غارت منابع طبیعی ملتهای مستعمرە تحت حاکمیت ایران
بیش از ۴٠ سال منابع طبیعی ملیتهای مختلف در ایران، توسط دولت مرکزی بە شیوەای سیستماتیک غارت میشود و بە بهانەی وسعت و پیشرفت در شهرها پروژەهایی برای غارت منابع طبیعی از جملە نفت، گاز و آب ایجاد کردەاند.
مژدە کرماشانی
مرکز خبر- پس از ایجاد دولت واحد کە از دوران پهلوی آغاز شد و در جمهوری اسلامی نیز تداوم آن بود و استثمار ملتهای مستعمرە، منابع طبیعی نیز غارت شد. بیش از ۴٣ سال است جمهوری اسلامی با ایجاد ناامنی وضعیت اقتصادی، منابع طبیعی و داراییهای ملتهای تحت استعمار خود در روژهلات کوردستان، خوزستان و بلوچستان را بە یغما میبرد. این روند، تداوم غارتی بود کە از دوران پهلوی و تلاش آنها برای ایجاد یک ملت، یک پرچم و یک زبان آغاز شدە بود.
حکومت مرکزی در تهران با غارت منابع آبی، گاز و نفت از کوردستان، خوزستان و بلوچستان و با تحمیل فقر و گرسنگی بر خلقهای تحت ستم، جوانان و سالمندان را مجبور بە کولبری کردە و خود نیز دستور قتل آنان را صادر میکند، در واقع تحمیل فقر و تنگدستی بر خلقهای تحت ستم برای بە زانودرآوردن آنها نمونەهای متعددی از استبداد جمهوری اسلامی است کە عامدانە مردم را در گرسنگی نگە میدارد.
از جملە بلوچستان کە از زمان اشغال توسط رضاخان تاکنون بیش از ٩٠ سال است تحت سلطەی بیگانگان بودە و در این مدت منابع طبیعی و معادن ملی آن بە نفع سلطەگران غارت شدە و نە تنها در راستای عمران و وسعت این سزمین غنی اقدامی صورت نگرفتە بلکە خلق آن بیش از بیش از امکانات رفاهی محروم شدە و فقر در آن تشدید شدە است. سیاستی کە سلطەگران برای تضعیف هویت ملی، زبان بلوچی و تقسیم دوبارەی بلوچستان در دستور کار قرار دادە و با برنامەریزیهای مدون و اجرای طرحهای توسعەی سواحل مکران برای اسکان دادن ملیونها غیر بومی برای تغییر بافت جمعیتی و مذهبی، اعمال سیاستهای بلوچستیزانە، سرکوب و کشتار سیستماتیک را دنبال میکند.
غارت منابع آبی
بحران آب و خشکشدن دریاچەها در ایران نیز بە علت عدم مدیریت حکومت مرکزی بە یک معضل جدی تبدیل شدە است، بحرانی کە با ایجاد تونلهای آبرسانی برای انتقال آبهای روژهلات کوردستان بە دیگر شهرهای ایران، این مناطق را هم در معرض خشکسالی قرار دادە است. طبیعت کوردستان از جنگلها گرفتە تا معادن و منابع آب و گاز و نفت قربانی سیاستهای کلان جمهوری اسلامی شدە است. دستاندازی بە آبهای فسیلی و کشاندن آن بە سطح زمین، استفادە از این آب برای تولید، استفادەی غیرعلمی از آبهای سطحی، بیتوجهی بە حقآبەهای زیستمحیطی، سدسازیهای غیراستاندارد و ناپایدار و عدم توجە بە طبیعت خسارت جبرانناپذیری بە این سرزمین وارد کردە است.
روژهلات کوردستان کە خود سرشار از منابع آبی، معادن زغالسنگ، طلا و نفت است اما نە تنها شهروندان از آنها بهرەای نبردە بلکە در بیشتر شهرها کمبود آب و کیفیت نامرغوب آن باعث اعتراضات شدە و خواهان توقف کانالهای انتقال آب کە حتی زیربنای محیط زیست را در معرض خطر قرار دادە است، شدەاند. اما دولت مرکزی برای انحراف اذهان و سرکوب اعتراضات این اقدامات را تنها طرحی غیرقابل اجرا اعلام کردەاند و اکنون چندین سال است شهرهای روژهلات کوردستان از جملە سنە، کرماشان، مریوان و .. با مشکل آب مواجە شدەاند.
تنوع ساختاری زمین شناسی، ذخایر قابل توجهی از مواد معدنی را بە شهرهای کوردستان بخشیدە است تا چند سال پیش سنگهای تزئینی و امروز معادن طلا، زغال سنگ و خاک آن موقعیت ممتازی را برای شهرهای کوردستان بە وجود آوردە است اما ضعفهای ساختاری پرشماری کە در رأس بهرەبرداری از آنان قرار گرفتە نە تنها منفعتی از منابع را بە کوردستان ندادە بلکە چشماندازهای این سرزمین را به بهانەی فعالیت اقتصادی و اشتغالزا تخریب کردە است.
مدیریتهای سازمان حفاظت محیط زیست که یا به کلی با فلسفهی محیط زیست بیگانە بوده در برابر وزارتخانههای قدَری مانند وزارت صنعت و معدن منفعل و ضعیف نگە داشتە شدە است چون بیشتر مدیران ارشد محیط زیست دربارهی شروع عملیات معدنی در مناطق مختلف از جملە کوردستان، خوزستان، مازندران با ی عدم اعتراض فعالان محیط زیست بارها اعلام کردەاند کە استخراج معان کە در واقع غارت است در خارج از مناطق حفاظت شدە انجام میشود اما نە تنها اینطور نبودە بلکە بیشتر استخراجها در مناطق حفاظت شدە صورت گرفتە و درواقع پناهگاه گونههای حیات وحش را هم نابود کردەاند.
علاوە بر این قاچاق خاک حاصلخیز کشاورزی و مراتع شهرهای روژهلات کوردستان از جملە کرماشان توسط سپاە پاسداران با پوشش مواد معدنی برای تولید سیمان و فولاد بە عراق و از آنجا بە کشورهای امارات، قطر و عربستان برای ایجاد پوشش گیاهی و بیابانزدایی انتقال دادە میشود، کە تداوم این روند پیامدهایی چون تغییر اقلیم، افزایش فرونشست زمین، تشدید گردوغبار و ریزگردها، فرسایش خاک و سپس وقوع سیلابهای عظیم و در نتیجە بیابانزایی را بە دنبال خواهد داشت، سیاستی کە بیش از چهل سال است علیە خلق کورد و طبیعت کوردستان بەکار گرفتە میشود.
نظام اداری در خوزستان فاسد و عربستیز است
این سیاست سیستماتیک فقر تنها محدود بە ملت کورد نیست بلکە ملت عرب تحت استعمار دولت مرکزی نیز از آن بیبهرە نیستند، خوزستان با نام اصلی الاحواز نیز در کنار سیستان و بلوچستان، لرستان، چهارمحالوبختیاری، کوردستان با وجود ذخایر نفتی و گازی بیشمار و پالایشگاەهای وافر اما بالاترین نرخ بیکاری را بە خود اختصاص دادە و حکومت مرکزی با غارت اموال و منابع خدادادی اهواز، شهروندان را با فقر و فلاکت مواجە کردە است. در حالیکە دارای بیشترین منابع هیدروکربوری(ذخایر زیرزمینی نفت خام و گاز طبیعی) است اما بە صورت سیستماتیک فقر گستردە، حاشیەنشینی، وجود گردوغبار و آلودگی ناشی از پالایشگاەهای پتروشیمی و کودکان بازماندە از تحصیل و بیماریهای تنفسی و حاد، آب ناسالم، بیکاری، فقر و گرانی آنان را احاطە کردە است و همانطور کە فعالان حقوق بشر خوزستان معتقدند کە ادامە پیشبرد سیاستهای تبعیضآمیز و عربستیزانه حکومت ایران سبب شده تا شهروندان عرب در شهرهای مختلف از دستیابی به حقوق اساسی خود محروم شوند. این شهروندان در حال حاضر در سطوح مختلف عملا نادیده گرفته شده و کنار گذاشته میشوند و حکومتهای مستبد دەها سال است در راستای سیاستهای هدفمندانە مانند تصاحب زمینهای شهروندان بومی خوزستان و تغییر بافت جمعیتی تلاش میکنند.
اهواز کە در حال حاضر به عنوان بزرگترین مرکز تولید نفت و گاز ایران به شمار میآید همچنین جاری بودن بخش عظیمی از آبهای سطحی ایران و وجود رودخانههای پرآب و دائمی در آن و برخورداری از سدهای آبی متعدد که امکان استفاده چند منظوره از آنها در جهت توسعه بخشهای کشاورزی، شیلات، انرژی و تأمین آب شرب مهیاست و وجود ذخایر با ارزش آبزیان، بنادر صیادی، ناوگان صیادی و مجتمعهای بزرگ پرورش ماهی و میگو و مجتمعهای دامپروری، این استان را در موقعیت منحصر به فردی از لحاظ غنای منابع و اراضی در میان سایر شهرها قرار داده است اما شهروندان بومی نە تنها از این سرمایە سود نمیبرند بلکە از حقوق اساسی خود نیز محروم هستند و طی سالهای اخیر و با وجود نابرابریهای موجود اعتراض کردە اما بدون دریافت مطالبات سرکوب شدەاند.