انسان‌ها در عصر حاضر قاتلین حیات در زیست‌کره شدند

تاریخ پنج هزارسالەی نظام مردسالار، تمدن و ظهور سیستم سرمایەداری انفجار فجایع و بلایای اکولوژیک بوده است، طبیعت اجتماعی را که سە میلیون سال به حالت خود باقی مانده بود به سوی انحراف و نابودی کشاند.

 

سارا ارومیه

مرکز خبر - یکی از بحرانهای قرن بیست‌‌ و‌یکم که می‌توان گفت از محصولات سیستم مدرنیته‌ی کاپیتالیستی است، بحران اکولوژیکی و تخریب محیط‌زیست است که به صورت جبران‌ناپذیری همچنان ادامه دارد و باعث بیگانگی انسانها با طبیعت شده و در نهایت اهمیت محیط‌زیست و اکولوژی را برای انسانها کمرنگ نموده، در حالی که انسانها خود جزئی از طبیعت بوده و در ارتباط مستقیمی با آن هستند.

 مسئله‌ی اکولوژی یک مسئله‌ی کاملا اجتماعی بوده و در هیچ دوره‌ای از تاریخ این گونه بیگانگی با طبیعت، جامعه و انسانیت دیده نشده است، به‌همین سبب رابطه‌ی جامعه با طبیعت در جامعه‌ی طبیعی که در پیرامون زن ایجاد شده و بر مبنای احترام به او بود، همگام با تمدن دولت‌گرا این رابطه از بین رفت وانسان با طبیعت، خویش، زن وجامعه بیگانه گشت.

صنعت‌گرایی که یکی از پایه‌های سیستم مدرنیته است، به‌طور سیستماتیک محیط‌زیست را تخریب نموده و این سیستم غول‌آسا، حیات طبیعی را با خطرات جدی مواجه ساخته است. نازک شدن لایه‌ی اوزون، گرم شدن کره‌ی زمین، افزایش گازهای گلخانه‌ای، ذوب شدن یخ‌های قطبین، خشکسالی و کمبود منابع آبی روزمینی و زیرزمینی از اثرات مخرب فعالیت انسانها در عصر سرمایه‌داری است.

 

انسان‌ها در عصر حاضر تیشە بە ریشەی طبیعت زدەاند

در تاریخ کره‌ی زمین بارها دوره‌هایی از نابودی بزرگ گونه‌ها وجود داشته است، دلیل انقراض گونه‌ها گاه سقوط شهاب‌سنگ‌ها و گاه فعال شدن آتشفشان‌ها بوده است.

 بسیاری از کارشناسان با توجه به انقراض پرشتاب گونه‌ها در دوران کنونی از ششمین موج نابودی گسترده‌ی گونه‌های جانوری و گیاهی سخن می‌گویند. اما تفاوت این موج اکنون با موج‌های پیشین این است که این بار فعالیت‌های انسان موجب ناپدیدشدن موجودات کره‌ی زمین شده است. آلودگی محیط‌زیست نخستین علت نابودی گونه‌ها در دوران فعلی محسوب می‌شود، پس از آن تغییر زیست‌گاه‌های طبیعی در زمین‌های کشاورزی و پراکنده شدن حیوانات وحشی قرار می‌گیرند.

به اعتقاد محققان، دلایل اصلی این پدیده، نابودی جنگل‌ها، آلودگی، شکار و صید بی‌رویه، احداث کارخانه‌ها، راه‌سازی، استخراج معادن، کشاورزی، دامپروری، خشکسالی، کمبود امکانات، تغییرات اقلیمی و انسان‌ها عامل اصلی انقراض این گونه‌ها محسوب می‌شوند، اثرات سوء تخریب زادگاه‌ها و آلودگی محیط‌زیست در بسیاری از گونه‌ها ده‌ها سال بعد نمایان می‌شود، شمار گونه‌های در معرض خطر بسیار بیشتر از ارزیابی‌های پیشین است.

برآیند حیات وحش در زیستگاه‌های جهان و ایران و تغییر نگرش از همزیستی به دشمنی و حذف حیوانات مبین این است که در دهه‌ی آینده‌ی خبری از جمعیت آنان در زمین نخواهد بود و زندگی انسان‌ها هم با مخاطرات زیادی مواجه می‌شود.

آمارها در سراسر جهان نشان می‌دهد اقدامات انجام شده از طرف بشر بر روی زیست‌کره، خارج از توان طبیعت بوده و فشار زیادی به زیست بوم و محل زندگی سایر موجودات وارد کرده، که ثمره‌ی آن نابودی بسیاری از گونەهای حیوانات شده است.

به زبان ساده به خطر افتادن تنوع حیات وحش را می‌توان در نزدیکی گونه‌های جانوری وحشی از قبیل گرگ، پلنگ و خرس به جوامع شهری و روستایی و حمله‌ی آنان به دام و انسان در دهه‌های اخیر به عنوان یکی از تبعات مداخله‌ی هر چه بیشتر انسان در طبیعت و تخریب زیستگاه‌های جانوری و گیاهی اشاره کرد.

 

جمهوری اسلامی از عاملین و قاتلین حیات وحش و اکولوژی در ایران است

ایران به دلیل گستره‌ی جغرافیایی و تنوع آب‌ وهوایی بین سه ناحیه‌ی جانورشناسی هند، اروپا و آفریقا قرار گرفته و از حیات وحش گوناگون و منحصر به فردی برخوردار است.

ایران با وجود اقلیم‌های متعدد، از حیات‌وحش و محیط‌‌زیست متنوعی برخوردار است، اما بخش زیادی از آن‌ها در معرض خطر انقراض و نابودی قرار دارند، حدود هزار و ۱۷۰ گونه‌ی مهره‌دار در ایران وجود دارد که بر اساس (IUCN) فهرست سرخ گونه‌های در خطر تهدید و حدود ۷۸ گونه از آن‌ها در حال از بین رفتن هستند.

بر اساس اعلام اتحادیه‌ی بین‌المللی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی، حدود ۴۳ گونه ماهی، چهار گونه دوزیست، ۱۴ گونه‌ی خزنده، ۲۷ گونه‌ی پرنده و ۱۸ گونه‌ی پستاندار در فهرست سرخ این اتحادیه قرار دارند.

همچنین بیش از ۹ هزار گونه‌ی پرنده در دنیا وجود دارد که حدود ۱۳ درصد آن‌ها در خطر انقراض هستند، ۵۳۶ گونه‌ی پرنده در ایران زیست می‌کند که تخمین زده می‌شود، سالانه حدود ۵.۵ تا ۶ میلیون پرنده‌ی مهاجر وارد ایران می‌شود، تعداد پرندگان موجود در ایران با پرندگان کل قاره‌ی اروپا برابری می‌کند و این نشان‌دهنده‌ی غنی بودن ایران از لحاظ تنوع زیستی است.

با وجود غنای طبیعی و انواع موجودات جانوری و گیاهی، ایران جز کشورهایی است که به سرعت مراتع و جنگل‌ها و گونەهای حیوانی در آن رو به نابودی است، حکومت ایران طی چهل سال خصمانه و بەطور سیستماتیک کمر همت به نابودی زیستگاه‌های طبیعی بسته است.

سیسستم سرمایەداری جمهوری اسلامی، علاوه برغصب منابع فسیلی، با سدسازی‌های بی‌رویه، منابع آب شیرین و زیرزمینی را در اختیار خود گرفت به طوریکه با خالی کردن سفرەهای زیرزمینی، امروزه مردم ایران دچار بحران کمبود آب شیرین هستند.

با خالی کردن پسماند کارخانەها در رودخانەها، سبب خشک شدن تالا‌ب‌های بسیاری شد و بیش از نیمی از دریاچەهای طبیعی را با مسدود کردن رودخانەهایی که دریاچەها را تغذیه می‌کنند، خشکاند.

 نبود آب در زیستگاه‌های جانوری یعنی پایان حیات گیاهان و جانواران و به دنبال آن پایان حیات انسان‌هاست، که این همان قصد شوم حکومت جمهوری اسلامی است که با تغییر دموگرافی منطقه و کوچ دادن مردم از روستاها منابع زیرزمینی چون نفت و گاز و سایر معادن را بدون دخالت ساکنان بومی به تاراج برد.

هورالعظیم، دریاچەی ارومیه، بختگان، کارون، سوزاندن عامدانەی جنگل‌های زاگرس و جنگل‌های شمال، مراتع و بسیاری دیگر حاصل سیاست‌های غصمانەی این رژیم است که تیشه بە ریشەی حیات در  ایران زد.

 

اقدامات سازمان ملل جهت پاسداشت طبیعت به مثابەی نوش دارویی است بعد از مرگ زمین

صرف نظر از مناطقی در قاره‌ی آفریقا، دو سوم از حیات وحش زمین تنها در پنج کشور یافت می‌شود، بر اساس این تحقیقات ۹۴ درصد از حیات وحش زمین در ۲۴ کشور متمرکز شده و ۷۰ درصد آن تنها در پنج کشور آمریکا، کانادا، برزیل، استرالیا و روسیه متمرکز است.

در زمان حاضر بخشی از حیات وحش توسط قوانین کشورها مورد حمایت قرار گرفت، اما در اغلب کشورها، قوانین و برنامه‌ی خاصی برای این امر وجود ندارد، در واقع هیچ تضمینی برای حمایت بلندمدت دولت‌ها، صنایع و جوامع بشری از حیات وحش زمین وجود ندارد.

طبق گزارش سازمان ملل، حدود یک میلیون گونه‌ی جانوری و گیاهی با خطر انقراض مواجه هستند، علاوه بر این، ۴۰ درصد از دوزیستان و مرجان‌ها به همراه ۳۰ درصد از پستانداران دریایی به‌عنوان گونه‌های در معرض تهدید طبقه‌بندی شده‌اند.

صندوق جهانی طبیعت در آخرین نسخه از گزارش موسوم به سیاره‌ی زنده اعلام کرد: جمعیت حیات وحش جهان از سال ۱۹۷۰ میلادی تا کنون حدود ۶۰ درصد کاهش یافته، در این گزارش که هر دو سال یک بار منتشر می‌شود، به وضعیت سلامت سیاره‌ی زمین پرداخته شده و تصویر جامعی از آثار مخرب فعالیت‌های انسان بر زمین ارائه می‌شود.

در سال ۲۰۱۶ میلادی در این گزارش اعلام شد، که بین سال های ۱۹۷۰ تا ۲۰۱۲ نزدیک به نیمی از جمعیت جهانی حیات وحش از بین رفته و اگر اقدام موثری در این رابطه انجام نپذیرد، تا سال ۲۰۲۰ میلادی ۶۷ درصد از حیات وحش زمین از بین خواهد رفت. در این گزارش نیاز انسان به انرژی و غذا به عنوان مهم‌ترین عامل مخرب حیات وحش معرفی شده است.

در تبین اهمیت تنوع زیستی، سازمان ملل در سال ۱۹۹۲ کنفرانسی را درباره‌ی حمایت از محیط‌زیست در شهر ریودوژانیرو برزیل برگزار کرد، که یکی از دستاوردهای آن انعقاد پیمان تنوع زیستی بود و ایران هم این معاهده را در سال ۱۳۷۵ تصویب کرد و به آن پیوست.

اجلاس COP۱۵ که بر تنوع زیستی متمرکز است، به موضوعات حیاتی برای سلامت کره‌ی زمین، همچون مبارزه با آلودگی هوا، محافظت از اکوسیستم‌ها و جلوگیری از انقراض جمعی پرداخته است، مباحث گنجانده شده در اجلاس COP۱۵ برپایه‌ی کنوانسیون تنوع زیستی است؛ پیمانی که ۱۹۵ کشور و اتحادیه‌ی اروپا آن را تائید کرده‌اند.

سازمان ملل همچنین در سری اقداماتش جهت پاسداشت اکولوژی، از کشورها خواست که تا سال ۲۰۳۰ از ۳۰ درصد از سرزمین‌های خود محافظت کنند، علاوه بر این‌ها کنوانسیون تنوع زیستی در سال ۱۹۹۲ در اجلاس زمین در ریو تصویب شد که اهداف بیان شده‌ی آن عبارت بود از محافظت از تنوع گونه‌های روی زمین و تعیین دستورالعمل‌هایی در مورد نحوه‌ی بهره‌برداری از  منابع طبیعی به نحوی پایدار و عادلانه.

در اجلاس تنوع زیستی ۲۰۱۰ که در ژاپن برگزار شد، کشورهای عضو کنوانسیون تنوع زیستی ۲۰ هدف را برای محافظت از تنوع زیستی و کاهش فشار انسان بر محیط‌زیست ترسیم و ضرب‌الاجل ۲۰۲۰ را برای دستیابی به آن تعیین کردند.

با وجود این اقدامات تاکنون هیچ‌یک از آن اهداف در زمان تعیین شده تحقق نیافت و با اندک استثنائاتی، امروز شرایط در مجموع بدتر از زمانی است که این اهداف در وهله‌ی نخست تعیین شد.

تخریباتی که در جهان نباتات و حیوانات و به طور کلی زیست کره بەوجود آمده صدها و هزاران سال دیگر قابل پاک شدن و درست شدن نیست، عناصر طبیعت همانند زنجیری به هم متصل هستند و گسستن یک عنصر سبب گسیختە شدن این نظم طبیعی می‌شود، که میلیونها سال به حالت خود باقی بود و چون طبیعت دست‌ساز انسانها نبوده پس نمی‌توانند، جایگزینی برای آن بیابند در نتیجه با از بین رفتن چرخەی منظم طبیعت، جهان و هستی رو به نابودی خواهد رفت.

از آنجا که ریشەی همەی این آشوب‌ها به سیستم دولت ملت بر می‌گردد، برای همین مبارزەی ساکنین زمین بەویژه زنان باید در راستای ازبین بردن این سیستم باشد، تا جوامع با خودمدیریتی دموکراتیک چه از لحاظ اقتصادی و چه از لحاظ سیستم اداری توسط خود مردم اداره شود و انسانها و در راس آن زنان با دست یافتن بە حیات طبیعی، طبیعت را دوباره بازسازی کنند.