نمایشگاە پلاک ۱۷۴؛ تجربەای از یک زیستە واقعی

فاطمە باقری در مورد تجربە زیستی خود، می‌گوید: در نمایشگاهی در ایلام سلف پرتره خودم را انتخاب کردم و روز آخر که کار را تحویل دادم از وزارت ارشاد آمدند که چرا خودت را اینجوری کشیدی، چرا حجاب ندارد و این کار نمی‌تواند انتخاب شود.

 شبنم توکلی

مشهد- تجربه­ زندگی در یک خانه چون مجموعه­‌های درهم بافته از تصاویر و روایت‌­ها به یاد می­‌ماند. روایت­‌هایی که گاه جزئیات بی­اثر از آن­ها محو می­‌شوند و گاه با تأثیر عمیق­شان بر رویدادهای زندگی نقشی پررنگ از خود بر جای می‌گذارند. با کنار هم قرار گرفتن این روایت­ها خانه­‌ای در خیال ساخته می­‌شود که به تجربه­‌های فضایی دیگرمان معنا می‌هد و بستر رخدادن بسیاری از رویاهایمان می‌­شود. خانه‌­ای که نمی­‌توانیم بگوییم دقیقاً کدام از آن خانه­‌هاییست که در آن زندگی کرده‌ایم، چرا که این خانه دیگر  فقط خانه­‌های بیرونی نیست و آن را به تدریج و همزمان با تجربه‌­های فضاهای واقعی و خیالی بسیار درونمان ساخته­‌ایم. (متن از کتاب خانه خوانی)

 فاطمه باقری ۲۵ساله متولد مشهد، کارشناسی نقاشی و ارشد تصویرسازی دانشگاه تهران، می­‌گوید: نمایشگاه­‌های گروهی زیادی شرکت کرده‌­ام ولی اولین نمایشگاه در سال ۱۳۹۶ با عنوان آیینه­ که سلف پرتره­‌های خودم را با طراحی محیطی کشیده بودم ولی به این شکل در گالری نبود و می­‌توانم بگویم اولین نمایشگاه انفرادی­م همین نمایشگاه اخیر است که با عنوان پلاک ۱۷۴ در گالری هنگام مشهد نمایش داده شد. در سه نمایشگاه‌­های گروهی هنگام شرکت داشتم اولی هنگام دومین خانه به مثابه پناهگاه و سومین مانا بود.

فاطمه باقری گفت: چند سال پیش موضوعات مختلفی را کار کردم ولی الان کارهایم انسجام بیشتری گرفته‌­اند و به دو بخش تقسیم شده­اند بخش اول طراحی­‌هایم است که در سفر آن­ها را بیشتر انجام می­‌دهم و خیلی جاها رفتم و دوست دارم از همه این­ها نقاشی بکشم. بخش دوم کارهای بزرگ است و همانند این مجموعه‌­ اخیر. دو موضوعی که برایم اهمیت داشت این بود من دوست دارم کسی که کارهایم را می­بیند احساس صمیمیت و آشنایی به او دست دهد و خانه­‌ای که استفاده کرده­ام خانه­‌ای قدیمی است و پر از المان­‌هایی برای ایرانی­ها. حضور گربه‌­ها در کارهایم خیلی پر رنگ است حس طنزپردازی خاصی به کارها می­‌دهد و داستان­سرایی­اش را بیشتر می­‌کند.

وی سخنان خود را ادامە می‌دهد: عنوان نمایشگاهم را پلاک ۱۷۴، به خاطر آنکه این خانه­ای که در آن زندگی می­کنیم پلاکش همین است و می‌­توانست عنوان خوبی باشد چون وقتی مخاطب این اسم را می­شنود متوجه می­‌شود که ما با فضایی ارتباط داریم که به خانه مربوط می­‌شود و یک حالت واقعی به کار می­‌دهد.

او در مورد تجربە زیستی خود نیز می‌گوید: به این خاطر من این موضوع را انتخاب کردم چون تجربه زیسته واقعی من است و ادای کسی را در نمی‌­آورم، صداقت برای من در نقاشی خیلی مهم است اینکه شبیه کسی نباشی، یا دغدغه تو است یا زندگی زیسته­ات. همین که احساس آشنا بودن را به مخاطب می­‌دهد برای من خیلی اصالت دارد شاید اگر خانه‌ای نبود که آن المان­‌های آشنا را نداشتن آن را انتخاب نمی­‌کردم. بازخورد­ها خیلی خوب بود و آدما می­‌گفتند که توانسته‌­اند با کارها ارتباط بگیرند و حس آشنایی به آنان داده است.

فاطمه گفت: خانواده از اول موافق نقاشی نبودند به همین دلیل من مجبور شدم ریاضی بخوانم ولی در پیش‌­دانشگاهی تغییر رشته دادم و هنر خواندم و همزمان با کنکور خانواده خبردار شدند، پدرم آن زمان نسبت به انتخاب دانشگاه حساس بود دوست نداشت من به شهر دیگری بروم و می­گ‌فت که جو دانشگاه هنر تهران خوب نیست نمی­‌گذارم که بروی. به خاطر همین با وجود اینکه رتبه­ام دو رقمی بود دانشگاه هنر تهران را نزدم و مجبور شدم دانشگاه الزهرای تهران را انتخاب کنم که اگر خانواده به جو دانشگاه گیر داد بگویم که همه­ هم­کلاسی­هایم دختر است و آنان اجازه بدهند که برای تحصیل به شهر دیگری بروم و با اصرار خیلی زیاد و واسطه­‌گری خیلی از آشنایان آنان را راضی کردم که به دانشگاه بروم. مشکلات در جامعه بسیار است یکی از خاطرات ناخوشایندی که داشتم این بود که یک بار در سال ٩٨ در جشنواره­ای در ایلام شرکت کردم که برای جوانان زیر بیست و پنج سال بود و من چیزی که انتخاب کردم سلف پرتره خودم بود و روز آخر که کار را تحویل دادم از وزارت ارشاد آمدند که چرا خودت را اینجوری کشیدی، چرا حجاب ندارد و این کار نمی­تواند انتخاب شود در حالی که انتخاب داوران بود ولی به خاطر وزارت ارشاد نه نمایش داده شد و نه عکسش چاپ شد و خیلی برایم خاطره­ تلخی بود. خیلی وقت­ها اکثر نمایشگاه­‌ها در مشهد به این موارد گیر می‌دهند البته چون از لحاظ قانونی اجازه ندارند به همین دلیل ریسک نمی­‌کنند و این خیلی موضوع ناراحت کننده­ای است.