تجلیل از روز کودک، ایجاد ترس بین طالبان!
فرشته میگوید: فکر میکنم که چرا طالبان ترسیدند که ما روز کودک را جشن بگیریم و در کنار هم مشترک با دوستان خود غذا بخوریم، ما مانند مادران مان هم نبودیم که در سرک بیرون شویم شعار بر ضد شان بدهیم. نمیدانم، ترس شان از چه بود؟
بهاران لهیب
کابل- یازدهم جوزا روز کودک در افغانستان است، در حالی از این روز یادوری میشود که بیشتر از ۹۰ در صد کودکان در گرسنگی به سر میبرند. نظر به آمارها قبل از حاکمیت طالبان ۳.۷ میلیون کودک کار وجود داشته که ۲.۷ میلیون آن به کار شاقه مصروف بودهاند با اطمینان گفته میتوانیم که این آمار با حاکمیت طالبان بلند رفته است.
به گفته بلال کریمی معاون سخنگویی حکومت طالبان: «۶۲۹ تن کوکان گدا از شهر کابل جمعاوری شده که تازه کار اند.»
این آمار در حالی بلند رفته که همه زنان شاغل از کار شان سبک دوش شده، تعداد زیاد آنان نانآوران خانوادههای شان بودهاند.
در طول بیست سال تجلیل از روز کودک درافغانستان در سطح محفلها خرد و کوچک باقی مانده بود. مانند سایر زمینهها، در زمینه رفا کودکان هم کوچکترین قدم گذاشته نشده بود. طالبان موجودات به شدت ضد انسانی نیز آمار بدبختیهای کودکان را بیشتر ساخته اند در یک ونیم سال حاکمیت شان وحشت و جنایت در کنار زنان در مقابل کودکان هم انجام داده اند در جوامع عقب ماندی مانند افغانستان آمار قربانیان در میان زنان و کودکان همیشه بلند میباشد.
فرشته نظام دختر صنف پنج مکتب، در یکی از مکاتب خصوصی کابل میباشد. مکتب شان خواستەاند که در یازدهم جوزا امسال از روز کودک طی محفلی تجلیل به عمل بیاورد که طالبان از این موضوع باخبر شده اجاز نمیدهند که اداره مکتب با شاگردان شان این روز را جشن بگیرند.
فرشته میگوید: «یک روز قبل از روز کودک مدیر مکتب به صنفهای ما آمده و اعلام کرد که فردا روز کودک را تجلیل میکنیم. ما همه خوشحال بودیم. فردای آن روز بهترین لباسهای خود را پوشیدیم برای ما مادران مان غذاهای گوناگون آماده کرده بودند، از خوشحالی در لباسهای خود نمیگنجیدیم. هنوز ما محفل و تفریح خود را آغاز نکرده بودیم که پنج و یا شش تن طالب مسلح به اداره مکتب ما هجوم آوردند.»
فرشته با چشمان معصومانه و کودکانهاش با سراسیمگی اضافه میکند: «ما کودکان همه ترسیده بودیم که چه اتفاقی افتاده؟ بعد از گذشت یکی و دو ساعت معلم ما در صنف آمد و ما فهمیدیم که طالبان اجازه ندادهاند که روز کودک را جشن بگیریم. اداره مکتب ما را تهدید کرده بودند که اگر این روز را تجلیل کنند همه را زندانی میکنند. بنا اداره مکتب مجبور شد که همه را رخصت کند.»
وی با نیشخند اشاره میکند: «من از آن روز تا حالا فکر میکنم که چرا طالبان ترسیدند که ما روز کودک را جشن بگیریم و در کنار هم مشترک با دوستان خود غذا بخوریم، قصه و فکایی بگوییم و شعر بخوانیم و یا مطلب را که خود ما درمورد وضعیت مان نوشتهایم بخوانیم. ما مانند مادران مان هم نبودیم که در سرک بیرون شویم شعار بر ضد شان بدهیم. نمیدانم، ترس شان از چه بود؟»