گلی اوزک فرهنگ داستانگویی را در مخمور زنده نگه میدارد
همانند بسیاری از فرهنگهای کوردی، فرهنگ داستانگویی نیز در اردوگاه پناهندگان شهید رستم جودی (مخمور) توسط مادران و زنان اردوگاه زنده نگه داشته میشود. یکی از این زنان، گلی اوزک است، داستانهایی که از مادرش یاد گرفته، اکنون برای فرزندانش تعریف میکند.
برژین کارا
مخمور - داستان یکی از دستاوردهای مردم است که دهان به دهان و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. موضوع داستانها، وقایع و شرایط استثنایی و همچنین قهرمانان خارقالعادە میباشد. محصولات و رویدادهای واقعی، نزدیک به واقعیت، یا حتی افسانهای به اختصار و به شکلی جذاب برای خواننده یا شنونده بازگو میشود. داستان رویدادها را به اختصار، با بیانی ساده و شیوا تعریف میکند. در یک داستان روی یک رویداد یا شرایطی خاص تمرکز میشود. این رویداد یا شرایط خاص به کسی مرتبط میشود؛ یا مکان و زمان وقوع آن به شکلی هیجانانگیز و جذاب بازگو میشود.
در فرهنگ کوردی نیز داستان جایگاه مهمی دارد. داستان و داستانگویی بخشی از فرهنگ باستانی کوردهاست. در شبهای طولانی زمستان، جوامع کوردی با داستانها همدم میشدند، یعنی داستان بخشی از زندگی کوردها بود. برخی داستانها ملی بودند و در تمام سرزمین شناخته میشدند، برخی منطقهای بودند یا فقط در یک روستا شناخته میشدند. این فرهنگ کهن که با پیشرفت تکنولوژی در حال نابودی است، توسط زنان کورد که حامی فرهنگ خود هستند، زنده نگه داشته شده و حفظ میشود. یکی از این زنان، گلی اوزک ساکن اردوگاه پناهندگان شهید رستم جودی (مخمور) است. گلی اوزک که با داستانهای مادرش بزرگ شده است، با تعریف داستانها هم فرهنگ خود را حفظ میکند و هم به فرزندانش آموزش میدهد.
«پیشتر تلویزیون مادران و پدرانمان، داستان و تجربه بود»
گلی اوزک میگوید: زمانی که در روستا بودند، تمام تفریحشان داستان و خاطرهگویی بود، وقتی در روستا کودک بودیم، اکثراً زمستانها مادرانمان صدایمان میزدند و میگفتند بیایید داستان برایتان تعریف کنیم. ما هم کنجکاو میشدیم و میپرسیدیم این داستانها چطور درست شدهاند؟ مادرمان هم به ما میگفت اینها تجربیات مردم هستند. داستانهایی که تعریف میکردند تجربه بودند. گاهی من برای دوستم تعریف میکردم، گاهی او برای من. قبلاً تلویزیون، تلفن و این چیزها وجود نداشت. آن موقع برای خودشان گندم میکاشتند، درو میکردند و همزمان داستان هم تعریف میکردند. به ما بچهها هم میگفتند بیایید داستان برایتان تعریف کنیم و شما هم کمک کنید. قبلاً تلویزیون مادران و پدرانمان، داستان و تجربه بود. مادرانمان از اطرافیانشان تجربیات یاد میگرفتند و مثل داستان برای ما تعریف میکردند. برای همین داستان تعریف شده است. حالا ما در تلویزیون میبینیم، دقیقاً مثل زمانی که برایمان تعریف میکردند.
«نگذاریم مادرانمان فرهنگ داستانگویی را فراموش کنند»
گلی اوزک در پایان رو به مادران کورد گفت: از همه مادرانمان، به ویژه مادران گذشته خواهش میکنم داستان و تجربیات را برای فرزندانشان تعریف کنند و به آنها یاد دهند. چیزهایی را که در زندگی دیدهاند برایشان بازگو کنند. همچنین تجربیات ما در روستاها مثل داستان هستند، نگذارید فراموش شوند.