فعالیتهای انسانی، توسعهی بیمحابا و ناپایدار/ سدسازی و احداث صنایع بزرگترین تهدید برای نابودی تالابها
عوامل طبیعی، فعالیتهای انسانی در طول چند دههی گذشته مانند سدسازی و احداث صنایع در نواحی تالابی یا در مسیر منابع آبی تغذیه کنندهی تالابها، سبب شده است تا حقآبهی تالابها آن طور که باید و شاید تأمین نشود و این امر مرگ تالابهای گوناگون را رقم زده است.
عوامل طبیعی، فعالیتهای انسانی در طول چند دههی گذشته مانند سدسازی و احداث صنایع در نواحی تالابی یا در مسیر منابع آبی تغذیه کنندهی تالابها، سبب شده است تا حقآبهی تالابها آن طور که باید و شاید تأمین نشود و این امر مرگ تالابهای گوناگون را رقم زده است.
مرکز خبر- ایران دارای بیش از ۲۵۰ تالاب است که از این تعداد حدود ۱۴۵ تالاب بهطور رسمی در آئیننامهی مصوب دولت و زیر مجموعهی قانون حفاظت، احیا و مدیریت تالابها ثبت شده است و مابقی نیز مشمول تعریف تالاب میشوند.
۲۶ تالاب نیز عضو "کنوانسیون رامسر" میباشند، اکنون تعدادی از تالابهای ایران در معرض خطر هستند. تالابهای هامون، شادگان، بختگان، پریشان و بسیاری از تالابهای دیگر با کمبود آب و عدم تأمین نیاز آبی محیط زیستی خود مواجهند و همین وضعیت باعث شده است که کارکردهای تالاب از جمله خدمات اکوسیستمی از بین برود.
دلایل اصلی نابودی تالابها، عمدی و ناشی از دخالت و دستکاریهای انسانی بهویژه نحوهی بهرهبرداری از منابع آب است.
عوامل طبیعی و فعالیتهای انسانی در طول چند دههی گذشته مانند سدسازی و احداث صنایع در نواحی تالابی یا در مسیر منابع آبی تغذیه کنندهی تالابها، سبب شده است تا حقآبهی تالابها آن طور که باید و شاید تأمین نشود و این امر مرگ تالابها را رقم زده است.
خشکسالی و سوءمدیریت منابع آبی دیگر به هیچ تالابی رحم نمیکند. حال بیش از ۲۸۰۰ تالاب که یکی از منابع طبیعی و سرمایههای محیط زیستی ایران هستند خوب نیست.
ایران هر روز با یک خبر تأسفبار زیست محیطی روبرو میشود، مبنی بر این که اثری طبیعی از بین میرود یا گونهای جانوری یا گیاهی در معرض نابودی است. این روزها کمتر کسی به فکر طبیعت است و دلسوزی برای از بین رفتن و آلودگی ثروتهای ملی و بینالمللی بیهوده به نظر میرسد.
خشک شدن تالابها و دریاچەها فاجعهای زیست محیطی
در میان آثار طبیعی، دریاچهها آسیبپذیرترین هستند و در کشوری که مشکل کمبود آب جدی است چرا باید دریاچهها و هر یک از منابع آبی آلوده یا خشک یا به حریم آن تجاوز شود؟ دریاچهی هامون به صورت باتلاق درآمده، دریاچهی جازموریان فقط دو ماه زمستان کمی آب دارد و به کویر تبدیل میشود، دریاچهی بختگان به کلی خشک شده و دریاچهی "تشک" از چند ماه قبل خشک شده است.
دریاچهی بختگان در استان فارس به عنوان چهارمین تالاب بینالمللی ایران در فهرست تالابهای کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده است و از نظر وسعت بعد از دریاچهی ارومیه، دومین دریاچهی بزرگ ایران و در زمرهی یکی از دریاچههای شور ایران به شمار میرود که آب آن از طریق رودخانهی کر فراهم میشود.
با توجه به اهمیت و ارزش جهانی تالابها، خشک شدن یک تالاب بینالمللی، فاجعهای زیست محیطی است که زنگ خطر و هشدار را برای دیگر تالابها به صدا در میآورد. علاوه بر پدیدهی خشکسالی، به رسمیت نشناختن حقآبهی این دریاچه از رودخانه کر باعث این بحران شده است.
ساخت چندین سد در بالادست منابع تامین کنندهی دریاچه، بهرهبرداری بیرویه از منابع آب، توسعهی کشاورزی و کاهش آب سفرههای زیرزمینی باعث نابودی و بروز فاجعهی زیست محیطی در این دریاچه شده است.
تاکنون بخش قابل توجهی از این پناهگاه با ارزش حیات وحش به نمکزار تبدیل شده است و نزدیک به دو هزار قطعه جوجهی فلامینگو در ضلع شرقی این دریاچه درهفتههای اخیر بر اثر کم آبی تلف شدهاند.
به جرأت میتوان گفت؛ در ایران هیچ تالابی از آلودگی در امان نیست. گویی دولت، دشمن تالابها است و وظیفه دارد هر تالابهای ایران را نابود کند.
در این میان باتلاق گاوخونی نیز جان سالم بدر نبرده است. زایندهرود تنها منبع تأمین آب تالاب گاوخونی بود، با خشکشدن زایندهرود تالاب نیز با این مشکل مواجه میشود.
به دلیل احداث سد روی رودخانهی زایندهرود، آب در مسیر طبیعی خود حرکت نمیکند و حق آبهی بخشهای مختلف مانند کشاورزی و صنعت از زایندهرود باعث شده است تا تالاب گاوخونی جدی گرفته نشود و حق آبهای به آن اختصاص نیابد. افزایش مصرف آب توسط صنایع، شهرکهای صنعتی، پروژههای استانی و انتقال آب به شهرهای اطراف و ایجاد حق آببرهای جدید که حق برداشت آب از زاینده رود را دارند دلیل اصلی تخصیص نیافتن حقآبه به تالاب گاوخونی است.
علاوه بر خشکی تالابها، زهکشیهای شور و حاوی مواد شیمیایی نیز وارد تالابها میشوند در حالی که در گذشته این زهکشها با آب رودخانه مخلوط و رقیق میشد ولی اکنون فقط آب شور وارد تالاب میشود.
تالاب چغاخور نیز دیگر تالاب نیست چرا که عملا به دریاچهی سد پایین دست چغاخور تبدیل شده است و این روزها خاک برداشت شده برای عملیات انتقال آب به بستر تالاب ریخته میشود.
سواحل نیزاری این تالاب بهترین مکان برای تخمگذاری و آشیان گزینی پرندگان است ولی با خاکریزیهای اخیر تنوع زیستی منطقه با تنش مواجه شده است.
تالاب شادگان، تالابی که زندگی بسیار از ساکنین جنوب غرب ایران به آن وابسته است ، اکنون به خاطر چند پروژهی بیاهمیت که فقط سود آن به جیب صاحبان آن میرود باید این گونه آلوده، تخریب و خشک شود، چون رودخانهی جراحی به جای آب، سیلی از مواد نفتی، شیمیایی و سموم کشاورزی را به درون تالاب شادگان میریزد.
با وجود هشدارهای مکرر فعالان محیطزیست مبنی بر خطر خشکشدن تالاب هورالعظیم، امروز میبینیم که هورالعظیم به طور کامل خشک شد و گرد و خاک ناشی از خشکشدن آن هر از چند گاهی شهر اهواز و دیگر شهرهای اطراف را میپوشاند و زندگی و سلامت همگان را به خطر میاندازد.
تالابهای ایران مانند اثری تاریخی در حال تخریب هستند
تالابهای ایران مانند اثری تاریخی در حال تخریب هستند و دیگر امیدی به احیای این مرده نیست. این جملات محمدعلی یکتا نیک، فعال زیست محیطی بود که با درد به زبان میآورد. تصویر بستر خشک تالاب هامون یا مرگ گاومیشهای تالاب هورالعظیم فرقی ندارد.
خشکسالی و سوءمدیریت منابع آبی دیگر به هیچ تالابی رحم نمیکند. حال بیش از ۲۸۰۰ تالاب که یکی از منابع طبیعی و سرمایههای محیط زیستی ایران هستند خوب نیست.
کم شدن رطوبت نسبی که در پی از بین رفتن تالابها اتفاق میافتد به خشکتر شدن محیط دامن میزند و این چرخه هر روز تلفات بیشتری میگیرد. در تالابهای آب شور مانند بختگان و ارومیه به واسطهی یون کلر که با تبخیر در جو آزاد میشود ابرها نابارور میشوند و این به دامنه خشکی محیط دامن می زند.
مدیریت نامناسب بهرهبرداری و توزیع آب، نه تنها طی یک سال اخیر بلکه سالهای متمادی باعث ایجاد بحرانهایی از جمله فرونشست زمین و خشکشدن تالابها شده است.
وضعیت نابسامان تالابها و حقی که براساس قانون از آب دارند، در حالی نادیده گرفته شده است که بیش از ۸۵ درصد منابع آب کشور در صنعت کشاورزی مصرف میشود. از این رو بسیاری از کارشناسان یکی از راهکارهای نجات تالابها را در کاهش مصارف آب در بخش کشاورزی از طریق اصلاح الگوی کشت همچنین روشهای آبیاری میدانند.
وجود تالابهای طبیعی برای محیط زیست و کرهی زمین لازم است، زیرا تالابها میتوانند ذخیرهسازی آب، حفاظت در مقابل طوفان و کاهش تخریب سیل، تثبیت خطوط ساحلی و مهار فرسایش، تزریق مجدد آبهای زیرزمینی "جابهجایی آب از تالاب به درون سفرههای زیرزمینی"، تخلیهی آبهای زیرزمینی ، پالایش آب از رسوبات و دیگر آلودگیها و تعدیل آب و هوای محلی را انجام دهند.
زنده شدن دوبارهی تالابها تنها با مدیریت درستِ منابع آبی زیرزمینی و برداشت کافی از آنها همچنین پرداخت حق آبه آنها، شدنی است.
تخریب زیستگاهها در ایران مهمترین عامل تهدید بقای پرندههای مهاجر است این در حالیست که برخی حیوانات در معرض خطر انقراض قرار دارند و با رشد بیرویهی خشکشدن تالابها جمعیتشان هم کم شده و سرعت انقراض شدت گرفته است. پرندههایی از قبیل پلیکان خاکستری، درنای سفید، غاز پیشانیسفید و اردک سرسفیداز جمله مهمترین پرندگان مهاجر هستند که از عرصههای موجود در خاک ایران برای اتراق و استراحت استفاده میکنند و اکنون با خشک شدن تالابها ممکن است مسیر مهاجرت آنان نیز تغییر یابد و دیگر شاهد اتراق آنها در ایران نباشیم.