نفوذ گروهک‌های جهادی در سوریه و روژهلات کوردستان تهدیدی برای زنان

نفوذ گروهک‌های جهادی به سوریه و روژهلات کوردستان با حمایت ترکیه، ایران و نیروهای هژمونیک جهانی ترویج ایدئولوژی‌های افراطی، تهدیدی جدی برای امنیت منطقه، ملت کورد و آزادی زنان است.

شیوا ابراهیمی

اورمیه - در پی آغاز جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱، گروهک‌های جهادی به بازیگرانی کلیدی در این بحران تبدیل شدند. بسیاری از اعضای این گروهگ‌ها از کشورهای مختلف، از جمله ایران و جوامع سنی‌مذهب، و حتی تعدادی از روژهلات کوردستان، به گروهک‌هایی همچون جبهه‌النصره (شاخه سوری القاعده) و داعش پیوستند. این روند با سازماندهی دولت – ملت‌های منطقه ایران، ترکیه و... در چارچوب استراتژی کشور برای گسترش نفوذ در سوریه، شدت یافت.

 

آمار و اطلاعات تکان‌دهنده

براساس برآوردها، حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ خانواده از روژهلات کوردستان به گروهک‌های جهادی پیوسته‌اند. این افراد، اغلب همراه خانواده‌هایشان به ترکیه و سوریه منتقل شده و در درگیری‌های متعدد مناطق سوریه شرکت کرده‌اند. تاکنون ده‌ها نفر از آن‌ها در این جنگ‌ها کشته شده‌اند.

این افراد تحت تأثیر ایدئولوژی القاعده به گروهک‌های مختلفی تقسیم شدند؛ بخشی به داعش پیوستند و تعدادی دیگر به جبهه النصره که اکنون با نام هیئت تحریر شام شناخته می‌شود، ملحق شدند و هنوز در مناطق تحت کنترل این گروهک‌ها فعال هستند.

ویدیوهای منتشرشده، آن‌ها را در حال سردادن تکبیر و شرکت در نبردهای گوناگون نشان می‌دهد. این افراد اکنون به مزدورانی برای ارتش اشغالگر ترکیه و ایران تبدیل شده‌اند و در پروژه‌های توسعه‌طلبانه این کشور علیه کوردها و دیگر ملت‌های منطقه نقش‌آفرینی می‌کنند.

 

روایت زنان از پیشینه گروهک‌های جهادی و اخوانی و خطرات آینده

مائده (اسم مستعار)، فعال مدنی از روژهلات کوردستان، درباره جذب افراد از این منطقه توسط گروهک‌های تندرو می‌گوید: «ملت کورد در روژهلات کوردستان به دلیل هویت، زبان و زندگی در سیستم دیکتاتوری جمهوری اسلامی، به ملتی منتقد از وضعیت موجود تبدیل شده‌اند. در این میان، گروهک‌های جهادی، با پوشش پروژه‌های اخوانی، از فرصت استفاده کرده و تلاش برای جذب این افراد کرده‌اند. این گروهک‌ها، در مساجد و با حمایت مالی کشورهایی چون قطر و ترکیه، به یارگیری و جذب كردن افراد و اشخاص پرداخته‌اند. با تکیه بر امکانات مالی و نزدیکی به حکومت، در قالب اصلاح‌طلبی یا اخوانی، همچون گروه‌های دعوت و اصلاح، توانسته‌اند افرادی را جذب کنند و ایده‌های نئوعثمانی را به آن‌ها القاء نمایند. بسیاری از این افراد، با وعده‌های مالی، در جریان درگیری‌های اشغالگرایانه سوریه به ترکیه رفتند و بعدها در قالب گروهک‌های مختلف در جنگ داخلی سوریه فعالیت کردند».

مائده ادامه می‌دهد:«در جنگ داخلی سوریه، ده‌ها نفر از این افراد که اهل روژهلات کوردستان بودند، کشته شدند. یکی از بستگانم، که به این گروهک‌ها پیوسته بود، همراه خانواده‌اش حدود ۱۰ سال پیش به ترکیه رفت و سپس وارد گروهک‌ النصره شد. اکنون پدر و مادرش تنها آرزوی دیدن نوه‌شان را دارند اما هیچ اطلاعی از سرنوشت او ندارند».

ژیلا.ف، یکی از شهروندان روژهلات کوردستان، نیز روایت خود را بیان می‌کند «خاله‌ام از سال ۲۰۱۴ همراه همسر و فرزندانش به ترکیه رفت. همسر او سلفی بود و همراه گروهکی از افراد تندرو به النصره پیوست. زمانی که خاله‌ام اینجا بود، همسرش دائم او را مورد ضرب و شتم قرار می‌داد و اجازه رفت‌وآمد با خانواده را نمی‌داد. در ترکیه، خاله‌ام تنها چند بار با مادربزرگم تماس تصویری گرفت و گفت که او و فرزندانش در خاک ترکیه و نزدیک مرز سوریه زندگی می‌کنند، در حالی که همسرش اغلب در مناطق جنگی است. مادربزرگم می‌گوید خانه‌شان بسیار لوکس به نظر می‌رسد و حمایت مالی خوبی دریافت می‌کنند».

ژیلا همچنین تأکید کرد:« گروهک‌های سلفی و اخوانی به شکل‌های مختلف جامعه را تهدید می‌کنند. آن‌ها در خیابان‌ها، خانواده‌ها، تالارها و مراسمات و مناسبات فرهنگی، از جمله نوروز، زنان را هدف قرار می‌دهند و با الفاظ زننده، مردسالاری را تحریک و سرکوب زنان را تقویت می‌کنند. این تهدیدها شامل حملات مستقیم، تهدید به قتل یا سر بریدن از طریق پیام‌ها و تماس‌های ناشناس و همچنین فعالیت‌های گسترده در شبکه‌های اجتماعی است».

او در ادامه، درباره فعالیت گروهک‌های اخوانی گفت: «این گروهک‌ها بیشتر بر نفوذ در جامعه مدنی و ساختارهای سیاسی متمرکز هستند. آن‌ها در شورای شهرها، نمایندگی‌ها و حتی ستادهای انتخاباتی اصلاح‌طلبان فعال‌اند و آشکارا از ایران، ترکیه و قطر حمایت مالی و سازماندهی می‌شوند».

 

تهدیدی برای جامعه و آزادی زنان

گروهک‌های جهادی، با ایدئولوژی افراطی اسلام‌گرایانه خود، نه‌تنها امنیت منطقه بلکه جامعه روژهلات کوردستان را با خطر مواجه کرده‌اند. این گروهک‌ها به‌شدت مخالف هویت کوردی و هرگونه نیروی کورد هستند و مدینه فاضله آن‌ها حکومتی مانند طالبان یا گروهکی شبیه القاعده است.

فعالیت این گروهک‌ها که با حمایت خارجی و ایدئولوژی افراطی تقویت می‌شود، تهدیدی جدی برای آزادی زنان و ارزش‌های دموکراتیک در این منطقه به شمار می‌رود.

این گروهک‌ها تهدیدی جدی برای آزادی زنان محسوب می‌شوند. ایدئولوژی آن‌ها بر سرکوب زنان و محدود کردن نقش آن‌ها در جامعه تأکید دارد. در مناطقی که این گروهک‌ها نفوذ یافته‌اند، زنان از حق تحصیل، کار و مشارکت اجتماعی و سیاسی محروم شده‌اند. در تفکر ارتجاعی آن‌ها، زن تنها به عنوان کالایی برای بهره‌کشی تعریف می‌شود و آن‌ها دشمن سرسخت فلسفه «ژن، ژیان، آزادی» هستند.

این دیدگاه ارتجاعی جامعه روژهلات کوردستان را با خطر از دست دادن دستاوردهای اجتماعی و فرهنگی‌اش مواجه می‌کند. هرچند تعداد این افراد اندک باشد، اما ماهیت تندروی آن‌ها و وابستگی به دولت‌های اشغالگر مانند ترکیه و ایران خطر اقدامات تروریستی در روژهلات کوردستان را افزایش می‌دهد. عدم تحمل آزادی‌های فردی و اجتماعی در این گروهک‌ها، تهدیدی برای پایداری منطقه است.

 

نقش ترکیه و ایران در گسترش افراط‌گرایی

دولت ایران بویژه ترکیه نقش کلیدی در سازماندهی و هدایت این نیروها دارد. این گروهک‌ها، با حمایت مالی و نظامی ترکیه، ایران و نیروهای هژمونیک جهانی، به ابزارهایی برای پروژه‌های توسعه‌طلبانه خویش و آنکارا تبدیل شده‌اند. هدف اصلی ترکیه، ایران و نیروهای هژمونیک جهانی ایجاد بی‌ثباتی در روژاوا، سرکوب آزادی‌خواهی کوردها در باشور، باکور و روژهلات و جلوگیری از تقویت مقاومت دموکراتیک کوردهاست.

 

نتیجه‌گیری

حضور و تقویت این گروهک‌های جهادی توسط نیروهای دولت - ملت منطقه از جمله ایران و ترکیه تهدیدی جدی برای ثبات منطقه، به‌ویژه کوردستان و آزادی زنان است. این گروهک‌ها، با ترویج افکار افراطی و دشمنی با هویت کوردی، تنها در خدمت منافع کشورهای اشغالگر و گروهک‌های تروریستی هستند.

مقابله با این تهدید نیازمند آگاهی‌بخشی عمومی، تقویت مقاومت اجتماعی در برابر افراط‌گرایی و حمایت جامعه بین‌المللی از نیروهای دموکراتیک و آزادی‌خواه منطقه شمال و شرق سوریه است. پیروزی روژاوا، نه‌تنها برای آزادی بخشی از کوردستان اهمیت دارد، بلکه تضمینی برای آزادی کوردستان و رهایی زنان خاورمیانه از چنگال گروهک‌های ارتجاعی محسوب می‌شود. آینده جوامع کوردستان در گرو ایستادگی و مقاومت بی شائبە در برابر این تهدیدها و حفاظت از هویت، آزادی و حق تعیین سرنوشت آن‌هاست.