خشونت علیه کودکان؛ آسیبها و تأثیرات آن
خشونت خانگی علیه کودکان واقعیتی آزاردهنده و غیرقابل انکار در دنیای امروز است و شامل انواع خشونت علیه افراد زیر ١٨ سال است که توسط والدین یا مراقبان کودک، همسالان، همسران و یا غریبهها ایجاد میشود.
سارا محمدی
مرکز خبر- امروزه توجه به وضعیت کودکان در ابعاد مختلف در کانون توجهات جامعهی بینالملل و نهادها و سازمانهای حقوق بشری و سازمان ملل قرار گرفته است و قوانین جهانشمول متعددی در زمینهی حمایت از کودکان از سوی سازمانهای مربوطه به تصویب رسیده و به امضای کشورهای جهان نیز رسیده است. اما علیرغم تمامی این حمایتها، قوانین بینالمللی و سازمانهای حقوق بشری و حامی کودکان، کودکان در بسیاری از نقاط جهان از جمله ایران در معرض آسیبهای جدی قرار دارند.
خشونت علیه کودکان در جوامع مختلف و به ویژه خشونت خانگی واقعیتی آزار دهنده و غیر قابل انکار در دنیای امروز است و در جهانی که محیط خانه میبایست پناهگاهی امن برای کودکان باشد، بە مکانی برای خشونت علیه کودکان، کودکآزاری، قتل کودکان توسط اعضای خانواده و والدین و همچنین تجاوز جنسی مبدل شدە است.
در ایران فقدان اندیشهی کودک محوری در قانون و جامعه، امکان رشد درخور کودکان را از آنان سلب کرده است. هرچند که مادهی ۲ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب ۱۳۸۱ در ایران هرگونه تربیت و آزار کودکان و نوجوانان که موجب صدمهی جسمی، روحی یا اخلاقی به آنان شود و سلامت جسم و روانشان را به مخاطره اندازد، ممنوع کرده است، اما سهلانگاری در مراقبت از کودکان، تحقیر و خشونت روانی آنان با مجازات قانونی روبرو نیست و در برخی موارد حتی قتل کودکان توسط والدین نیز بدون مجازات میماند.
خشونتهای فیزیکی والدین علیه کودکان نیز تحت نام «تنبیه» بنا بر قانون مدنی ۱۱۷۹ به شرطی که از حد متعارف خارج نشود، مجاز است و تعداد انگشت شمار پروندههای کودکآزاری در خانواده در دادگاههای ایران بیش از هر چیز نشانگر فقدان حمایتهای قانونی و عملی از کودکان مورد خشونت قرار گرفته است.
براساس آمارها و دادههای ارائه شده، کودکآزاری در ایران در رتبهی نخست، خشونتهای خانگی قرار دارد. از این رو خشونت علیه کودکان را باید یکی از مشکلات جدی و دارای اولویت به شمار آورد، چرا که کودک آزاری، پیامدهای ناگواری را برای سلامت روانی کودکان که آیندهسازان جامعه نیز هستند به همراه دارد، برای نمونه این موضوع میتواند در موفقیتهای تحصیلی، شغلی و خانوادگی آنها تأثیری منفی به جای بگذارد. همچنین عزت نفس پایین، گوشه گیری و انزوای اجتماعی، گرایش به اعتیاد و بروز ناهنجاریهای رفتاری از جمله آثار بکارگیری خشونت در مواجهه با کودکان است، بنابراین تربیت همراه با خشونت به بروز مشکلات روانی و پرورشی در کودک منجر میشود. پس پرداختن به کودک آزاری و زمینههای بروز آن به عنوان یک آسیب اجتماعی در شناخت ریشههای این مشکل و ارائه راهکارهای لازم برای پیشگیری و مقابله با آن بسیار مؤثر و راهگشا است.
خشونت علیه کودکان شامل انواع خشونت علیه افراد زیر ۱۸ سال است که توسط والدین یا مراقبان کودک، همسالان، همسران و یا غریبهها ایجاد میشود. بر اساس آمار ارائه شده در سال گذشته در جهان یک میلیارد نفر در سنین ٢ تا ۱۷ سال خشونت جسمی، جنسی، یا عاطفی را تجربه کردهاند.
انواع خشونت علیه کودکان
خشونت علیه کودکان به چندین نوع تقسیم میشود؛
خشونت روانی: تحقیر کردن، شرمنده کردن، اهانت کردن و خوار کردن مداوم کودک، نامگذاری روی کودک و مقایسه کردن او به صورت منفی با کودکان دیگر، بیاعتنایی و بیتوجهی به کودک به عنوان نوعی از مجازات، صحبت نکردن با وی، تماس محدود جسمی، خودداری از به آغوش گرفتن و نوازش کردن او، خودداری از بوسیدن کودک یا دیگر رفتاری که نشان دهندهی عدم توجه عاطفی به کودک باشد، مواجه کردن کودک با خشونت اِعمال شده توسط دیگران یا عدم توجه به خشونتی که توسط دیگران بر کودک اِعمال میشود.
خشونت در قالب بیاعتنایی: نوع دیگر خشونت علیه کودک، بیاعتنایی به نیازهای اولیهی (جسمی و روانی) اوست.
بدرفتاری: شامل خشونت جسمی، جنسی، روحی و عاطفی و غفلت از نوزادان، کودکان و نوجوانان توسط والدین، مراقبان و دیگر افراد در خانه، مدرسه و مراکز نگهداری از کودکان است.
تهدید: رفتار تهاجمی ناخواسته توسط یک کودک دیگر یا گروهی از کودکان است و شامل آزار جسمی، روانی یا اجتماعی است و اغلب در مدارس و گروههای کودکان مشاهده میشود.
خشونت جنسی: شامل آزار و اذیت جنسی کودک بیدفاع است.
خشونت عاطفی یا روانی: شامل محدودیت حرکات کودک، خشونت، تهدید وتبعیض و دیگر اشکال غیر جسمی خصمانه است.
تأثیر خشونت بر آیندهی کودکان
از دست دادن اعتماد خود به دنیا: زمانی که کودکان به وسیلهی نزدیکترین افراد از نظر عاطفی مثل پدر و مادر مورد خشونت قرار میگیرند، به دنبال این آسیب اطمینان و اعتماد خود را به همە از دست میدهند و این موضوع گاهی تا آخر عمر نیز غیرقابل جبران است.
اضطراب، ترسهای اجتماعی و رفتارهای بازگشتی: اضطراب از دیگر عوارض روانشناختی شایع در کودکان قربانی آزار است. در این کودکان سطح اضطراب و گوش به زنگی بالاست و این اضطراب را خصوصاً در ارتباط با فرد آزارگر و در مورد سایر افراد به صورت عمومیتر میتوان دید. ترسهای اجتماعی هم در این کودکان بیشتر است و حتی ممکن است شاهد رفتارهای بازگشتی باشیم. یعنی کودکی که پیشتر کنترل ادرار و مدفوع داشته بعد از خشونتهای جسمی ممکن است دچار ناتوانی در کنترل ادرار و مدفوع شود.
ضعف در فرزندپروری: وقتی این کودکان در بزرگسالی نقش مادر و پدر میگیرند، ارتباط خوبی با فرزندانشان نخواهند داشت. کودکان دختر مهارتهای فرزندپروری را از مادر و کودکان پسر از پدر دریافت میکنند. با وجود اینکه کودک از این آزار آسیب دیده و رنج کشیده و از نظر ذهنی شکنجه شده، ممکن است شیوههای فرزندپروری مشابه والدین خود را در پیش بگیرد و خشونتگرا شود و حتی در تربیت فرزندانش از خشونت جسمی استفاده کند.
افسردگی: افسردگی از دیگر عوامل روان شناختی شایع در کودکان مورد آزار جسمی است. این افسردگی ممکن است طی دوره و بعد از دورهی آزار جسمی دیده شود یا در سالهای بعد یعنی در نوجوانی و بزرگسالی بروز کند.
ناتوانی در برقراری ارتباط: کودکان آزار دیده در آینده در برقراری ارتباط با همسالان و بزرگسالان مشکل پیدا میکنند. این کودکان تجربههایی کسب کردهاند که کودکان همسنشان در مدرسه یا مهد تجربیات مشابه آن را ندارند و این مسأله باعث میشود کودک خود را از دیگر کودکان جدا حس کند و نتواند ارتباط خوبی داشته باشد و در بازیها و فعالیتهای گروهی با آنها همراه نشود.
در همین زمینە با سارا.ن، دکترای روانشناسی بالینی و ش.ا، روانشناس بالینی گفتوگویی انجام شده و توضیحات آنان را در خصوص این پدیدهی رو به رشد در جامعهی ایران بررسی خواهیم کرد.
سارا.ن دکترای روانشناسی بالینی در مورد افزایش پدیدهی کودک آزاری و خشونت علیه کودکان در جامعهی ایران میگوید: این پدیدە را میتوان از دو جنبه بررسی کرد. خشونت خانگی که از دلایل گوناگونی چون اعتیاد، بیکاری، فقر، اختلاف والدین و .. متأثر است و کودکان بیشترین صدمه را از خشونت در خانواده متحمل میشوند و این آسیبها به آزارهای جسمی، روانی و گاه جنسی میانجامد. جنبهی دیگر خشونت علیه کودکان، خشونت خارج از خانواده است و توسط همسالان، معلمان و یا غریبهها و گاهاً فضای حشونتآمیز محیطی بر کودک تحمیل میشود. همچنین عدم حمایت از کودکان در قوانین ایران و فقدان پناهگاههای امن در صورت در معرض خشونت قرار گرفتن کودکان در خانواده، از دیگر عوامل افزایش این پدیده میباشد.
سارا. ن در ادامهی صحبتهای خود با اشاره به اثرات طولانیمدت خشونت علیه کودکان گفت: خشونت علیه کودکان اثرات منفی طولانیمدتی را بر سلامت و رشد جسمی، روانی و جنسی آنان دارد و آسیبی که این کودکان تجربه میکنند حتی ممکن است به شکنجه و دیگر رفتارهای بیرحمانه، غیرانسانی یا تحقیرآمیز تبدیل شود. تجربهی کودکآزاری میتواند پیامدهای مادامالعمری بر سلامت جسمی و روانی و رفاه کلی قربانیان و بازماندگان داشته باشد و حتی در مواردی نیز میتواند باعث بروز مشکلات عاطفی، رفتاری، شنوایی و یا مشکلات یادگیری شود.
ش. ا، روانشناس بالینی نیز در خصوص تأثیرات جسمی و روانی خشونت علیه کودکان میگوید: خشونت خانگی بیشترین لطمه را بر کودکان دارد و گاهاً آسیبهای جبرانناپذیری بر کودکان دارد. مادران و پدرانی هستند که تنها نیازهای اولیهی فرزندانشان را برآورده میکنند و به سایر نیازهای کودکان بیتوجه هستند. این والدین خشمی را در کودکان به وجود میآورند که در کودک این حس را ایجاد میکند که والدین به عنوان نزدیکترین فرد به کودک، کودک را دوست ندارند. در نتیجه این حس و خشم نهادینه شده، در آینده منجر به بروز مشکلات بسیاری خواهد شد. در نتیجهی این رفتارها مشاهده شده است که کودک از منزل فرار میکند، ضربههای شدید و بزرگی به والدین زده است و به بسیاری از آسیبهای اجتماعی دچار میشود. تمامی این موارد که در بزرگسالی صورت میگیرد، ناشی از خشمهای نهفته شده در دوران کودکی است که در نتیجهی عدم توجه و تأمین نیازهای کودک از جمله نیازهای عاطفی کودک، صورت گرفته است.
این روانشناس بالینی همچنین در خصوص اینکه آیا خشونت علیه کودکان در آیندهی آنان تأثیرگذار میباشد،؛ گفت: خشونت در معنای عام به منظور کتک خوردن است، اما در بسیاری از موارد تحقیر کردن، بی محلی، بیتوجهی و قهر با کودک نیز از انواع خشونت علیه کودکان است، که هرکدام به نوبهی خود ضربههای جبران ناپذیری را به کودک وارد میکند. بیتوجهی به کودکان منجر به ايجاد احساس ناامنی در کودک میشود که با تداوم این حس، احساسات عمیقتری از خشم و نفرت در کودک شکل میگیرد. این احساس ناامنی، طرحوارههایی را در کودک شکل میدهد که در بزرگسالی خود را نشان میدهد و در بسیاری از موارد به شدت آسیبزا و پرخطر است.
ش. ا با اشاره به اینکه والدین بیشترین تأثیر را در روح و روان و آیندهی کودکان دارند، در مورد راههای پیشگیری از خشونت علیه کودکان گفت: پدر و مادر، باید به عنوان والدین کودک، جایگاه امنی برای کودک داشته باشند. دوست داشتن بدون قید و شرط کودک از مهمترین موارد است. در حالی که بسیاری از والدین شرط میگذارند که اگر فرزند خوبی باشی تو را دوست خواهم داشت. این حس ناامنی در کودک ایجاد میکند که در نتیجهی آن، مواردی پیش خواهد آمد که کودک در بزرگسالی برای گرفتن انتقام از پدر و مادر، به خودش هم ظلم میکند. اعتیاد، ترک تحصیل بدون دلیل، نابود کردن زندگی خود به عمد، شرارت و... از جملهی این موارد است که کودک با آن درصدد انتقام از والدین خود برمیآید.
وی در ادامه گفت: برای جلوگیری از خشم و خشونت علیه کودکان، ابتدا بايد والدین تعریف درستی از پدر و مادر بودن داشته باشند. مشکلاتشان را رفع کنند، مهارتهایی از جمله کنترل خشم را یاد بگیرند و اینکه قبول کنند تنها به دلیل تعاریف موجود در جامعه مبنی بر اینکه نتیجهی هر ازدواج باید فرزندی داشته باشد، بچهدار نشوند. باید قبول کرد که کودکی که به دنیا میآید بنا به تصمیم ما بوده است و او هیچ مسئولیتی در قبال ما ندارد و تنها ما مسئولیم. بسیاری از والدین هستند با این عنوان که ما تو را به دنیا آوردهایم، به کودک عذاب وجدان میدهند و مدام او را تحقیر میکنند.
ش. ا در خصوص اینکه آیا خشونت علیه کودکان نشأت گرفته از ذهنیت مردسالارانه در جامعهی ایران میباشد، گفت: از نظر من مادر رکن اصلی در تربیت فرزند را برعهده دارد. اما در جوامع مردسالار چون نیازهای مادر به عنوان یک زن تأمین و برآورد نمیشوند، مادر نیز با جابهجایی و انتقال خشم، خشم نهفته شده در درون خود را بر کودک وارد میکند؛ چرا که نمیتواند بر منبع قدرت که مرد است، غلبه کند، با جابهجایی خشم بر یک فرد ضعیفتر که کودک باشد، خود را تخلیه میکند.