کزوانان، جایی که زنان با هر دانه، امید می‌کارند

زنان کوهستان کزوانان، که معاششان به منابع طبیعی و کشاورزی وابسته است، در سرزمینی که در تمام ۱۲ ماه سال و ۳۶۵ روز آن هرگز یخبندان نمی‌شود، مسئولیت تأمین امنیت غذایی را بر عهده دارند و پیوندی عمیق با طبیعت و محیط زیست برقرار کرده‌اند.

سورگل شیخو

تل تمر - زنان در آبادانی روستاها و پیشرفت جوامع محلی نقشی کلیدی ایفا می‌کنند. آنان از طریق کارآفرینی، کشاورزی، آموزش و بهداشت، به پایداری اقتصادی و اجتماعی جامعه یاری می‌رسانند. توانمندسازی زنان برای بهبود سطح زندگی، افزایش امنیت غذایی و حمایت از توسعه پایدار، امری حیاتی است. زنان، بازیگران اصلی این زندگی هستند که به واسطه حضورشان تعادل برقرار می‌شود و جامعه‌ای مهربان، منسجم و امیدوار شکل می‌گیرد. تلاش آنان تنها معطوف به خودشان نیست.

 

نقشی اساسی زنان در حفاظت از محیط زیست

زن روستایی، زن تلاشگری که در روستاها زندگی می‌کند، و در واقع اکثر زنان روستایی، برای تأمین معاش خود به منابع طبیعی و کشاورزی متکی هستند. این زنان، بخش عمده‌ای از مواد غذایی مورد نیاز جامعه را تولید می‌کنند و بدین ترتیب، به مسئولان اصلی تأمین امنیت غذایی تبدیل می‌شوند. فراهم آوردن دسترسی زنان روستایی به منابع تولید کشاورزی، به کاهش گرسنگی و فقر در سراسر کشور کمک شایانی می‌کند. چرا که زنان با مشارکت فعال خود در عرصه‌هایی همچون کشاورزی پایدار و مدیریت منابع آب، در حفاظت از محیط زیست و پاسداری از منابع طبیعی نقشی تعیین‌کننده ایفا می‌کنند. آنان شب و روز نمی‌شناسند و سختی گرما و سرما را به جان می‌خرند؛ بی‌وقفه تلاش می‌کنند، خستگی را به کناری می‌نهند، و اغلب، کاری که انجام می‌دهند، نه به عنوان یک شغل با دستمزد، که حتی به عنوان کار نیز به حساب نمی‌آید. امروز، برای آنکه نگاهی دقیق‌تر به فعالیت‌های زنان روستای «جَفر» در دامنه کوهستان کزوانان داشته باشیم، رهسپار آن دیار شدیم.

 

سالی کم‌باران برای کوهستان کزوانان

زنان روستا این روزها بی‌امان مشغول کارند. به گفته آنان، امسال سالی خشک و کم‌باران بود. نه باران آنچنان که باید بارید و نه زمین آنطور که انتظار می‌رفت سرسبز شد. به دلیل کمبود بارش، دام‌ها گرسنه مانده‌اند و شیر و فرآورده‌های چندانی ندارند. به همین خاطر، مانند سال‌های گذشته، پنیر و ماستی که از محصولات لبنی تهیه می‌شود، تولید و روانه بازار نمی‌شود. این وضعیت، الگوی کوچ را نیز دگرگون کرده است؛ در گذشته، ساکنان شهرهای کانتون جزیره برای ییلاق و چرای دام‌هایشان راهی کوهستان کزوانان می‌شدند. اما امسال، شرایط متفاوت است و بیشتر دامداران و کسانی که از طریق دامپروری روزگار می‌گذرانند، به سمت شهرهای مرزی جزیره کوچ کرده‌اند، چرا که در آن مناطق، بارندگی به نسبت کوهستان کزوانان وضعیت بهتری داشته است. امسال، نخستین سالی است که ساکنان کوهستان کزوانان، به جای ییلاق در مناطق خود، به شهرهای مرزی جزیره کوچ می‌کنند.

 

همدم و دوستدار خاک و محیط زیست

آب‌های زیرزمینی و چشمه‌سارهای کوهستان کزوانان، تحت تأثیر تغییرات اقلیمی جهانی، که افزایش دما و کاهش یخبندان را به همراه داشته، رو به خشکی نهاده‌اند. مردم ناگزیر به حفر چاه‌های عمیق شده‌اند که آب برخی از آنها شیرین و برخی دیگر شور است. زنان برای رفت و آمد و حمل آب، ناچارند از الاغ استفاده کنند. زمین کوهستان کزوانان و روستاهای اطراف آن سنگلاخی است و بیشتر خانه‌ها با سنگ‌های همان کوهستان بنا شده‌اند. با وجود تمام این دشواری‌ها و محدودیت‌ها، زنان در دل این سختی‌ها، با کاشتن هر بذر پنبه یا گندم، بذر امید را نیز در دل خاک می‌نشانند، عشق و پیوند خود را با زمین عمق می‌بخشند و این میراث گران‌بها را سینه به سینه به نسل‌های آینده منتقل می‌کنند. عشق به خاک کار آسانی نیست و از هر کسی ساخته نیست. این زن است که خاک را به درستی می‌فهمد و برای آبادانی آن از جان مایه می‌گذارد.

همدم واقعی و راستین خاک، زن تلاشگر و مبارزی است که برای آن جان خود را فدا می‌کند. زنان با این همدمی، پیوندی بی‌شائبه و عاری از هرگونه منفعت‌طلبی با خاک برقرار کرده‌اند؛ پیوندی که به یک دوستی استراتژیک و رابطه‌ای عمیق بدل شده است. هرچه هجمه‌ها بر آن بیشتر می‌شود، این همدمی نیز ریشه‌دارتر و قوی‌تر می‌گردد. آنان با تلاش خود، آب و هوا را پاکیزه نگه می‌دارند و به کاهش بیماری‌ها و بهبود سلامت روان جامعه کمک می‌کنند.

سازمان ملل متحد در ۱۵ اکتبر ۲۰۰۷، این روز را «روز جهانی زنان روستایی» نامگذاری کرده است.

 

بهار، فصل کشت و کار

نجاح احمد، زن ۳۰ ساله‌ای از روستای جفر است. نجاح که خستگی‌ناپذیر کار می‌کند، درباره فصل بهار و فعالیت‌هایشان چنین می‌گوید: «این روزها مشغول کاشت سیر، برداشت پیاز و کشت پنبه هستیم. همزمان، کشت سبزیجات را نیز آغاز کرده‌ایم. بهار، فصل کشاورزی و تلاش است. در حال حاضر، کارها به خوبی پیش می‌رود، اما اگر آفت کرم، که به جان محصولات می‌افتد، پیدا شود، زحمات ما به هدر خواهد رفت. این کرم، نهال سبزیجاتی مانند گوجه‌فرنگی، بادمجان و فلفل را از ریشه می‌خورد و از بین می‌برد».

 

طی کردن بیش از ۱۵ کیلومتر با الاغ برای تأمین آب شیرین

نجاح احمد با اشاره به مشکل کمبود آب، از راه‌حل جایگزینی که یافته‌اند و به محیط زیست نیز آسیبی نمی‌رساند، اینگونه سخن گفت: «به دلیل مشکل کم‌آبی، ما در روستا ناچاریم با الاغ مسافت‌های طولانی، گاهی ده‌ها کیلومتر، را طی کنیم تا به چشمه برسیم. آب را از چشمه برمی‌داریم و دوباره به روستا بازمی‌گردیم تا هم برای نوشیدن استفاده کنیم و هم مزارع را آبیاری نماییم. زنان، در گرمای طاقت‌فرسا و سرمای استخوان‌سوز، مشک‌های آب را بر پشت الاغ‌ها حمل می‌کنند و راهی چشمه می‌شوند. کوهستان کزوانان، گویی به حلقه‌ای پیوند دهنده میان گذشته و امروز بدل شده است».

 

رویایی که از مرزهای روستا و خاک فراتر نرفته است!

نجاح، با چهره‌ای پوشیده و کلاهی که او را از گزند آفتاب محافظت می‌کند و دستکش‌های بنفشی که از دستانش در برابر ترک‌خوردگی و آسیب مراقبت می‌کند، از نعمت تحصیل بی‌بهره مانده است. او حسرت خود را برای یادگیری چنین بیان می‌کند: «من هرگز به مدرسه نرفتم. از زمانی که به یاد دارم، مشغول کشاورزی بوده‌ام. در آن دوران مدرسه‌ای وجود نداشت و بعدها نیز به دلیل تفکرات واپس‌گرایانه، به دختران اجازه تحصیل داده نشد. من رویای خاصی ندارم؛ تنها آرزویم این است که بتوانم همیشه به کار کشاورزی ادامه دهم».

 

آغوش گرم خاک در تمام ۳۶۵ روز سال

نجاح احمد، که لحظه‌ای از کار باز نمی‌ایستد، مراحل مختلف کشاورزی و برنامه‌ریزی خود را اینگونه شرح می‌دهد: «در ماه‌های آینده، تمام زمین‌هایمان را زیر کشت خواهیم برد. پس از کاشت سبزیجات، برمی‌گردم و به وجین کردن مزارع پنبه مشغول می‌شوم. سپس، به دلیل کمبود بارندگی امسال و گرسنگی دام‌ها، ناچار به کوچ خواهیم بود. ما در تمام طول سال، یعنی هر ۱۲ ماه، در این خاک به کشاورزی مشغولیم. زمستان‌ها به کوهستان می‌رویم و فضولات دامی خشک شده و خار و خاشاک جمع‌آوری می‌کنیم تا برای پخت و پز و روشن کردن تنور نان از آنها استفاده کنیم. در حال حاضر نیز مشغول خشک کردن لوبیا هستم تا بذر آن را برای سال آینده داشته باشم؛ این کار از خرید بذر بهتر است. لوبیایی که کاشته بودم را هم برای مصرف خوراکی و هم برای تهیه بذر خشک کرده‌ام».

بخشی از خانواده نجاح به ییلاق رفته و دام‌ها را می‌چرانند و بخش دیگر در روستا به کشاورزی مشغولند. بدین ترتیب، آنان میان زندگی در کوهستان و کار در روستا تعادل برقرار می‌کنند.

در گوشه‌ای دیگر، زنان به همراه خانواده‌هایشان، در دشت و صحرا به ساخت خشت مشغولند و در گرمای سوزان، خشت‌ها را می‌پزند. همزمان، در سایه‌سار درختان، پشم گوسفندان را می‌چینند. زنان، همچون مورچگانی خستگی‌ناپذیر، و حتی بیش از آن، تلاش می‌کنند تا آذوقه زمستان خود را فراهم آورند، به پاکیزگی محیط زیست کمک کنند و فضایی سالم و سرشار از زندگی بسازند. در کنار اینها، جمع‌آوری خار و خاشاک از دشت نیز از دیگر فعالیت‌های آنان است.

در قاموس زندگی این زنان، واژه تسلیم جایی ندارد؛ آنان همچون عقربه‌های ساعت، بی‌وقفه در حرکتند و هرگز از تلاش باز نمی‌ایستند.