«فرهنگ نقش بسیاری در زبان زنان در ادبیات دارد»
پریا.س میگوید: اصطلاح «جنسیت» بیشتر حاصل نگاه اجتماع است، همین نگاه در ابیات باعث میشود تا نویسندگان زن به شکلی به خودسانسوری گرفتار شوند و فعالیت فرهنگی زنان در هر زمینهای کم اهمیتتر از فعالیت مردانه جلوه داده شود.
آگرین حسینی
دیواندرە- برخی معتقدند ادبيات فراجنسيتی است و متغير جنسيت به نيروی آفرينندگی و جوشش هنری مربوط نمیشود و به استعداد، خلاقيت، عاطفه و احساس بستگی دارد. برخی ديگر باور دارند که جنسيت عامل مؤثر بر تفاوت ادبيات است. برخی ديگر میپندارند که ادبيات زنانه هم در محتوا و هم در زبان با ادبيات مردانه متفاوت است و علت آن را موقعيت نابرابر اجتماعی و تفاوت نوع تجربه و نگاه میدانند.
سیموندوبووار نويسندە پر آوازە فرانسوی به تأثير جامعه بر فرد اعتقاد دارد که مینويسد تفاوت زن و مرد را جامعه میسازد و به عبارتی ديگر معتقد است، زن زاده نميشود، بلکه جامعه او را تبديل به زن میکند. بیگمان يکی از مهمترين عوامل تأثيرگذار بر سرنوشت زنان در طول تاريخ، عامل فرهنگی، اجتماعی است که به شکل باورها و آيينها، قوانين و آداب و رسوم نمود پيدا میکند و در طول زمان چنان نهادينه میشود که به صورت الگویی پایدار بر جنسيت تأثير میگذارد. پارهای از این احکام اجتماعی در نظامهای سنتی مشروعيت پيدا میکند.
پریا.س یکی از زنان نویسندهای است کە یک مجموعه داستان و کتاب شعر به زبان کوردی دارد، ولی هنوز نتوانسته آثارش را منتشر کند. با وی در این درباره گفتوگویی انجام دادیم.
پریا.س در ابتدای صحبتهایش به تأثیر نگاه جامعه مردسالاری بە ادبیات اشاره میکند و میگوید: جنسیت نویسنده در سبک نوشتاری و نوع ادبیات تأثیرگذار است. مسائل جنسیتی در تمام ابعاد زندگی نقش دارند. اصطلاح جنسیت بیشتر حاصل نگاه اجتماع است، همین نگاه در ابیات باعث میشود تا نویسندگان زن به شکلی به خودسانسوری گرفتار شوند و تبعیض در ادبیات بین نویسندگان زن و مرد شکل بگیرد و فعالیت فرهنگی زنان در هر زمینهای کم اهمیتتر از فعالیت مردانه جلوه داده شود. مردان مجازند ادبیات مردمحورانه تولید کنند، ولی اگر زنان روان و صریح باشند باید در انتظار پیامدهای نوشتههای خود نیز باشند.
پریا با اشارە بە گفتەای از رمان نویس انگلیسی دوبورا لوی کە میگوید:«برای نویسنده شدن میبایست یاد میگرفتم که تو حرف دیگران بدوم، دهانم را باز کنم، یک کم بلندتر از دیگران حرف بزنم و سرانجام تنها با صدای خودم سخن بگویم که اساسا بلند نیست»، گفت: کافی نیست که پشت میز تحریر بنشینی و در آرامش کار کنی. برای این که نویسنده زن باشی میبایست گوشهگیری را کنار بگذاری و روی کارهایی سرمایهگذاری کنی که چندان هم به امر نوشتن ربطی ندارند.
پریا در ادامه صحبتهایش با اشارە بە سخنی از نویسنده فرانسوی به اسم هلن سیکسو فیلسوف فمینیست فرانسوی کە گفتە است «ادبیات زن خاستگاه تن او است و وقتی یک اثر کاملا زنانه است که بازتاب واقعی بدن زنانه باشد»، اظهار کرد: آیا ما زنان نویسندە چقدر توانستەایم در ادبیات بدون حصار بمانیم و صدای خود را بدون ترس از قضاوت شدن به گوش مخاطب برسانیم و زنانگی خود را در شعر و آثار ادبی همانند مردان خلق کنیم؟ همانگونه که نویسندگان مرد به راحتی میتوانند حرف خود را در نوشتههایشان بزنند.
خودسانسوری، نماد زنی است که حتی در متن هم تحت تأثیر ساختار مردانه قرار گرفته و قادر نیست خودش را از نظم سمبولیکی تحمیل شده رهایی بخشد یک شاعر مرد خیلی راحتتر از من زن میتواند از مفاهیمی مانند عشق و از مسائلی مانند بوسه و انتظار و تب و تاب معشوق را توصیف کند. این را در نوشتههای مکتوب ادبیات فارسی و بخصوص کوردی میتوان مشاهده نمود. زنان در نقش معشوقه، زن، مادر فقط در شعر مردان از کرامت و عشق خاصی بهرمند هستند و به راحتی حتی درباره اعضای بدن او آزادانه شعر و داستان میسرایند و اما در آثار زنان، آزادی بیان برای زنان وجود نداشته و دچار خودسانسوری گشتهاند.
پریا در ادامه به نقش فرهنگ و ساختار جامعه در خودسانسوری نویسندگان زن میگوید: فرهنگ نقش بسیاری در زبان زنان در ادبیات و ساختار مردانه در متون زنان دارد. همانطور که ناریان نویسنده هندی در مقالهاش بیان میکند «در فرهنگ مردسالار، حتی روشنفکران مرد هم تمایل به بازگرداندن زن به حوزه های سنتی دارند. هر نوع تغییر در ماهیت ساختار زنان در جامعه برای آ نها ناخوشایند است، برای یک فرهنگ مردسالار نقش زنان در جایگاه مدرن بی معناست»، در فرهنگ ما زنان در ایران از دیرباز تحت تأثیر فرهنگ مردسالاری رشد کردهاند. آنها از کودکی میآموزند که باید خودشان را نادیده گیرند و سرکوب کنند هر نوع نشان دادن رفتار و حرکاتی که تماما منشأ زنانه دارد در سالهای بعدی سرکوب میشود. بنابراین به صورت ناخودآگاه، ترس از نشان دادن زنانگی همراه آنان باقی میماند و این سرکوب و تبعیض در آثار نویسندگان زن دیدە میشود.
«مخاطب باید به اثر نویسنده توجه کند نه جنسیت»
پریا در پایان به پرباری آثار ادبی اشاره میکند و میگوید: اثری اگر غنای ادبی داشته باشد، خودبسنده است، در این معنا که ارزش ادبی آن الزاماً تابع جنسیت نویسنده نیست. خوشبختانه امروزه زنان نویسنده در روژهلات کوردستان، با همە محدودیتهایی که دارند، به نسبت گذشته شرایط بهتری پیدا کردند، اما هنوز موانع زیادی وجود دارد و نسبت بە ادبیات فارسی تعداد زنان کمی داریم کە بە صورت حرفهای بنویسند هر چند ما هنوز درگیر حقوق اولیه خود یعنی آموزش و نوشتن با زبان مادری هستیم و مشکلات زیادی بر سر راه داریم و زیر سلطه حاکمیت مرد سالار هستیم.
او در ادامه یادآوری کرد: اگر کمبود مخاطب را فقط به جنسیت نویسنده ربط دهیم، در این صورت نباید آثار نویسندگانی مثل ویرجینیا وولف و جین آستین، نویسندگان زن کورد به فروش میرفت. مسئله فقط جنسیت نیست و این بستگی به فرهنگ جامعه دارد، ما زنها باید سطح نوشتههایمان را بالا ببریم تا بتوانیم مخاطب بیشتری را با خود همراە کنیم.