جامعه ناشنوايان؛ پیشرفت و توسعه جامعه
«با دیده ترحم به ما ننگرید، راه را برایمان هموار کنيد.»
سنیا مرادی
سنه- شناخت ناکافی و عدم درک ناشنوایان باعث شده شرایط برای آنها سختتر شده و شانس یک زندگی نرمال و عادی از آنها گرفته شود، این در حالیست که ناشنوایان بخش بزرگی از جامعه را تشکیل میدهند و بسیاری از آنها با رفتارهای ناشیانه از جامعه طرد شده و بخش بزرگی از استعدادها نیز به دنبال آن از بین میروند. آنها با نداشتن حس شنوایی قطعا قدرت بیشتری در حسهای دیگر دارند که اگر زمینه فراهم شود شاهد درخشش آن خواهیم بود. اما چه شده که نادیده گرفته شدهاند؟ برای ارتباط گرفتن با آنها چند درصد از مردم سعی در یادگیری زبان اشاره دارند؟ اگر خود را جای آنها بگذاریم این حجم از کم توجهی و بیتوجهی تا چه اندازه میتواند آزاردهنده باشد؟ با پرسیدن این دست از سوالات میتوان به عمق فاجعه پی برد.
اما علیرغم این بیتوجهی ها و تبعیضها نه تنها آنها را از زندگی ناامید نکرده بلکه انگیزهای شده تا جامعه کوچکی تشکیل دهند و در آنجا به آموزش و یادگیری بپردازند، استعداد خود را شناخته و در جهت رشد آن اقدام کنند.
در شهر سنه تعدادی از ناشنوایان انجمنی تحت عنوان سکوت سبز کوردستان را تشکیل دادهاند. این انجمن نهادی مردمی است که خود ناشنوایان در جهت بهبود زندگی و برای بهتر شدن کیفیت زندگی خود تاسیس کردهاند و همانطور که خود میگویند همیشه به دنبال حقوق خود و حمایت از همدیگر هستند و به جامعه نشان میدهند که با مهارت و استعداد خود چیزی از بقیه جامعه کم ندارند بلکه با آنها برابری میکنند. طبق گفته خود اعضا، این کانون به صورت کاملا خود جوش و توسط خود ناشنوایان تاسیس شده و با هدف ارتباط و حل مشکلات همدیگر و دفاع از حق خود، خوشبختانه سالها است با کمک افراد شنوا که دلسوزانه و خیرخواهانه با انجمن همکاری داشتهاند پابرجا مانده است.
برنامههای این کانون شامل موسیقی و گروه سرود با زبان اشاره، دفنوازی و رقص کوردی، کلاسهای تقویتی و برگزاری برنامههای اردویی، فرهنگی و همایش برای ناشنوایان و حمایت و دفاع از حق ناشنوایان برای انجام امورات دادگاه و همچنین حمایت مالی و معنوی برای افراد بیبضاعت است. در این انجمن همچنین برنامههایی برای آشنایی بیشتر و ارتباط بیشتر با ناشنوایان تدارک دیده شده که کمک میکند کسانی که برخورد زیادی با آنها ندارند و یا در ارتباط گرفتن دچار مشکل هستند برای یادگیری زبان اشاره اقدام کنند. برنامههایی که هر سال برای روز جهانی ناشنوایان برگزار میشود نیز در همین راستا است. همچنین برای رساندن صدای خود به گوش مسئولین و کسانی که در راس هستند تا به مطالبات آنها توجه کنند و جامعه نیز با وضعیت آنها آشنایی پیدا کرده و در نحوه رفتار خود تجدید نظر کنند نیز کمک کننده است. با اینکه انجمن سکوت سبز در سال ۱۳۹۴ مجوز گرفته است اما سال تاسیس آن در سال ۱۳۷۴ بوده است.
ناشنوایان زیادی در زمینه های مختلف در شهر سنه وجود دارند که در زمینه ورزش میتوان در بخش زنان به نسیبه شهبازی در رشته تکواندو قهرمان دو دوره المپیک، شادی رسولی، بشری حبیبی، آیدا فلاحی، نوجوان یزدانی قهرمانان رشته تنیس روی میز. در زمینه گرافیک و نقاشی نیز در سطح جهانی اسرا شریعتی، سارا قیسوندی و فرشته هاشمی، در رشته زبان شناسی فرزانه سلیمان بیگی که اولین زن ایرانی است که دکترای زبان شناسی دارند و هم اکنون استاد دانشگاه فرشتگان تهران است.
با اسرا شریعتی دانشجوی برتر گرافیک، طراح و عکاس انجمن ناشنوایان سکوت سبز و عضو گروه سرود این انجمن در شهر سنه گفتگویی داشتیم.
اسرا، در رابطه با نبود امکانات و شرایط مورد نیاز ناشنوایان میگوید: امکانات در حد خیلی کم است من چندسال دنبال سمعک هستم نه تنها من، خیلی از ناشنواها هم این مشکل را دارند. بهزیستی به دلیل نبود بودجه به سختی سمعک میدهد. در سالنهای ورزشی اذیت میشویم چون مربیهای مخصوصی نداریم و حرفهای مربی را متوجه نمیشویم، خیلی از مربیان هم نمیتوانند با ما ارتباط برقرار کنند و باعث شده بسیاری از دختران ناشنوا ورزش نکنند و تنها تعداد محدودی به ورزش تنیس یا تکواندو میپردازند. در دانشگاه هم خیلی اذیت میشویم زیرا مترجم نداریم و مجبور میشویم از اینترنت و یا با کمک همکلاسیها ادامه دهیم.
در مراجعه به بیمارستانها و دکترها و ادارهها با مشکلات زیادی مواجه هستیم زیرا بعضیها ماسک میزنند و یا اینکه حوصله لبخوانی و نوشتن روی کاغذ را ندارند.
اسرا شریعتی در رابطه با آموزشها و مدارس میگوید: من در مدرسه ناشنوایان توکل سنه، تا پایه نهم درس خواندم. آنجا درس خواندن راحت بود چون معلمان زبان ما را متوجه میشدند و راحتتر بودیم.
جدیدا ناشنواها کاشت حلزونی انجام میدهند و زبان آموزی میروند و بهتر حرف میزنند و به مدرسه ناشنوایان مراجعه نمیکنند مثلا شنوایی کمی دارند اما در این حالت هم مدارس عادی برایشان سخت است.
وی در رابطه با سختیهایی که بر سر راهش وجود داشته میگوید: سختیهای زیادی کشیدم چون کسی ما را باور ندارد و راه را برایمان هموار نکرده است. تا اینجا که فارغالتحصیل شدم هم با تلاش خودم بوده، چون شب روز وقت گذاشتم و از اینترنت کمک گرفتم و دردسرهای زیادی کشیدم. در خانه هم تلویزیون زیر نویس ندارد و یا مترجم ندارد به همین دلیل اصلا نگاه نمیکنم و فقط از اینترنت فیلمهای با زیرنویس دانلود میکنم که هزینه بر خواهد بود، ولی مجبورم.
خیلی از مردم جامعه هنوز ما را درک نکردند و با نگاه ترحم آمیز به ما نگاه میکنند و اصلا به تواناییهای ما باور ندارند. وقتی من در دانشگاه گرافیک برتر شدم هیچکس باور نمیکرد، میگفتند مگه ناشنوا میتواند؟! یکی از دوستانم فرزانه سلیمان بیگی دکتری دارد و استاد دانشگاه است او هم توانست مانند بسیاری دیگر از ناشنوایان موفق شود. امیدوارم جامعه ما را باور داشته باشد و به ما فرصت بدهد. حتی در استخدامیها که شرکت میکنم در کمیسیون پزشکی ما را رد میکنند و اصلا اجازه نمیدهند خود را ثابت کنیم و من که سالها زحمت کشیدم و مدرک گرفتم ولی انگار عضوی از این جامعه نیستم.
اسرا از محدودیت زنان ناشنوا و همچنین موفقیتهایشان با وجود محدودیتها میگوید: دخترهای ناشنوا خیلی بیشتر سختی میکشند، زیرا خانوادهها اجازه نمیدهند بیرون برویم و معتقدند دختری که نمیشنود بیشتر آسیب میبیند و ما را محدود میکنند، خیلی از دوستانم از این همه محدودیت افسرده شدهاند.
اما با تمام این اوصاف در سنه دختران ناشنوای موفق زیادی داریم، فرزانه سلیمان بیگی که دکتری دارند و در میان زنان ناشنوا اولین نفر بودند و اکنون استاد دانشگاه هستند. سارا قیسوندی بهترین نقاش است و دوستان دیگرم شادی رسولی، بشری حبیبی، آیدا فلاحی قهرمان ملی تنیس روی میز هستند و در اردوی تیم ملی هستند، اسرا رحیمی هم عضو تیم ملی والبیال است و فریده حبیبی هم بهترین شطرنج باز کشور است و دوستانی هم که دف نوازان خوبیاند، فرشته هاشمی بهترین نقاش که در تهران مشغول فعالیت است.
وی از حمایت ناشنوایان از همدیگر میگوید: ناشنوایان همیشه پشت همدیگر هستند زیرا ما همدیگر را بهتر درک میکنیم و همیشه سعی میکنیم از هم کمک بگیریم، کسی به ما آسیب نمیرساند و یا مسخره نمیکند، هر موفقیتی از دوستان باعث خوشحالی و انگیزه همه میشود. در انجمن ناشنوایان من در بحث طراحی پوستر، گرافیک، انیمیشن و فتوشاپ همکاری میکنم. انجمن حامی ماست زیرا ناشنوایان کسی را برای همدردی ندارند و انجمن مکانی هست که باهم جمع میشویم و با یادآوری خاطرات و دردودل کردن و بحث کردن اوقات خود را سپری می کنیم.
اسرا از خانواده و جامعه گلەمند است و میگوید: جامعه و حتی خانواده به ما زیاد اهمیت نمیدهند و مثلا در مسائل زیاد با ما مشورت نمیکنند و ما را در جمعها و گفتگوهای جمعی جدی نمیگیرند، ما را برای رفتن به ادارات، دکتر و جاهایی که لازم است همراهی نمیکنند و در واقع این مشکل همه است. متاسفانه همانطور که گفتم بیمارستانها و ادارات مترجم ندارد و خانواده ها و جامعه و اقوام هم زبان اشاره بلد نیستند.
اسرا شریعتی انتظارات ناشنوایان را اینگونه بیان میکند: صداوسیما مترجم یا زیرنویس بگذارد تا ما هم بدون کمک دیگران برنامههای تلویزیون را پیگیری كنيم. همچنین در بیمارستانها یا ادارات یا دانشگاه و... مناسبسازی شود یا زبان اشاره بلد باشند تا راحت بتوانیم امورات خود را انجام دهیم و نیز با مرکزهای فوریتی مثل آتشنشانی یا پلیس و... بتوانیم خود بدون کمک دیگران ارتباط بگیریم، اینها دغدغه تمام ناشنوایان است. همچنین خواهش دیگری که از جامعه دارم اینکه با دیده ترحم به ما ننگرید، راه را برایمان هموار کنيد.
اسرا شریعتی در پایان هفته جهانی ناشنوایان که از ۲ تا ۸ مهر ماە است، کمک بزرگی بە شناخت مردم از ناشنوایان میداند و میگوید: هفته جهانی ناشنوایان به دلیل آشنایی جامعه با فرهنگ، مشکلات و توانایی ما ناشنوایان است و به همین دلیل در این هفته مراسمات، مسابقات، جلسات و برنامههای مختلف برگزار میشود که جامعه بیشتر با ما آشنا شود و ما را درک کند.
هفته جهانی ناشنوایان باعث میشود که مردم به وضعیت ما آگاه باشند، مارا مسخره نکنند و بیشتر درک کنند، زیرا ده یا پانزده سال پیش خیلی اذیت میشدیم، در خیابان یا هرجا با تعجب نگاهمان میکردند، مسخره میکردند و سوال های عجیبی میپرسیدند اما اکنون وضعیت بهتر است و شناخت مردم از ما بە مراتب بیشتر شدە است.
گفتههای اسرا شریعتی تنها درد دل یکی از ناشنوایان بود، اگرچه بسیای از دردهای این قشر را بیان نمود اما مسائل ناشنوایان به اینجا ختم نمیشود متاسفانه با اینکه سازمان بهزیستی برای کودکان ناشنوا عمل کاشت حلزونی انجام میدهد اما برای بعد از عمل و تعمیرات و تهیه باتری هزینه بر خواهد بود. کودکان باید تا یادگیری کامل زبان آموزی گفتار درمانی بروند که متاسفانه حتی مرکز گفتاردرمانی در شهرستان های محروم و روستاها موجود نیست و باعث دردسر زیادی برای آنان شده است. تهیه سمعک با اینکه بهزیستی برای ناشنوایان تهیه میکند محدود و با کمبود بودجه مواجه است و تنها برای دانش آموزان و دانشجویان و در شرایط خاص داده میشود. هزینه هر بسته باتری برای چند روز حدود صد هزارتومان است که برای ناشنوایان کم درآمد و بی بضاعت سنگین خواهد بود و هزار مسائل دیگر که ناشنوایان با آن سروکار دارند.