به نمایشگذاشتن خود واقعیشان خواهند داشت.