تبعیض جنسیتی و نادیده گرفتن فعالیت زنان در معماری
سمیه درخشان میگوید: نمیتوان ساختار نهادینهشده قدرت که بعد فرهنگی، تاریخی، سیاسی و اقتصادی دارد را از پروژههای اجتماعی جدا دانست، برابرى زن و مرد وقتى میسر است که دید جنسیت آگاه در در تحلیل انتقادى، مطالعه و برنامهریزی همه حوزهها ادغام شود.
هاوژین شیخی
دیواندرە- معماری رشتەای است کە زنان و مردان زیادی در آن تحصیل دارند با این حال، در قرن بیست و یکم، به دلیل نابرابری جنسیتی، فعالیت زنان در معماری و طراحی مدتهاست که عمدتاً نادیده گرفته شده است. امروزه با پیشرفت علم و فناوری مانند رشتههای دیگر، معماری تا حدودی هم از سلطه مردانگی بیرون آمده است.
در تمام جهان نیازهای زنان در فضاهای شهری به رسمیت شناخته نشده و فضاهای شهری به خودی خود یک عرصه تک جنسیتی به شمار میآیند. براساس آمار بانک جهانی، مناطق شهری که بیش از ۸۰ درصد از جمعیت را در خود جای دادهاند، برای مردان توانا و سالم مناسبتر هستند تا برای زنان، این یعنی معماری و طراحی محیطهای شهری در بیشتر کشورهای دنیا، منطبق بر نیازهای مردان طراحی شدهاند. البته نه تنها فضاهای شهری، بلکه معماری دفترهای کاری و ادارات ارگونومی صندلی ماشینها و هرآنچه در فضای عمومی نیز تجربه میشود، منطبق بر این اصل است. در همین رابطه با سمیه درخشان دانشجوی رشته معماری گفتوگویی داشتیم.
«در کل با زنانه و مردانه کردن هر چیزی مخالف هستم »
سمیه در ابتدا از علاقهاش به این رشته میگوید: معماری رشتهای بسیار متنوع است و من به شخصه علاقه خیلی زیادی به آن دارم اما در کل با زنانه و مردانه کردن هر چیزی مخالف هستم بخصوص بعضی از رشتههای تحصیلی که تبعیض جنسیی به آن نسبت داده میشود از جمله رشتههای مهندسی و معماری، من اعتقاد ندارم که این شغل زنانه یا مردانه است، چون شغلی است که همه میتوانند در آن فعالیت کنند، بستگی به ذوق و سلیقه دارد و تخصص. شاید تا ۴٠-٣٠ سال قبل سخت بود که یک معمار زن در کنار یک معمار مرد فعالیت کند اما اکنون به خوبی این قضیه پذیرفته شده است. کسی که با جدیت و مسئولیت کار میکند، همه جا مورد استقبال است؛ چه زن باشد و چه مرد. اما تبعیضهایی که در جامعه بخصوص در ایران وجود دارد هدفمند بوده و عمدا در پی حذف زنان هستند.
«ساختارهای قدرت و تبعیض، در تمام امور زیست روزانه تنیده شدهاند»
سمیە در ادامە می گوید: بیشک یک زن معمار با توجه به دقت و ظرافتی که نسبت به مرد معمار دارد میتواند در بسیاری از کارها در عرصه شهرسازی موفقتر باشد. در گذشته معماری و شهرسازی را مختص به مردان میدانستند و توانمندی زن معمار را در شهرسازی و کمک به زیباسازی فضای شهری باور نداشتند اما امروزە با نگاهی بە میزان پذیرش زنان در این رشتهها میتوان امیدوار بود. اما در عمل و کار خیلیها اساسا نگاهشان به زن، نگاه جنس دومی است؛ که این خود یکی از تبعیضات و خشونتهای نهفته در جامعه است، یعنی اگر مدیر یک پروژه زن باشد، اعتماد کمتری وجود دارد تا اینکه مدیر پروژه مرد باشد. ساختارهای قدرت و تبعیض، چه طبقاتی، ملیتی و جنسیتی، در تاروپود زندگی روزانه شهری و تمام امور زیست روزانه تنیده شدهاند. هرگز نمیتوان یک ساختار نهادینهشده قدرت که بعد فرهنگی، تاریخی، سیاسی و اقتصادی دارد را از حوزهها و پروژههای اجتماعی جدا دانست. به همین دلیل برابرى زنان و مردان تنها وقتى میسر است که دید جنسیت آگاه در تحلیل انتقادى، مطالعه و برنامهریزی همه حوزهها ادغام شود.
«جنسیت و الگوهای جنسیتی غالب حتی در فضای خانه در ارتباط نزدیک است»
سمیه با اشاره به سبک معماری میگوید: بیشتر بناهایی که زندگی ما را شکل میدهند بر اساس کلیشههای جنسیتی و نقشهای از پیش فرضشدهای برای زنان و مردان طراحی شده و عملا «خانه» را بهعنوان جای مناسب زنان به آنها دیکته میکند؛ فرض این طراحیها این است که زنان کار بیرون از خانه ندارند و زندگیشان به بچهداری و خرید خانه و وظایف خانگی محدود است، جنسیت و الگوهای جنسیتی غالب حتی در فضای خانه وجود دارد. نتیجه آنکه حوزه معماری، درکی مردانه از جامعه و اجرایی مردانه دارد و بناهایی را تولید میکند که به نیاز زنان توجه لازم را ندارند. زندگی زنان در شهرها همواره تحت تـثیر نبود امنیت شهری واقعی یا بالقوه است و این امر مانع دیگری برای زنان است كه نتوانند شهروندان فعال همه جانبه باشند. شهرها از نظر امنیت جاذبهای برای زنان ندارند و آنها هنگام تردد در سطح شهر فاقد امنیت جسمی و روحی لازم هستند كه این امر به ویژه در زمینه حمل و نقل و جابهجایی در شهر بیشتر نمایان میشود.
«اغلب معماران مرد توجه محدود و نخنمایی به نیازهای زنان دارند »
سمیه در پایان می گوید: با وجود اهمیت چشمگیر جنسیت در بحث معماری و ساختمانسازی، مخصوصا ساخت مسکن، اغلب معماران مرد و بناها توجه محدود و نخنمایی به نیازهای زنان دارند. روند تحصیلی رشته معماری نیز معمولا طولانی است و سالها طول میکشد تا یک معمار با یک مشتری واقعی برخورد داشته باشد و پروژهای در دنیای واقعی اجرا کند. در طول دوران تحصیل هم کمتر پیش میآید که دانشجویان متوجه شکاف میان تحصیلات نظری و نیازهای پنهان سبکهای زندگی مختلف شوند. به گفته هایدن، وجود محلهها و شهرهایی با محوریت خانهداری، زنان را از نظر جسمی، اجتماعی و اقتصادی محدود میکند. چه در گذشته و چه امروزه، اگر معماران و طراحان شهری همه زنان شاغل و خانوادههایشان را به عنوان بخشی جداییناپذیر از برنامهریزی و طراحی بشناسند، محلهها، خانهها و شهرهای ما چگونه خواهند بود؟