فشارهای روحی، اسمر داوودی را به سمت خودکشی سوق داد
اسمر داوودی ۵٨ سالە در تهران دست به خودکشی زد و خواهر وی دلیل خودکشی اسمر را فشارهای روحی و ظلم همسرش میداند.
سمیرا صلواتی
مرکز خبر – به گزارش خبرگزاری زن، ۳ اردیبهشت ۱۴۰۱ اسمر داوودی، ۵۸ ساله اهل مهاباد و ساکن تهران با پرتاب خود از آپارتمان شخصیاش که واقع در طبقهی هفتم بود، اقدام به خودکشی کرد و جان باخت.
وی کە ٣٨ سال است با همسر خود زندگی میکند و صاحب ٣ فرزند پسر ۳۸، ۳۴ و ۳۱ ساله بودە، بارها از خشونت خانگی و بیحرمتی همسرش در نزد خانوادەی خود شکایت کردە است.
افسر داوودی، خواهر اسمر داوودی طی گفتوگویی با خبرگزاری زن به جزییات خودکشی خواهرش پرداختە است.
- شما به عنوان خواهر اسمر داوودی علت خودکشی وی را در چه میدانید؟
همسر اسمر پزشک عمومی بود و مدتی بود که همسر دوم (صیغه) اختیار کرده بود و هفتهای دو بار نزد اسمر و بچههایش میرفت و در کمال بیاعتنایی مداوم او را مورد بیاحترامی، ظلم و خشونت قرار میداد به او فحش و ناسزا و سخنان رکیک گفتە و او را آزار میداد، تمام این موارد باعث افسردگی شدید اسمر شده بود.
- آیا اسمر سابقەی هیچگونه بیماری داشتە است؟
اسمر خانهدار بود و هیچ گونه بیماری نداشت. زن خیلی آرامی بود. رفتارهای پرخاشگرانه و خشونتآمیز همسرش که او را همچون یک کلفت و خدمتکار میدانست وی را دچار افسردگی کرده بود. چندین بار تذکر دادیم که اسمر را نزد دکتر ببرد، اما بدلیل اینکه من خودم دکتر هستم برای دارو تجویز میکنم، از این کار امتناع کرد و تجویز دارو توسط همسر اسمر نیز باعث نگرانی ما شدە بود.
- آیا پسرهایش نمیتوانستند مادرشان را نزد دکتر ببرند و از او مواظبت کنند؟
پسرهایش با وجود اینکه بزرگ بودند، اما چون از نظر مادی به پدرشان وابسته هستند، جرأت نمیکردند بدون اجازهی پدرشان، مادرشان را نزد دکتر ببرند. من هم یک بار به آنها گفتم که شما را حلال نمیکنم اگر مادرتان را پیش دکتر نبرید، همان یکبار را نزد دکتر برده بودند. او بعد از مصرف قرصها زیاد سرحال نبود، پسرش میگفت گیج بوده. بعد از خوردن قرصها به بهانهی خرید شیر و وسایل از منزل خارج شده، اما مشخصا به پشتبام میرود و از آنجا خودش را پرت میکند. پسرش تا ۲ ساعت هم متوجه نمیشود که چه بلایی سر مادرش آمده است. او بعد از کمی جستجو وقتی مادرش را نمیبیند، سوار ماشین شده تا دنبال مادرش بگردد، اما حیات پشتی لنگهی دمپایی مادرش را میبیند، همانجا متوجه میشود که مادرش خودکشی کرده، پلیس به محل حادثه آمده و جسد وی را به بیمارستان انتقال دادند، اما اسمر در همان لحظە فوت کردە بود.
- شما به عنوان خانواده آیا برای کمک به اسمر و بردن نزد دکتر هیچ تلاشی کردە بودید؟
چندین بار تلاش کردیم که خواهرم را نزد دکتر ببریم، اما اخلاق همسرش خیلی خوب نبود و خلق و خوی تندی داشت، میگفت خودم برایش دارو تجویز میکنم. حتی تلاشهای ما را دخالت در مسائل خانوادگی میدانست. یکبار وقتی برای درد پشتش بە مهاباد آمدە بود، بدون اینکه همسرش مطلع شود، خودم او را به دکتر بردم، چون اجازه نمیداد. هر چه بر زبانش میآمد به خواهرم میگفت. خیلی به خواهرم ظلم میکرد و برایش احترام قائل نبود.
- آیا افسردگی و فشار روحی باعث خودکشی خواهر شما شده است؟
افسردگی و فشار روحی که بر خواهرم وارد آمده بود، باعث خودکشی او شد. خواهرم انسان خیلی آرام و متینی بود. به کسی کاری نداشت و اطرافیان او را دوست داشتند. او کسی نبود که دست به خودکشی بزند، اما فشارهای روحی او را به سمت خودکشی سوق داد.
- آیا در رابطه با خشونتهای اعمال شده و مرگ خواهرتان شکایت کردید؟
بعد از مرگ خواهرم ما شکایت نکردیم چون میدانستیم نتیجهای نمیگیریم. جوابی که قانون به ما میداد، این بود که خودش خودکشی کرده و کسی مقصر نیست، یا اینکه آنها مشکل خانوادگی داشتند، خودتان آن را حل و فصل کنید.
- شما چون شاهد خیلی موارد بودید، آیا شکایت و اظهارات شما مسیر پرونده را نمیتوانست تغییر دهد؟
مطمئنا هیچ جوابی نمیگرفتیم، چون در این گونه موارد قانون هم حامی مردان است. هم ذهنیت مردسالاری موجود در جامعه و هم قانونهای مردانه همیشه از چنین مردانی دفاع میکند.
- واکنش فرزندان اسمر بعد از مرگ مادرشان چه بود؟
مسلما بعد از این اتفاق ناگوار ناراحت بودند. بعد از وفاتش بر سر مزار اسمر، با همسرش دعوا کردیم و او را در مرگ اسمر مقصر میدانستیم. به همین دلیل حتی لازم ندانستیم اسمش را در اعلامیهی فوت اسمر بیاوریم. در مهاباد مجلس ترحیم گذاشتیم، اما همسر اسمر اجازه نداده بود که پسرهایش در مراسم آماده باشند و به تهران برگشتند. آنها هم تا حالا هیچ اقدامی انجام ندادهاند و این رویداد همچنان در سکوت مبهم باقی ماندە است.
امیدوارم که هیچ زن دیگری به سرنوشت اسمر دچار نشود و انتقام اسمر و اسمرها گرفته شود.