«تا زمانی که دین به نفع نیروهای مسلط تفسیر شود، انفال و نسلکشی ادامه خواهد داشت»
رزان محمد سعید، مشهور به رزان قصاب، شاعر، نقاش و معلم اهل هلبجه میگوید: رژیم ایران با حمله به مدراس دخترانە میخواهد از روژهلات انتقام بگیرد، ملت کورد باید با همه افکار و عقاید و نیروهای خود در برابر اشغالگران متحد شوند.
ژوان کرمی
مرکز خبر- رزان محمد سعید، مشهور به رزان قصاب، شاعر، نقاش و معلم اهل هلبجە، به مناسبت سالگرد بمباران شیمیایی هلبجە، در گفتوگو با ما از جنبەهای مختلفی به این فاجعە پرداخت. وی که متولد شهر هلبجە است و مقطع ابتدایی تحصیل خود را در همان شهر به اتمام رساندە است، یکی از فعالین مدنی است که نسبت به این فاجعە منفعل نبوده و تلاش کرده است که از راه هنر و نوشتن صدای قربانیان، مردم شهر و ملت مقاوم خود باشد.
حمله شیمیایی به هلبجە، همچنان بهعنوان بزرگترین حملەی شیمیایی مستقیم به یک منطقەی شهرنشین در تاریخ باقی مانده است. اولین شهر شیمیایی شده جهان نیز شهر سردشت بوده است. واقعا چرا همچنین فجایعی علیه کوردها اتفاق میافتد؟
زیرا ما کوردها ملتی ستمدیدەایم و در حالی که تنها خواستار حقوق مشروع خود بودەایم، به وحشیانەترین وجه توسط رژیمهای متوالی عراق با سرکوب و ژینوساید مواجە شدەایم. درندەترین این رژیمها رژیم بعثی صدام حسین بود که از دهەی هفتاد به بعد از سلاحهای کشتار جمعیای همچون ناپالم و حتی فسفر که یک سلاح ممنوع در عرصەی بینالمللی است، علیه ملت کورد استفاده کرد.
با اینکه میدانم برایتان دشوار است، اما اگر میشود از خود فاجعه و تٲثیری که بر خانواده و نزدیکان شما گذاشت، برایمان صحبت کنید.
از یکی دو سال پیش از فاجعه دردناک بمباران شیمیایی هلبجە، بخشی از خانوادە به دلیل شرایط سیاسی و نظامی نامساعد هلبجە ناچار شدیم در سلیمانیه سکونت کنیم و بخشی دیگر در همان هلبجە بمانیم. به همین دلیل موقع بمباران شیمیایی هلبجە خانەای در هلبجە داشتیم که دو برادرم آنجا زندگی میکردند. آنها به دلیل اینکه نمیخواستند در ارتش بعث سربازی کنند و در جنگ علیه جنبش کورد یا جنگ ایران و عراق شرکت کنند، فراری بودند. به همین دلیل ناچار شدند که در هلبجە بمانند و در هنگام بمباران شیمیایی هلبجە آنجا بودند که متٲسفانە چشمانشان بسیار آسیب دید. آنها همراه با خانوادەی عمویم به سمت مرز ایران به راه افتاده و همانند دیگر مردم حلبچە آواره شدند. تا چند ماه از آنها خبری نداشتیم و باور داشتیم که دیگر آنها را نخواهیم دید زیرا گمان میکردیم شهید شدەاند. شرایط بسیار دردناکی بود. از اقوام و خویشان نزدیک مادرم، چیزی در حدود ۵٠ الی ۶٠ تن را از دست دادیم. این عزیزان در خانەی خودشان زیر بمباران گرفتار شده و متٲسفانە جانشان را از دست دادند. ما دچار مشقت و سختیهای بسیاری شدیم. بعد از بازگشت برادرانم، مدت زیادی طول کشید تا آنان بتوانند چه از لحاظ روانی و چه از لحاظ جسمی شرایط طبیعی برگردند و سلامت خود را بازیابند. واقعا میتوانم بگویم، فاجعەی هلبجە دردناکترین و تراژیکترین فاجعەای است که تاکنون بر سر ملت کورد آمده است.
با توجە به اینکه اکثریت قریب به اتفاق قربانیان این فاجعه غیرنظامیان بودند، لطفا دربارەی تٲثیرات آن بر زنان و کودکان و سالمندان برایمان بگویید؟
جنگها همیشه اتفاق میافتند و در چارچوب جنگ بدون شک افراد شرکتکننده و نظامیان قربانی میشوند و درواقع تبدیل به هیزم این آتش شوم میشوند. اما وقتی غیرنظامیان و افراد غیرمسلح هدف قرار میگیرند، به معنای جنایت و خالی بودن طرف مهاجم در جنگ از هرگونه اخلاقی است، زیرا زنان، کودکان، سالمندان و معلولان، به هیچ وجه در تصمیم اقدام به جنگ دخالتی ندارند و بیگناهند. به عنوان مثال یکی دیگر از مسائلی که تٲثیر بسیاری بر ما گذاشت شهید شدن مادربزرگم بود که در خانەی خودش شهید شد. وی تصمیم گرفتە بود که جایی نرود و خانەاش را ترک نکند. با آمدن هلیکوپتری از سمت ایران خانوادەی عمویم و برادرهایم خیلی تلاش کرده بودند که مادربزرگم را نیز سوار هلیکوپتر کرده و با خود ببرند، اما او گفتە بود من خانەام را ترک نمیکنم و میخواهم در خانەی خودم بمیرم و متٲسفانە در خانەی خودش شهید شد. پس از مدتها وقتی که ما هم همراه مردم شهر توانستیم به هلبجە برگردیم، متوجه شدیم که طبق وصیت خودش در خانەاش او را بە خاک سپردە بودند. بعد از مدتی تصمیم گرفتیم مزارش را به گورستان شهیدان منتقل کنیم.
این جنایت از سوی محکمه عالی کیفری عراق به صورت رسمی به عنوان نسلکشی ملت کورد عراق شناخته شد، اما جامعەی بینالمللی و به ویژه سازمان ملل تاکنون آن را به عنوان نسلکشی معرفی نکرده است. نقش حکومت اقلیم کوردستان، دولت مرکزی عراق و نهادهای بینالمللی را در این مسئله چگونە ارزیابی میکنید؟
اخیراً سوئد فاجعه هلبجە را به عنوان یک نسلکشی به رسمیت شناخته است و دولت و پارلمان آلمان نیز چند جلسه در این زمینه برگزار کردەاند. اما در کل بە اعتقاد من دلیل اهمال جامعەی بینالمللی این است که کشورهای اشغالگر کوردستان تلاش های خود را با کشورهای اروپایی تشدید میکنند تا حقوق کوردها را در قوانین خود و در جامعه بینالملل به رسمیت نشناسند و میخواهند ستمی که علیه ملت کورد اعمال میشود مسکوت بماند که مبادا در آینده تبدیل به مانعی برای اشغالگری آنها و به ضررشان تمام شود. از سوی دیگر، دولت اقلیم کوردستان همواره در تلاش برای لابی کردن در میان کشورها و جلب حمایت برای رساندن صدای کوردها است، اما موانع موجود از قدرت این لابیها و تلاشها بزرگتر هستند.
به عنوان شاعر، نقاش و آموزگار بە نظر شما در رابطه با شناخت، تحلیل، آسیبشناسی و شناساندن انفال و حمله شیمیایی به هلبجە در سطح بینالمللی؛ هنرمندان، روشنفکران و جامعەی مدنی چه کارهایی میتوانند انجام بدهند؟ آیا کارهای درخوری که شایان ذکر باشد دیدەاید؟
متأسفانه واکنشها و مواضعی که تاکنون دیدەایم در چارچوب مواضع سیاسی و بر اساس منافع سیاسی بوده است. چند کتاب نوشته شده است، سمینارهایی برگزار شدە است. به عنوان نمونه تاکنون فقط چند فیلم آن هم توسط خود کوردها درباره نسلکشی وجود دارد که به نظر من بسیار ناکافی است و میبایست چندین فیلم سطح بالا دربارەی آن روزهای تاریک و سیاه تولید میشد که دیگر شاهد تکرار این فجایع نباشیم، همچون هولوکاست که تبدیل به درونمایەی چندین شاهکار هنری جهانی شدە است. اما متٲسفانه ما کوردها هنوز هم هیچ دوستی جز کوهستان نداریم.
میدانم خود شما در این زمینە ساکت ننشستەاید، لطفا دربارەی آثارتان برای فاجعەی هلبجە بگویید.
یکی از پروژەهایی که در آن مشارکت کردم، مراسم یکمین سالگرد بمباران شیمیایی حلبچەی شهید بود. آن زمان من اولین سال دوران دانشجوییام را در دانشگاه هنرهای زیبای سلیمانیه میگذراندم و با چندین تابلو که آنها را از عکسهای گرفتە شده از فاجعه هلبجە اقتباس کردە بودم، در مراسم شرکت نمودم. صحنەهای تراژیکی بودند که تٲثیر زیادی بر روح و احساس من گذاشتە بودند و دوست داشتم به عنوان وفاداری به شهر و سرزمینی که در آن متولد شده بودم، چنین تابلوهایی بکشم. خوشبختانە این تابلوها علیرغم اینکه سرآغاز کار هنری من بودند، بسیار مورد استقبال قرار گرفتند و جایگاه مناسبی پیدا کردند. خیلی خوشحالم که در رنج و مصیبت مردم شهرم هلبجە منفعل نبودم و تلاش کردم صدای آنان باشم، این مسئله هنوز یکی از آن چیزهایی که به آن افتخار میکنم. یکی دیگر از پروژەهایی که امیدوارم در آینده آن را به سرانجام برسانم، انتشار دفتر شعری است که در آن تاریخ هلبجە را به زبان نظم و شعر روایت کردەام. امیدوارم در آیندەای نزدیک بتوانم آن را به جامعه تقدیم کنم.
مسئله کورد همچنان حل نشده باقی مانده است، نسلکشی ایزدیها توسط داعش، حملات شیمیایی ترکیه به باشور و روژاوا، همه این واقعیات به ما میگویند انفال ادامه دارد و اینچنین فجایعی تکرار میشوند. نظر شما چیست؟
بله، تا زمانی که اشغال ادامه داشتە باشد و تا زمانی که دین و مذهب به نفع نیروهای مسلط تفسیر شود، انفال و نسلکشی ادامه خواهد داشت. ملت کورد باید با همه افکار و عقاید و نیروهای خود در برابر اشغالگران متحد شوند تا شکافی برای اینکه دشمنان از طریق آن در میان ما رخنە کنند باقی نماند. اما متٲسفانه این رویای دیرینەی احمد خانی شاعر بزرگ که همانا اتحاد ملت کورد بود، هنوز محقق نشده است.
بیش از سه هفتە است رژیم جمهوری اسلامی علیه دانشآموزان مدارس در ایران و شرق کوردستان به ویژه دختران، از سلاح شیمیایی استفاده میکند. دیکتاتوری، حملات شیمیایی، سرکوب زنان، چە رابطەای میان این مفاهیم میبینید؟
بله، رژیم ایران با حمله به مدراس دخترانە میخواهد از کوردهای روژهلات کوردستان به خاطر قیام چند ماه گذشته و واکنشهای مشروعی که به قتل ژینا امینی داشتند، انتقام بگیرد و به همین دلیل در تلاش است کودکان کورد را مجازات کند. به ویژه اگر در نظر داشتە باشیم که مدارس دخترانە هدف قرار داده میشوند تا دخترانمان را از تحصیل و آموزش محروم کنند و این مسئله موجب میشود در آینده مادرانی بیسواد و ناآگاه داشتە باشیم که تٲثیری بسیار منفی بر آموزش و تربیت خانواده کوردها میگذارد. آنها میخواهند راه رسیدن به آرمانهایمان را دراز و درازتر کنند و همەی اینها در راستای نابود کردن یک ملت پنجاه میلیون نفری صورت میگیرد. بنابراین ملت کورد نیز باید مقاومت خود را از طرق مختلف ثابت کنند و ساکت ننشینند.