فاصله عمیق قانون و فرهنگ در مواجهه با آزار خیابانی
حضور زنان در فضاهای عمومی، چه برای کار، چه تحصیل و یا هر فعالیت دیگر، همواره با چالش مزاحمتهای خیابانی روبرو بوده است. تلاشهای چندین ساله فعالان حقوق زنان سرانجام به تشدید مجازاتهای قانونی برای مرتکبان این جرم انجامید.
اسماء فتحی
قاهره- «وقتی مردی مزاحمم شد، خواستم به پلیس شکایت کنم. اما مردم نگذاشتند. طوری مرا ترساندند که گیج شده بودم؛ انگار من مجرم بودم و او قربانی!» این تنها یک نمونه از روایتهای بسیاری است که نشان میدهد تغییر این وضعیت نیازمند تلاشی همهجانبه است.
با وجود اینکه قوانین حمایتی و مجازاتهای سختتری برای مزاحمت خیابانی وضع شده، اما واقعیت جامعه چیز دیگری است. هنوز بسیاری خشونت علیه زنان را جرم نمیدانند و همین باعث میشود مجازاتهای قانونی به درستی اجرا نشود.
نگاه سنتی جامعه از زنان میخواهد در برابر آزار سکوت کنند و آن را نادیده بگیرند. گزارشهای ما نشان میدهد در موارد بسیاری، وقتی زنی میخواهد از مزاحم شکایت کند، رهگذران، اهالی محل یا کسبه مانع میشوند. گاه حتی زن شاکی را سرزنش میکنند، طوری که او ترجیح میدهد بیخیال حقش شود و به راهش ادامه دهد.
قانون سختتر، اجرای سختتر
به باور بسیاری از زنان، پس از تشدید مجازاتها، حمایت عمومی از مزاحمان بیشتر شده است. این وضعیت نشان میدهد که جامعه نیاز به آگاهیرسانی گسترده دارد.
تجربه سمر حمدی (نام مستعار) که در یک شرکت بزرگ کار میکند، نمونهای گویاست. وقتی مردی در خیابان به او دست درازی کرد، خواست از او شکایت کند. اما مردان کافه نزدیک محل، دخالت کردند و مزاحم را فراری دادند.
او میگوید: «نفهمیدم چطور شد که یکهو چند نفر دورم را گرفتند و گفتند ارزش پیگیری ندارد. وقتی قبول نکردم، مزاحم را فراری دادند. میگفتند یک اتفاق ساده بوده و نباید آیندهاش را خراب کنم. وقتی گفتم به من دست درازی کرده، گفتند به خاطر یک دست زدن نباید زندگیاش را نابود کرد. از طرز برخوردشان، کمکم حس کردم من مجرمم و او قربانی!»
سمر تا سه روز خانهنشین شد. نمیتوانست باور کند که هم مورد تعرض قرار گرفته و هم نتوانسته حقش را بگیرد. میگوید: «بدتر از همه، نگاههای دلسوزانه مردم به مزاحم بود.» دو سال از آن روز میگذرد اما هنوز وقتی یادش میافتد، انگار همین دیروز بوده است.
سلوی فوزی (نام مستعار) از تجربه تلخش در ایستگاه اتوبوس میگوید. وقتی رانندهای مزاحمش شد و خواست به پلیس شکایت کند، با واکنش تند حاضران روبرو شد: «باورم نمیشد مردم چطور از آزارگر حمایت میکنند. یکی میگفت 'زنها دیگر چه میخواهند؟ همه چیز مال شما شده!' دیگری با اشاره به لباسهایم میگفت تقصیر خودم است.»
او دیگر جرأت استفاده از وسایل نقلیه عمومی را ندارد. با اینکه تاکسی برایش گران است، ترجیح میدهد از آن استفاده کند. حتی فکر کردن به ایستگاه اتوبوس، خاطرات تلخ را برایش زنده میکند. وقتی مسافران به جای حمایت از او، پشت مزاحم را گرفتند و او را سرزنش کردند، اعتمادش به جامعه از بین رفت.
آگاهیرسانی، حلقه گمشده
فاطمه سراج، مدیر بخش حقوقی مؤسسه آزادی اندیشه و بیان میگوید قوانین جدید علیه آزار زنان زمانی مؤثر خواهد بود که جامعه این رفتار را جرم بداند.
به باور او، نبود آگاهی، ریشه اصلی مشکل است. باید در مدارس، دانشگاهها، باشگاهها و مراکز جوانان برنامههای آموزشی اجرا شود. متأسفانه توقف کمپینهای آگاهیبخشی دولتی باعث شده مردم به جای همراهی با قربانی، از مزاحم دفاع کنند.
فاطمه سراج معتقد است برای موفقیت قوانین جدید، باید گفتمان اجتماعی گستردهای شکل بگیرد. وقتی قانون بدون مشارکت همه گروههای اجتماعی وضع شود، اجرای آن با مقاومت روبرو میشود.
آمار یونیسف نگرانکننده است: از هر هشت زن در جهان، یکی پیش از ۱۸ سالگی مورد آزار یا تجاوز قرار میگیرد. این آسیبها گاه تا سالها در ذهن قربانیان میماند و باعث میشود از ترس تکرار حادثه، خانهنشین شوند یا ترجیح دهند دورکاری کنند.