"من با موسیقی احساس متفاوتی دارم"

زیلان حسرت یلدیز، قهرمانی که انگار چشمانش را به آغوش هنر باز کرده است. پدرش خواننده‌ای است که سال‌ها در فرهنگ و موسیقی کوردی فعالیت داشته است. زیلان از کودکی به لطف صدای پدر و تنبور برادرش از موسیقی و هنر خود راضی بوده است. اگرچه او از کودکی با موسیقی آشنا شد، مدتی طول می‌کشد تا موسیقی در زندگی او جا بیفتد. زیلان پس از آموزش طبل از سامی حسینی به شورای هارمونی اهورا می‌پیوندد و خود را در آغاز مسیری کاملا متفاوت می‌بیند. با گذشت زمان درک او از موسیقی و هنر غنی‌تر می‌شود.

 

پری بایان

ازمیر - دَف، اربانه، تَف، دُف... دف، یکی از کهن‌ترین سازهای خاورمیانه، علیرغم نام قدیمی‌اش، هنوز جایگاه تاریخی خود را حفظ کرده است. اگرچه اکثر ما در ایران واقعاً بیشتر در مراسم عروسی و ختم بکار می‌گیریم، اما در ترکیه علاقه به دف روز به روز بیشتر می‌شود. به ویژه دف ابزاری است که با زنان یکی می‌شود. زیلان حسرت یلدیز نیز یکی از زنانی است که به دف بسیار علاقه‌مند است.

زیلان که در گروه‌های اهورا، نوا پانگه‌آ و سالوت سمیرن می‌نوازد و با ساز اصلی‌اش دف، به یادگیری سازهای دیگری نیز می‌پردازد. زیلان همچنین آهنگ‌هایی چون یونانی، لادینو، ترکی، کوردی (کرمانجی، زازاکی، سورانی، هورامی)، ارمنی، آذری، گرجی، آلبانیایی، مقدونی و فارسی را از زبان‌های رایج دنیا می‌خواند.

 

موسیقی نقش بسیار مهمی در زندگی او داشت

زیلان که در سال 1996 به عنوان فرزند وسط یک خانواده سه نفره متولد شد، اصالتا اهل ارزروم خراسان است. تحصیلات دانشگاهی خود را در استانبول و محل تولدش به پایان رساند. او بعداً در دانشگاه دوکوز ایلول ریاضیات خواند و در ازمیر ساکن شد. زیلان که بتدریج نسبت به موسیقی علاقه‌مند می‌شود، با نوازندگان و گروه‌های موسیقی ارتباط برقرار می‌کند. وقتی موسیقی در زندگی روزمره او نقش اساسی داشت، تصمیم گرفت وارد بخش هنرستان دانشگاه اژه شود. زیلان که تجربه 5 ساله‌اش در ریاضیات به این ترتیب به پایان رسید، به عنوان یک دانشجوی رشته‌ی هنر در دانشگاه اژه به تحصیلی خود ادامه می‌دهد.

 

پدرش خواننده‌ای است که سال‌ها برای فرهنگ و موسیقی کوردی کار کرده است

 آشنایی زیلان با موسیقی از کودکی آغاز می‌شود. پدرش کیسمت یلدیز خواننده‌ای است که سال‌ها برای فرهنگ و موسیقی کوردی کار کرده است. زیلان با صدای او و صدای ساز که برادر بزرگترش شرف یلدیز می‌نواخت بزرگ می‌شود. به قول او «در آغوش هنر» متولد شده است. بنابراین توسط موسیقی و هنر تسخیر شده است. تجربه‌ی موسیقی زیلان را از زبان زیلان بشنویم:

"پدرم، ما را از کودکی با فرهنگ موسیقی و زبان مادری بزرگ کرده است. او فردی است که سال‌ها در خدمت موسیقی و فرهنگ کوردی بوده است. در آن زمان ما چیز زیادی از تلاش پدرم را درک نکردیم. موسیقی و آواز کوردی برای ما خسته‌کننده بود. اخبار و موسیقی کوردی در خانه‌ی ما جزیی از زندگی‌مان بود. در خیابان و بیرون از منزل ترکی صحبت می‌کنید، با مردمی از فرهنگ‌های مختلف ارتباط برقرار می‌کنید، اما در خانه همیشه به زبان کوردی صحبت می‌کنید. بعد از مدتی دچار از خودبیگانگی می‌شوید. وقتی در منزل هستی، احساس می‌کنید در یک مکان عجیب و غریب هستید. در بیرون از خانه بیشتر احساس آسایش می‌کنید. زیرا دوستان شما با حوزه‌های دیگری سروکار دارند، اما در منزل چنین چیزهایی را مشاهده می‌کنید. ما بعد از مدت‌ها به ارزش این موضوع پی بردیم. حالا وقتی به آواز کوردی گوش می‌دهم، کمی بهتر احساسات و عواطفی را که تجربه می‌کنم، درک می‌کنم. من بر اساس تجربیات گذشته در حال زندگی می‌کنم. پدرم به موسیقی کوردی علاقه دارد. در طول زندگی خود همیشه به سرودن آوازهای کوردی پرداخته است. برادر من نیز به نواختن ساز می‌پردازد. اما تا دوران دانشگاه نتوانستم درگیر موسیقی شوم. آرمان‌های متفاوتی داشتم. وقتی زندگی هنری من اینجا دوباره شروع شد، احساس مسئولیت من در ارتباط با موسیقی متولد شد. من از ریاضیات لذت نمی‌بردم. نمی‌توانستم حضورم در مدرسه را درک کنم. اما می‌توانم به نوعی از موسیقی لذت ببرم. دوست دارم تمام وقتم را با موسیقی بگذرانم. من همیشه دوست دارم موسیقی باشم. بعد می‌خواستم به تجربه‌ی تحصیل در ریاضیات پایان دهم و سریع هنرستان را شروع کنم. می‌توانم بگویم که در این راه چیزهای زیادی در زندگی‌ام از پدرم یاد گرفتم. برای من، بسیاری از چیزهایی که در آن زمان درک نمی‌کردم، اکنون هم در درون من و هم در دستگاه من مورد توجه قرار می‌گیرند."

 

زندگی او توسط موسیقی شکل گرفته است

 زیلان بعداً با سامی حسینی مدرس دف آشنا می‌شود. از آنجا شروع به خواندن درس‌های دف می‌کند و سپس به گروه هارمونی اهورا می‌پیوندد. آن روند موسیقی در گذشته، فعالیتی است که زیلان در آن احساس خوبی داشته باشد. پس از شروع کار با انجمن هارمونی اهورا، موسیقی برای او رنگ دیگری به خود گرفت. زندگی او با موسیقی شکل می‌گیرد. او پس از پیوستن به انجمن هارمونی اهورا، خود را در مسیری کاملا متفاوت می‌بیند. با گذشت زمان، درک او از موسیقی و هنر تغییر خواهد کرد. ارتباط با موسیقی بخش‌های مختلفی از زندگی شما را می‌گیرد. زیلان می‌گوید تا کنون همیشه سعی کرده با تلاش و کوشش به چیزی در زندگی‌اش برسد. می‌گوید این مورد در زمینه‌ی موسیقی بسیار متفاوت است. وی ادامه‌ می‌دهد: «همانطور که آب از جایی جاری می‌شود، احساس می‌کنم به آرامی جریان دارم. این برای من لذت‌بخش است اما همچنین شگفت‌انگیز است. نمی‌توانم بگویم که آدم بسیار خوش‌شانسی هستم اما موسیقی فرصت‌های دیگری به من داده است. اولین بار را با اهورا به نواختن موسیقی گذراندم. برای من عالی بود که با لذتی که از آنجا به دست می‌آورم کار کنم و بیشتر با موسیقی درگیر شوم.»

 

شروع به ساخت موسیقی به زبان‌های مختلف می‌کند

 زیلان می‌گوید که قبل از مشارکت در گروه آهورا، علاقه‌ی کلی به فرهنگ و موسیقی کوردی داشته است. پس از پیوستن به اهورا، متوجه می‌شود که می‌توان به زبان‌های دیگر نیز موسیقی ساخت و حتی بیشتر در این زمینه رشد نمود. وقتی با لحن‌های مختلف موسیقی در فرهنگ‌های مختلف بیشتر آشنا می‌شود، متوجه می‌شود که موسیقی فرهنگ و زبانی دیگر با چیزهایی که در آهنگ‌هایش احساس می‌کند، مطابقت دارد. او شروع به گذراندن زمان بیشتری با این رشته‌ی موسیقی کرده است.

 

گروه موسیقی نوا پانگه‌آ را تشکیل می‌دهند

زیلان در سال 2019 با Cenk Arslanbuga آشنا می‌شود. زمانی که آنها تصمیم گرفتند با هم موسیقی بسازند، محزون اردوغان نیز به گروه موسیقی نوا پانگه‌آ پیوسته و این گروه را تشکیل دادند. زیلان می‌گوید «پانگه‌آ» نشان‌دهنده‌ی اتحادی است که در آن سرزمین‌های اصلی جهان، قرن‌ها پیش از هم جدا نبودند، و افزود که این همان چیزی است که آنها سعی دارند به مردم بگویند:

"هدف اصلی ما ساخت موسیقی چند زبانه است. این یک دستاورد بزرگ برای ما است که بتوانیم در این جغرافیا با هر کسی ارتباط برقرار کنیم و هنگام ساخت موسیقی به زبانی دیگر احساسات یکسانی را داشته باشیم. اینگونه به هدف خود می‌رسیم."

"سازهای مورد استفاده در موسیقی به زبان‌های مختلف مرا به یادگیری سازهای دیگر سوق داد"

 زیلان بعداً به گروه Salut de Smyrne می‌پیوندد که توسط مورات کوچوک‌ ارسلان و سراپ چیدم شاهین معروف به "نوا پانگه‌آ" تشکیل شده بود. زیلان در هر دو گروه آواز و ریتم کار می‌کند و قطعات Sefarad را در Salut de Smyrne می‌نوازد. ساخت موسیقی چند زبانه به زیلان نیروی بیشتری می‌بخشد. او می‌گوید که هم کار کردن به عنوان خواننده در یک زبان مختلف و هم یادگیری تلفظ متفاوت باعث پیشرفتهای بسیاری می‌شود.

"آهنگ‌ها با تمام زبان‌ها داستان خاص خود را دارد. وقتی آهنگ می‌خوانید یا سعی می‌کنید آن آهنگ‌ها را بخوانید، داستانی را در آنجا زندگی می‌کنید. قبل از خواندن یک آهنگ، معمولا به داستان آن نگاه می‌کنم. برای چی نوشته بود؟ برای کی نوشته شده؟ آیا آهنگ عاشقانه است یا نه؟ چیزی اسطوره‌ای یا حماسی؟ این ممکن است یکی از بزرگترین دلایلی باشد که من در دستگاه یا صدای خود آن را انعکاس می‌دهم. چیزی که من می‌نوازم یا می‌خوانم باید داستانی داشته باشد. بنابراین، وقتی من تحقیق می‌کنم و زبان‌ها و داستان‌های زیادی می‌بینم، به من این امکان را می‌دهد که به نحوی پیشرفت کنم. سازهای مورد استفاده در موسیقی زبان‌های مختلف مرا به یادگیری سازهای دیگر سوق داد. صداها و الگوهای ریتم آنجا با سبک موسیقی در جغرافیای ما بسیار متفاوت است. این همچنین باعث پیشرفت متداوم در انسان می‌شود. شما همیشه به سفرهای مختلف می‌روید. رفتن به آنجا و چشیدن احساسات آنجا بسیار خوب و بسیار لذت‌بخش است."

 

"سبک بیان من در آنجا بروز داده می‌شود"

وی ادامه می‌دهد: "یادگیری دیگر سازها بزرگترین چیزی است که باعث جذب من شد. همه‌ی اینها به شخصیت و خصوصیات من برمی‌گردد. شادی و ناراحتی در موسیقی شورانگیز است. دف ابزاری است که تا به امروز در بسیاری از جاها استفاده شده است. این یک ابزار است. در تشییع جنازه، در میدان و مراسم... سازی که در هر مکانی در اوج غم و هیجان است. من هم اغلب احساساتم را اینگونه ابراز می‌کنم. زندگی من به این شکل جریان دارد. خودم را در دَف خویش می‌بینم.  چگونگی بیان من در دف رخ می‌دهد."

 

"امیدوارم که مبارزات ما بیشتر افزایش پیدا کند"

 زیلان به فشارهای اجتماعی که زنان هم در عرصه‌ی هنر و هم در همه‌ی اقشار سعی در مواجهه با آن دارند توجه می‌کند. زیلان با بیان اینکه به دلیل نقش‌های متفاوتی که در جامعه به زنان داده می‌شود، زنان از هنر در جامعه بریده‌اند، می‌گوید: "جایی وجود دارد که جامعه می‌خواهد ما را در موقعیتی قرار دهد، یا تلاش برای شکل دادن به ما بر اساس نظم معمول خود دارد. ما با مفهوم اجتماعی "اجازه دهید زنان در خانه آشپزی کنند، تمیز کنند و بچه‌دار شوند" مبارزه می‌کنیم. من می‌خواهم با زنان در این زمینه آزاد باشم، با آنها همکاری و کار کنم. چون می‌خواهم زنان بیشتری را در جامعه ببینم، بیشتر در آغوش می‌گیرم. من این احساسات را با در آغوش کشیدن روسری زنی که می‌خواهد آواز بخواند اما نمی‌تواند بخواند، زنی که می‌خواهد ساز بزند یا می‌خواهد نقاشی بکشد و برقصد، زندگی می کنم. ما در حال مبارزه هستیم و امیدوارم بیشتر توسعه یابد."