«آواز دراماتیک بخش گمشده تئاتر ایران است»
تریفە کریمیان نویسندە نمایشنامە و فعال در حوزە آواز دراماتیک، میگوید: در این ناامیدی با وجود اینکه تمام سلولهای بدن یک هنرمند در این مملکت فریاد میزند و ناامیدی تمام جامعه را فرا گرفته است، برای ادامه دادن چارهای جزء امیدوار بودن نیست.
شبنم توکلی
تهران- تریفه کریمیان متولد ۱۳۶۲ از شهر سقز و ساکن تهران است، تحصیلات آکادمیک وی ادبیات دراماتیک بودە و همچنین نویسنده نمایشنامه است، در سه مجموعهای از نمایشنامههای وی چاپ شده که آخرین مجموعه او نمایشنامه «بال میمون» است. او در کنار نمایشنامه نویسی آواز دراماتیک کار میکند که بخشی از تئاتر است.
تریفە کریمیان میگوید: آواز دراماتیک بخش گمشده تئاتر ایران است که متأسفانه در اینجا به آن بهایی داده نشده است. آواز دراماتیک را من با ریشه موسیقیهای فولک، موسیقی نواحی و کوردستان کار کردم، در اپراهایی مانند اپرای شنگال، اپرای یادگار گادر، برای موسیقی پایان فیلم جعفر پناهی به نام آنان که آواز میخوانند، فیلم آگوست، فیلم مادر و بسیاری از فیلمهایی که نیازمند موسیقی دراماتیک بوده که یک وجه دراماتیک از موسیقی کوردی را به نمایش بگذراد آواز خوانده و کار آهنگسازی انجام دادهام.
وی در ادامە گفت: ما یک ماه پیش کنسرت موسیقی دراماتیک در خانه تئاتر داشتیم به همت انجمن موسیقی خانه تئاتر که تمرکز ما بر روی وجوه دراماتیک موسیقی بود و گروه ما همه از موزیسینهای حرفهای و کسانی که باساختار موسیقی آشنا هستند یک بندی را تشکیل دادیم. از کنسرت بسیار استقبال شد مخصوصاً در میان دوستان تئاتری و این باعث میشود که ما به وجه دراماتیک موسیقی جدا از موسیقی ویترینی، موسیقی که ما یاد گرفتیم آن را تنها یک جریان ملودیک بنامیم ولی موسیقی وجه دراماتیک دارد حتی ما در جهان اصوات میگوییم سکوت نیز صدایی دارد و جزء موسیقی حساب میشود، ما روی این وجه تمرکز کردیم و کنسرت بسیار موفقیت آمیزی داشتیم که با استقبال زیادی مواجه شد و ما در صدد تمدید آن هستیم.
تریفە کریمیان ادامە داد: امیدوارم من به عنوان یک دختر کورد که همیشه احترام اصالت برایم در اولویت بوده توانسته باشم به موسیقی کوردی خدمت کرده باشم و به عنوان آدمی که همیشه اصالتها برایم جایگاه ویژهای داشته، خواستم که روی موسیقی کوردی و ابعاد دراماتیکش کار کنم. ما این نوع از موسیقی را با موسیقی مدرن میکس کردیم یک موسیقی که در وهله اول رنگ و بوی موسیقی فولک را دارد اما با مِتُد جدید موسیقایی ما آن را ترکیب کردیم و با استقبال زیادی روبرو شد.
تریفه گف : موسیقی همیشه در من وجود داشته است، چیزی به اسم آواز خواندن همیشه در من بوده و یادم میآید که اولین نغمههایی که شنیدم از مادرم، لالاییهای کوردی همیشه در زنان کورد وجود داشته چه زمانی که برای بچههایشان لالایی میخوانند چه زمانی که به صورت مرثیه بوده که متأسفانه در کوردستان وجود داشته است، من این نغمهها همیشه در روح و وجودم بوده قطعاً تا الان هم خیلی به من کمک کرده؛ موسیقی کوردی در خون و وجود من هست و با اعضای گروه خیلی وقتها که صحبت میکنیم آنها میگویند ما این کلام را متوجه نمیشویم ولی میفهمیم تا حدی که معنا چیست و چه رنجی انسانی است؛ یک جایی موسیقی فارغ از کلمات میشود، به قول معروف کلمات را در مینوردد و تبدیل به یک صدایی میشود که هر انسانی با هر شاخصه، معیار فکری و هر زبانی معنای این کلمات را متوجه شود و ما در ادبیات میگوییم هر تکسی یک پاتکس و عمقی دارد یک جایی نیز من احساس میکنم که تکس کوردی با آن ملودیهای زیبایش به کنار میرود و آن معنای رنج انسانی است که به سطح میآید و هر کسی میتواند با آن ارتباط بگیرد. از روزی کە به یاد دارم به موسیقی علاقهمند بودم و دوست داشتم که بخوانم، ولی متأسفانه قوانینی هست که من تا جایی که توانستهام و امکانش بوده به موسیقی ادامه دادهام و امیدوارم که مملکت من به یک آگاهی اجتماعی برسد که صدای زن هیچ مرز جنسیتی قائل نیست و امیدوارم روزی برسد که صدای زنان در این مملکت آزاد شود که دور از دسترس نیست.
تریفە کریمیان در پایان سخنان خود گفت: من همزمان با موسیقی مینویسم و میخواهم به شکل حرفهای به این دو حوزه بپردازم. ولی در موسیقی محدودیتهایی است که دست و پای ما را میبندد مثلاً آن پتانسیلی که من برای خواندن دارم متأسفانه از ظرفیت صدایم بتوانم پانزده تا بیست درصد استفاده بکنم و این اصلاً خوشایند و باب میل من نیست و این تبدیل به خودسانسوری در صدای من خواهد شد ولی در حوزه ادبیات من فعالتر هستم. در این ناامیدی با وجود اینکه تمام سلولهای بدن یک هنرمند در این مملکت فریاد میزند و ناامیدی تمام جامعه را فراگرفته است در عین ناامیدی امیدوارم و برای ادامه دادن باید امیدوار بود و چارهای جزء امیدوار بودن نیست.