تجاوز در چارچوب قانون و عقد شرعی
در قانون مدنی جمهوری اسلامی، «تمکین خاص» یکی از وظایف اصلی زن تعریف شده که زن تحت هر شرایطی موظف به انجام آن است. تمکین خاص به این معناست که هرگاه همسر از همسر خود رابطه جنسی طلب کند زن وظیفه دارد نیاز او را برآورده کند و حق اعتراض به خواسته مرد را ندارد.

نسيم احمدی
کرماشان- «با سنگ پا در حمام روی تمام بدنم میکشیدم تا خودم را پاک کنم اما باعث نمیشد بتوانم ذهنم را نیز از آزارهایش پاک کنم برای همین از بدن و زن بودنم متنفر شدهام».
این جمله روایت زندگی زنی از كرماشان است که زمانی که ١۶ ساله بود ازدواج کرد و تجربههای تلخ رابطه جنسی او با همسرش باعث شده به بدن و زندگی خود حس تنفر داشته باشد.
او میگوید:« شب ازدواج از همسرم خواستم که چند روز به من فرصت دهد تا بتوانم با او رابطه جنسی داشته باشم اما من را کتک زد و گفت این همه هزینه کردهام منتظر چه چیزی هستی و بعد با من رابطه برقرار کرد. از آن روز به بعد وقتی به من نزدیک میشد برایم کابوسی بود و بعد از هر رابطه حس تنفر و ناپاکی شدیدی نسبت به خود داشتم و با سنگ پا در حمام روی تمام بدنم میکشیدم تا خودم را پاک کنم اما باعث نمیشد بتوانم ذهنم را نیز از آزارهایش پاک کنم برای همین از بدن و زن بودنم متنفر شدهام.»
ازدواج؛ ابزار مالکیت و تحمیل رابطه
در ایران حس مالکیت و قوانین حاکمیتی ای که پس از ازدواج به مرد داده میشود باعث میشود مرد خود را مالک اصلی زن بداند و از این رو در راستای خواستههای خود هرگونه آزاری را به زن تحمیل کند و یکی از مواردی که بیش از هر چیز بعد از ازدواج زن را آزار میدهد موضوع روابط جنسی تحمیلی و تجاوزگونه از سوی همسر است که بدون درنظر گرفتن رضایت و یا عدم رضایت زن انجام میشود.
آمار خشونت و ناآگاهی زنان از حق خود
بر اساس دادههای مرکز آمار ایران در سال ١۴٠١، از ٧١ هزار و ۴٣١ مورد همسر آزاری جسمی ثبت شده نزدیک به ٧٠ هزار آن مربوط به تحمیل خشونت به زنان از سوی همسر بوده که دور از انتظار نیست در بین این خشونتها تجاوز نیز وجود داشته باشد اما به دلیل عدم آگاهی های لازم در این زمینه، بسیاری از زنان حتی تصور نمیکنند که وقتی با اعمال زور از سوی همسر وادار به رابطه جنسی میشوند نیز نوعی تجاوز تلقی میشود.
عادیسازی خشونت در نگاه زنان كرماشان
سهیلا امیری(اسم مستعار) كارمند اورژانس اجتماعی در كرماشان میگوید: «زنان بسیاری در كرماشان توسط همسر خود از لحاظ جسمی آزار میبینند و یا مورد تعرض واقع میشوند اما به دلیل عدم آگاهی و اشراف کامل بر حق و حقوق خود، تصور میکنند که کتک خوردن از همسر و رابطه جنسی اجباری بخشی از ازدواج است. این زنان معمولا خشونت آمیزترین روابط را تجربه میکنند اما چارهای جز زندگی با همسر و تحمل روابط تحمیلی ندارند چرا که فرهنگ حاکم و تشویق اطرافیان، زن را به سوی اطاعت از اوامر همسر سوق میدهد حتی اگر تجاوز جنسی باشد.»
قانون مدنی و تمکین خاص
در قانون مدنی جمهوری اسلامی، «تمکین خاص» یکی از وظایف اصلی زن تعریف شده که زن تحت هر شرایطی موظف به انجام آن است. تمکین خاص به این معناست که هرگاه همسر از همسر خود رابطه جنسی طلب کند زن وظیفه دارد نیاز او را برآورده کند و حق اعتراض به خواسته مرد را ندارد. البته تنها در دو شرایط زن میتواند از رابطه جنسی امتناع کند و آن هم بیماری و یا مشکل جسمی و شرایط شرعی خاص مانند عادت ماهیانه و یا روزه است که نشان میدهد زن هیچگاه حق ندارد اگر از لحاظ روحی آماده رابطه جنسی نباشد عدم رضایت خود را نشان دهد و در واقع خواسته و یا عدم رضایت زن هیچگاه درنظر نباید گرفته شود.
وظیفه تحمیلی رابطه به زن سبب شده مردان با خیال آسودهتری در چارچوب ازدواج به همسر خود تجاوز کنند و با تکیه بر قوانین حاکم حق اعتراض و شکایت زن را سلب کنند. البته علاوه بر این حکم قانونی که مستقیما به ارائه خدمات جنسی زن به همسر تاکید دارد، عرف و فرهنگ جامعه که متاثر از مردسالاری است نیز زن را به اطاعت جنسی از همسر سوق میدهد.
مذهب و تثبیت اطاعت جنسی
در بسیاری از منابع دینی به وضوح اشاره شده که «هیچ زنی حق خوابیدن ندارد مگر آنکه خود را برای آمیزش بر همسرش عرضه نماید» که این نشان میدهد مردسالاری از طریق آموزههای دینی نیز سعی در محدود کردن زنان تنها به خدمات جنسی به همسر دارد. تمام قطعات پازل زندگی جنسی زنان که توسط آموزههای دینی، قانون و فرهنگ جامعه موجب اطاعت بی چون و چرای زن از همسر برای رابطه جنسی است، موجب شده آزار جنسی زن توسط همسر به بخش جدایناپذیر زندگی زنان متاهل تبدیل شود.
دریا؛ قربانی حجله و چرخه تجاوز قانونی
دریا.ب از كرماشان که بارها توسط همسرش آزار جنسی دیده و از قربانیان این چرخهی تجاوز قانونی است، یکی از اطرافیان نزدیک به دریا میگوید:« دریا در ١۶سالگی قربانی یک ازدواج اجباری بود و بعد از مدتی تحمل آزارهای همسرش توانست بعد از چند بار فرار و اقدام به خودکشی طلاق بگیرد. او برای ما تعریف میکرد که شب اول ازدواجش آنقدر همسرش وحشیانه با او رابطه جنسی داشته که از ناحیه مقعد و واژن تا چند روز خونریزی داشته است و تمام بدنش به دلیل اینکه سعی در مقاومت در برابر رابطه جنسی داشته کبود شده است.
دریا میگفت که هر شب قبل از خواب، خودش را سرگرم کار و یا دیدن تلويزیون میکرده تا همسرش خواب برود و در امان رابطه جنسی با او باشد اما این کابوس و تجاوزهای همسر او هربار تکرار میشده و باعث بیماریهای روحی و جسمی زیادی در دریا شده تا اینکه بالاخره همسرش دریا را طلاق داده است.»
تقدس مردسالاری؛ از سجده تا سکوت
زندگی دریا و دخترانی مثل او که محبوس در زندانی به نام حُجله وادار به تحمل تجاوز میشوند، قربانیانی هستند که مردسالاری آنان را به اسم ازدواج برای لذت جنسی مردان تربیت میکند. اینکه زنان حتی حق انتخاب نحوه رابطه جنسی با همسر خود را نیز ندارند نشان میدهد که تا چه اندازه مردسالاری زنان را تحت سلطه خود دارد و برای آنها مرزهای زندگی را تعیین کرده است. در جامعه تحت سلطه مردسالاری، ازدواج برای مرد و زن دو مفهوم کاملا متفاوت دارد؛ برای مرد به معنای آغاز حاکمیت بر یک زن به عنوان همسر و برای زن شروع زیر سلطه بودن مردی علاوه بر مردان خانوادهاش به عنوان همسر است که باید مقدس شمرده شود و زن تحت فرمان و در خدمت او باشد. این تقدس مرد پس از ازدواج تا جایی است که برخی منابع دینی در ایران در مدح همسر و توصیه به زنان همسر دار چنین میگویند:« اگر سجده بر غیر خدا جایز بود، به زن فرمان میدادم که همسر خود را سجده کند.» تشویق به تعظیم در برابر همسر از سوی زن، همان حیله تقدس است که فرصت اعتراض را از انسان میگیرد. در حربهی تقدس، مرد به یک موجود که به دلیل فداکاری هایش شایسته پرستش و تعظیم است تبدیل میشود و زن در نقش ستایشگر حق هیچگونه اعتراض و یا نقدی را ندارد. در گذشته انسان های مختلفی برای رضایت خدایان قربانی میشدند اما هیچکدام از آنها مقاومت و یا اعتراضی نمیکردند چرا که تقدس مانع از اعتراض آنها میشد امروزه نیز زنان شکل توسعه یافته این دست از قربانیان هستد با این تفاوت که همسر در نقش خدای قابل پرستش ظهور میکند و زن در نقش قربانی بی بدیلی که باید بدون هیچ اعتراض و یا نقدی تا ابد به خدای خود خدمت کند، اما گاهی این خدا به قربانی خود که در هیات یک زن است آزار جسمی میرساند و یا حتی به او تجاوز میکند اما زن نباید حق اعتراض و مقاومت داشته باشد.
اسماء؛ اسارت در چرخه خشونت و بارداری اجباری
اسماء.ق که تجربه یک ازدواج خشونت بار داشته است میگوید: «همیشه همسرم من را کتک میزد و در حالیکه پر از کبودی و جای شکستگی بودم با من رابطه برقرار میکرد. وقتی با خانوادهام موضوع کتک زدن را مطرح کردم مادر و مادر همسرم گفتند همینکه با تو رابطه جنسی دارد یعنی تو را دوست دارد و به جای شکایت و گله زندگیات را حفظ کن. آنها میگفتند که تمام مردان دست بزن دارند و مرا وادار کردند با همسرم بمانم. بعد از مدتی که فهمیدم با زن دیگری رابطه دارد تصمیم قطعی بر جدایی گرفتم اما به زور با من همبستر شد و من را در خانه حبس کرد تا اینکه بعد از مدتی متوجه شدم که باردار هستم. به دلیل جسه کوچک و ضعیفی که داشتم بارداری من بسیار دردآور و سخت بود و دکتر برای من استراحت مطلق تجویز کرد اما ماههای آخر بارداری در حالیکه در وضعیت بدی بودم من را وادار به رابطه جنسی میکرد و وقتی مقاومت میکردم من را تهدید به آسیب زدن به بچهام میکرد و من ناچارا تن به رابطه با او و تحمل کتکهایش میدادم.»
زنان؛ قربانی و نگهبان چرخه خشونت
در تجربه زندگی اسماء، کتک خوردن از همسر بخشی از زندگی عادی هر زن متاهلی تعریف شده و رابطه جنسی اجباری که میتوان آن را تجاوز نامید؛ نشانه عشق همسر به زن توصیف شده است. مادر و مادر همسر اسماء در واقع نقش سرکوبگرانی را دارند که با تکیه بر بهانه حفظ زندگی، اسماء را وادار به تحمل آسیبهای جسمی و روحی میکنند چرا که این دو زن در زندگی خود تجربه این پروسه ظلم را داشتهاند و حال با عادی پنداشتن آن سعی میکنند اسماء را نیز به تحمل این زندگی تشویق کنند چرا که ناخودآگاه از سوی مردسالاری تبدیل به مامورانی برای حفظ این آیین زن ستیز هستند. اما تنها زندگی اسماء درگیر این چرخه خشونت نیست بلکه بیشتر زنانی که زیر یوغ عقدنامه هستند هر روزه رنج این دست از تجاوزهای قانونی را تحمل میکنند، تجاوزهایی که در زندانی صورت میگیرد که میلههایی ندارد جز آغوش همسر و تنها محکومان آن انسانهایی هستند که زن نامیده میشوند.