طالبان و نکاح اجباری؛ دفاع از دین یا توجیه خشونت؟
در افغانستانِ زیر سلطه طالبان، سرنوشت دختران در معاملهای میان فقر، بنیادگرایی و اسلحه رقم میخورد؛ وقتی دختران برای فرار از ازدواج با اعضای طالبان خودسوزی میکنند، آیا هنوز میتوان گفت امارت اسلامی مدافع شریعت و کرامت انسانی است؟

بهاران لهیب
غور- ازدواج اجباری پدیدهای دردناک است که پس از اشغال افغانستان توسط شوروی و سپس با آغاز حاکمیت گروههای جهادی در سال ۱۳۷۱، رشد چشمگیری داشته و آمار آن روزبهروز در حال افزایش است. با وجود گذشت سالها، هیچ اقدام جدی و مؤثری برای توقف این روش غیرانسانی صورت نگرفته است.
ازدواجهای اجباری زمینهساز افزایش خشونتهای خانوادگی، خودکشی زنان، و حتی زنکشی شدهاند. افغانستان نه تنها با ساختار مردسالار، بلکه با سلطه بنیادگرایانهای نیز روبهروست که در آن، هر دو تفکر، زنان را دشمن اصلی خود میدانند.
براساس گزارشی که «صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد» (یونیسف) در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ منتشر کرد، تنها در دو ولایت هرات و بادغیس، ۱۸۳ مورد ازدواج اجباری و ۱۰ مورد فروش کودکان ثبت شده است. قربانیان این ازدواجها کودکانی بین ۶ تا ۱۷ سال بودند.
در گذشته، براساس قوانین مدنی، سن قانونی ازدواج برای دختران ۱۸ سال تعیین شده بود. اما با روی کار آمدن طالبان، این قانون لغو و سن بلوغ بر مبنای تفسیرهای افراطی از شریعت به ۹ سال کاهش یافت. از سوی دیگر، محروم سازی دختران از آموزش باعث شد بسیاری از خانوادهها برای جلوگیری از ازدواج اجباری با افراد مسلح، یا به خاطر فقر و زنده نگهداشتن دیگر اعضای خانواده، دختران شان را زیر سن قانونی به نکاح یا فروش دهند.
سرزدن به رسانهها و شبکههای اجتماعی یا سفر به نقاط مختلف افغانستان، چهرهای تلخ از دردهای ناگفته زنان افغان را نمایان میسازد؛ زنانی که در سکوت، کارد به استخوان شان رسیده و برخی ناچار به خودکشی شدهاند. این موج خشونت در دوره حاکمیت طالبان شدت گرفته است.
چند روز پیش، عابده ۲۰ ساله برای فرار از ازدواج اجباری با برادر یکی از اعضای طالبان، دست به خودسوزی زد. لیلا ناز، یکی از نزدیکان او، به ما گفت: «عابده را به جرم مخالفت با ازدواج سوم یکی از طالبان کشتند، میخواستند با زور با خود ببرند. وقتی پدر و برادرش مقاومت کردند، آنان را زندانی نمودند. عابده که راهی برای رهایی نداشت، برای پایاندادن به این ستم، خود را آتش زد.»
ویدیوی جسد سوختهی عابده در شبکههای اجتماعی دست به دست شد. هرچند مردم برای نجات او شتافتند، اما متأسفانه جان باخت. طبق معمول، طالبان سکوت اختیار کردند و هیچ نهاد رسمی پاسخگو نبود. در میان این خاموشی، تنها صدای اعتراض از سوی زنان معترض و فعالان حقوق زن شنیده شد.
وجیهه نجات، از زنان معترض، در گفتوگو با ما گفت: «ما زنان هر روز قربانی شکنجههای روحی و جسمی طالبان هستیم. در سه سال گذشته، طالبان بسیاری از زنان را به قتل رساندهاند و هرگز پاسخگو نبودهاند.»
او ادامه داد: «متأسفانه، تنها کسانی که برای گرفتن انتقام این ظلمها و جنایتها برخاستهاند، خود زنان هستند. باید آگاهانه و مصمم برای رهایی زنان از سلطه بنیادگرایی طالبی و جهادی مبارزه کنیم تا صلح، رفاه، و آرامش را به جامعه بازگردانیم.»
ازدواج اجباری تنها یک تصمیم خانوادگی نیست، بلکه شکلی از خشونت ساختاری و نقض جدی حقوق بشر است. در حالیکه جامعه جهانی به سکوت خود ادامه میدهد، زنان افغان با جان و دل در برابر افراطگرایی ایستادهاند. اما ادامه این روند نیازمند حمایت، توجه و اقدام فوری است تا نسلهای آینده در سایه انسانیت، نه اجبار، رشد کنند.