«زنان افغانستان باید تاریخ مبارزات سرزمین‌شان را خویش رقم بزنند»

بازگشت دوباره‌ی طالبان مشکلات زنان را دوچندان و عرصه را بر آنها تنگتر کرده‌ است. شکوفە ملک معتقد است، «تنها راه‌حل زنده نگهداشتن صدای زنان و اینکه قویتر از پیش به جنگ نیروی ارتجاعی طالب بروند فقط در تشکل‌یابی زنان تحت افکار پیشرو امکانپذیر است و بس».

سارا محمدی

 

مرکز خبر – اگر چه در طول بیست سال گذشته در افغانستان زنان با مشکلات و مسائل خاص در تمام عرصه‌ها روبرو بودند، اما با بازگشت دوباره‌ی طالبان این مشکلات دوچندان شده و با قانون و فتواهای جدید هر روز عرصه را بر زنان تنگ‌تر کرده و از تمام عرصه‌ها گسسته و تحت عناوین مختلف به کنج خانه‌هایشان می‌خزانند. افزایش فشار و سرکوب، حجاب، محدود کردن در عرصه‌ی اجتماعی، تحصیل و کار باعث افزایش خودکشی در میان زنان و همچنین تنگنا قرار داشتن‌شان شده است. علی‌رغم وعده‌هایی که طالبان برای تغییر داده، اما تا بحال نه تنها هیچ تغییری اساسی انجام نگرفته، بلکه بالعکس موقعیت کنونی زنان را نیز محدودتر ساخته است.

در این رابطه خبرگزاری زن با شکوفه ملک، نماینده‌ی جمعیت انقلابی زنان افغانستان «راوا» گفت‌وگویی انجام داده است.

علی رغم اینکە طالبان در ابتدا مدعی بودند کە تغییر کردەاند اما اکنون شاهد افزایش محدودیت‌های آنها علیە زنان هستیم. بە نظر شما این افزایش فشار بە چە دلیلی انجام می‌شود؟

امپریالیزم امریکا با سفیده‌مالی این وحشیان جانی تلاش داشت آنان را مدرن و «تغییریافته» جا بزند و این برنامه‌ی شوم امریکا توسط نوکران جهادی و غیرجهادی‌اش عملی شد. مهمتر از همه، شرکت زنان ضد‌زن و مافیایی چون حبیبه سرابی، فوزیه کوفی، ناهید فرید، ملالی شینواری، شینکی کروخیل و امثال اینان در مذاکرات صلح دوحه بود که نقش به‌شدت ضدزن و ارتجاعی را در قبال زنان افغانستان بازی کرده و تلاش داشتند با تبلیغ برای تغییر طالبان سرمایه‌های قارونی و مقام‌شان را نجات دهند.

فوزیه کوفی در دوران مذاکرات با طالبان اعلام کرد: «طالبان برنامه‌های مثبت برای زنان دارند.» با آن که او می‌دانست طالبان هرگز تغییر نکرده‌اند، اما وی با این شرف‌باختگی‌ها تلاش داشت تا سرمایه‌ها و قاچاق‌هایش را حفظ کند. مگر، اکنون برای به دست آوردن دل مخاطب خارجی، امروز در غرب گویا به منتقد طالبان مبدل گشته و این زن هیرویین‌سالار و تریاک‌سالار ادعای دفاع از حقوق زنان افغان را می‌کند.

ما بارها به روشنی اعلام کرده‌ایم که طالبان هرگز تغییر نکرده‌اند زیرا یکی از پایه‌های ایدئولوژی و فکر آنان را زن‌ستیزی می‌سازد. طالبان با حاکمیت دوباره شان در افغانستان در همان روزهای نخست، زنان را از رفتن به مکتب، ورزشگاه، دانشگاه و وظیفه منع کردند و از زنان خواستند حجاب اسلامی را رعایت کنند. شمار زیاد زنان افغانستان به‌درستی می‌دانستند که طالبان آنان را خانه‌نشین ساخته و کوچکترین ارزشی برای زنان قایل نیستد، و از همین‌رو به خیابان‌ها آمده علیه طالبان وحشی اعتراض کردند که این اعتراضات به سرکوب و زندانی‌شدن زنان معترض انجامید. و بدین گونه، طالبان ماهیت اصلی خویش را در نخستین روزهای به قدرت رسیدن‌شان به نمایش گذاشتند.

یک نیروی بنیادگرا با افکار قرون‌وسطایی همچون طالبان بدون شک بر زنان محدودیت وضع می‌کنند و این دور از انتظار نبود و نیست، زیرا ماهیت و افکار بنیادگرای‌شان مبتنی بر قوانین ارتجاعی بوده که در صدر آن‌ها ضدیت دیوانه‌وار علیه زنان قرار دارد.

  

محدودیت‌های موجود علیە زنان چە پیامدهایی برای جامعەی افغانستان خواهد داشت؟

در جامعه‌ای که زنان آن بی‌سواد باشند، طبعا زمینه‌ی رشد افکار بنیادگرایی بیشتر می‌شود و امپریالیزم و چاکران بنیادگرای‌اش به آسانی می‌توانند تا چندین نسل آن جامعه را به‌سوی جنگ و تباهی کشانیده نیروی با عدم آگاهی سیاسی در اختیار و به‌سان گوسفندان قربانی از آنان سود جوید.

در افغانستان جنگ‌زده و ناامن، بیشترین نیروهای بنیادگرا و ارتجاعی دقیقا در مناطقی پرورش یافته‌اند که اغلب زنان آن مناطق بی‌سواد بوده و دروازه‌های مکاتب به روی همه بسته بوده‌اند. بی‌سوادی و عقب‌ماندگی ابزار خوبی در دست امپریالیزم‌اند تا برای عملی‌شدن پروژه‌های شوم و غیرانسانی‌اش نیروهای بنیادگرای دینی را به وجود آورده و پرورش دهد.

از سوی دیگر در این دو دهه‌ی اخیر، امپریالیزم امریکا و شرکایش مانند دولت انگلستان، عربستان سعودی، ترکیه، پاکستان و ایران زنان را نیز هدف قرار داده و از طریق ایجاد مدارس دینی مختص زنان توسط «جمعیت اصلاح»، «حزب تحریر»، «نهاد جوانان مسلمان – نجم»، نیروهای مدافع فتح‌الله گولن و دیگر اخوانی‌های ترکیه، مدارس دینی خمینی و فاطمه‌الزهرا، می‌خواهند زنان را علیه زنان پرورش دهند.

طالبان و هر نیروی بنیادگرای دیگر از آگاه‌شدن در هراس‌اند و بنابر تلاش می‌ورزند تا بیشتر محدودیت‌ها را بر زنان تحمیل کنند، چرا که زنان اولین نیروی‌اند که برضد این جانیان تاریخ صدا بلند می‌کنند.

 

چرا با وجود همەی محدودیت‌ها و حتی هدف قرار گرفتن اتنیک‌هایی همانند هزارەها از سوی طالبان، اما جامعەی جهانی اقدام عملی انجام ندادەاند؟

ستم و جنایت جاری در افغانستان عمومیت دارد و تنها اقلیت‌های افغانستان قربانی نیستند. دشمنان افغانستان همیشه تلاش داشتند تا با گفتن «اقلیت» و «اکثریت»، اتحاد و همپارچگی اقوام این سرزمین را از بین برده و میان توده‌های تحت ستم فاصله ایجاد کنند. امروز اگر تبلیغ می‌شود که طالبان نمایندگی از پشتون‌ها می‌کنند، فقط دروغ محض و خاینانه می‌باشد. بدون شک یک اقلیت حاکم پشتون دست به جنایت زده‌اند و سران خاین دیگر اقوام نیز مبرا نیستد. حاکمان خاین هر قوم اول به قوم خویش خیانت و جنایت روا داشته‌اند و سپس به دیگران. طی سالیان سال، توده‌های پشتون در فقر و ناآگاهی نگه داشته شدند و از سواد محروم بودند، محرومیت و تنگدستی توده‌های پشتون کمتر از توده‌های هزاره و تاجک وغیره نیست. در این دو دهه‌ی اخیر، تعداد زیاد هزاره‌ها قادر به تحصیل شدند، در‌حالی‌که جنگ و ناامنی بیشتر از توده‌های پشتون‌ قربانی گرفته و آنان را از درس و تحصیل دور نگه داشته است. ما به‌مثابه‌ی تشکل پیشرو بدین باور هستیم که جنگ، کشتار، فقر و مصایب بی‌شمار دیگر ریشه در مسایل طبقاتی دارد تا قومی. به باور ما در یک سمت تمام توده‌های افغانستان قرار دارند و در سمت دیگر خاینان و جنایتکاران. میان مردم ما و کسانی که سال‌ها جنایت و خیانت کرده‌اند جوهای خون جاری‌ست.

جامعه‌ی جهانی یا به زبان دیگر دولت‌های امپریالیستی از سالیان سال در مقابل جنایت بی‌شمار در افغانستان و دیگر کشورها خاموشی اختیار کرده‌اند و برای حفظ منافع‌شان از جنایان دست‌نشاندگان‌شان چشم‌پوشی کرده‌اند. این به‌اصطلاح جامعه‌ی جهانی سال‌های خون و خیانت حاکمیت نیروهای جهادی در افغانستان را نادیده گرفته و با اشغال کشور همین نیروهای قاتل و متجاوز را سرنوشت مردم ما حاکم ساختند و با رفتن از افغانستان عاملان انتحار و انفجار موسوم به طالبان را دوباره بر اریکه‌ی قدرت نشاندند. ما از دولت‌های امپریالیستی غرب کوچکترین انتظاری نداریم، اما مردم عام و بخصوص نیروهای پیشرو و مترقی آن کشورها را حامی و مدافع خویش می‌پنداریم.

 

واکنش زنان افغانستان را چگونە ارزیابی می‌کنید و زنان چگونە می‌توانند در این برهەی زمانی نقش خود را ایفا کنند؟

در دل تاریکی‌های کنونی میهن ما مبارزات زنان همچون شمع تابناکی است که علیه ستم و مرارت‌ها مبارزه کرده و به همه امید می‌بخشند. خوشبختانه زنان شجاع افغانستان با قبول خطر با وضع هر قانون ضد زن طالبان به جاده‌ها ریخته و برضد قوانین غیرانسانی طالبان صدا بلند کردند. این زنان معترض بر ترس چیره شده و نقش‌شان را در تاریخ مبارزاتی زنان حک کردند.

تنها راه‌حل زنده نگه‌داشتن صدای زنان و این‌که قویتر از پیش به جنگ نیروی ارتجاعی طالب بروند فقط در تشکل‌یابی زنان تحت افکار پیشرو امکان‌پذیر است و بس. با تشکیل جنبش قوی و با داشتن رهبری پیشرو، مبارزات زنان آینده درخشان خواهند داشت.

زنان باید تاریخ مبارزات سرزمین‌مان را رقم بزنند همانطور که زن شجاعی چون مینا بر تارک مبارزات آزادی‌بخش زنان می‌درخشد و برای آزادی جان‌اش را بی‌هراس نثار کرد. زنان افغانستان باید ترس‌هایشان را به دور انداخته و به مبارزه‌شان ادامه بدهند. زنان می‌توانند نقش مهم را در آگاه ساختن و به پا خاستن مردم ادا کنند.

 

سطح مشارکت نظامی زنان در پنجشیر چگونە می‌باشد و آیا زنان زیادی بە این سمت تمایل دارند؟

با تاسف در پنجشیر جبهه‌ی آزادی‌بخش وجود نداشت و ندارد. از همان آغاز شکل‌گیری چیزی به نام جبهه‌ی مقاومت در پنجشیر آشکار بود که با رهبری نیروهای بنیادگرا جهادی مقاومت مردمی شکل نخواهد گرفت و مردم بی‌گناه پنجشیر دوباره قربانی خواهند شد. با مقاومت دروغین جهادیان و فرار ننگین‌شان از پنجشیر جوانان معصوم ما هرروز زیر نام طرفداران احمد مسعود توسط طالبان جانی به کام مرگ می‌روند، در‌حالی‌که احمد مسعود و شرکایش در پاریس، لندن، دوشنبه و استانبول مصروف خوشگذرانی‌اند. افکار جهادیان که حالا تحت رهبری احمد مسعود گردهم آمده‌اند با افکار طالبی هیچ فرقی ندارند. هردو زاده و پرورده‌ی کشورهای امپریالیستی و دولت‌های مرتجع منطقه‌اند. زنان افغانستان تمایلی به نیروهای جهادی ندارند زیرا در دوره‌ی حاکمیت خون و خیانت جهادیان، زنان زندگی بهتری نسبت به دوره‌ی شوم طالبان نداشتند و به درستی می‌دانند که جهادیان و طالبان دو روی یک سکه‌اند که توسط دولت‌های امپریالیستی و مرتجع منطقه مطابق نیاز زمان بالا آورده می‌شوند.