آسیب‌های جبران‌ناپذیر اعتیاد بر زنان

امروزە اعتیاد گریبان بسیاری از افراد جامعە را گرفتە است اما زنان کمتر بهبود می‌یابند چرا کە شرایط برای آنها فراهم نمی‌شود. ن.س در این مورد می‌گوید «جامعە و دولت این را بە زنان القا کردەاند کە زنان معتاد دیگر منزە نیستند و زنان این را باور کردەاند.

هیما راد

سنە-  اعتیاد بە یکی از معضلات ایران بخصوص کوردستان تبدیل شده و گریبان بسیاری از زنان را گرفته است. یکی از زنان معتاد کە بە تازگی تلاش می‌کند اعتیاد را ترک کند در مورد چگونگی گرفتار شدن و همچنین عدم تلاش نهادهای دولتی برای کاهش اعتیاد در جامعە سخن می‌گوید.

یکی از زنان با هویت ت.ص که دچار اعتیاد است به خبرگزاری ما می‌گوید: چهل و دوسال دارم و بیست سال است که مصرف می‌کنم. وی می‌گوید در سنندج که بودم مصرف الکل داشتم و پدرم راننده‌ی ماشین سنگین بود و به زاهدان نقل مکان کردیم و در آنجا شروع به تریاک کشیدن کردم.

ت.ص می‌گوید: در  زاهدان زن و مرد آزادانه تریاک مصرف می‌کنند و هر خانه‌ای که می‌روی چند نفر مصرف میکنند یک چیز عادی است و تریاک جزئی از زندگی آنهاست.

وی می‌گوید وقتی به سنه بازگشتم وضعیت خیلی بدتر و وحشتناک‌تر از زاهدان بود و اگر آنجا مصرف تریاک داشتند در سنه شیشه و هروئین بیشتر مصرف می‌شد.

 

«ماموران راحت از کنار فروشنده‌ها رد می‌شوند و از آنها پول می‌گیرند»

وی در رابطه با همکاری ماموران و فروشنده‌ها می‌گوید: در سنه آزادانه خرید و فروش مواد انجام می‌شود و وقتی به من مصرف کننده گیر می‌دادند به آنها می‌گفتم من خودم تمام فروشنده‌ها را به شما نشان می‌دهم کسانی که خودشان فروشنده‌ی اصلی هستند چرا به من گیر می‌دهید اما توجهی نمی‌کردند و راحت از کنار فروشنده‌ها رد می‌شوند و حتما از آنها پول می‌گیرند وگرنه چطور کاری به کارشان ندارند.

ت.ص می‌گوید: تمام اقدامات دولت در این حد است که در مناسبت‌هایی مانند روز جهانی مبارزه با مواد مخدر چهار نفر را به کمپ‌ها می‌برد و بعد از مدتی طرف وقتی بیرون می‌آید چون جایی و مکانی ندارد و چون شغلی ندارد در پارک‌ها ویلان می‌شود و دوباره دچار اعتیاد می‌شود اگر دولت واقعا می‌خواهد کاری بکند اولا فروشنده‌های اصلی را بگیرد و بعد هم برای ما جایی فراهم کند تا بعد از ترک آنجا بمانیم و محیط‌مان تغییر کند.

 

«ده، بیست بار ترک کرده‌ام اما چون محیط بدی داشته‌ام نتوانستم»

ت.ص می‌گوید: من به کوردستان برگشتم و دوست دارم ترک کنم اما محیط و خانهٔ من این اجازه را به من نمی‌دهد و در آنجا اعصابم خورد می‌شود، کسی که می‌خواهد ترک کند باید خورد و خوراک و خوابش تامین باشد و اعصابش آرام باشد اما من چنین امکانی را ندارم. و هر لحظه می‌ترسم دوباره مصرف کنم

خیلی دوست دارم ترک کنم و شاید تا حالا ده، بیست بار اقدام کرده‌ام اما به دلیل محیط بدی که داشته‌ام نتوانسته‌ام وقتی به بهزیستی هم مراجعه کر‌ده‌ام میگویند نباید بیرون بروی ولی اینگونه نمی‌شود ترک کرد.

 

«به شدت به یک مکان امن نیاز دارم»

وی می‌گوید: دولت می‌گوید کمپ و بعد از آن شرایط کار فراهم است اما دروغ است هیچ شرایطی بعد از ترک فراهم نیست و همه‌اش در حد حرف است، و باز هم مجبوری از بیکاری به پارک‌ها بروی و افراد ناباب دورت را می‌گیرند و بازهم آلوده می‌شوی، در صورتی که اگر جایی می‌بود من بروم من از خدام بود که ترک کنم و الان به شدت به یک مکان امن نیاز دارم اما نه پول پیش دارم و نه هیچ چیزی...

 

«زنان سالم نیز دچار ظلم و ستم‌اند چه برسد به زنی که دچار اعتیاد شود»

در ادامە با ن.س یکی از اعضای انجمن N.A (انجمن معتادان گمنام) شهر سنه که سابقەی ده سال حضور در این انجمن‌ را دارد و از نزدیک با بسیاری از زنان گرفتار و مشکلات آنها روبرو بوده است گفت‌وگویی داشتیم تا عوامل اعتیاد زنان را ریشەیابی کنیم.

ن.س به  خبرگزاری ما می‌گوید: من خود پانزده سال گرفتار اعتیاد بودم و انواع مواد مخدر را استفاده کرده‌ام اما در حال حاضر حدود یازدە سال پاک هستم و به صورت مداوم در جلسات حضور داشته‌ام و تجارب بسیاری در خصوص برخورد با اشخاص معتاد و نیز بهبود یافته دارم.

وی می‌گوید: در خصوص زنان باید بگویم آسیبی که در اعتیاد به زنان وارد می‌شود به مراتب بسیار بیشتر از مردان است زنان سالم در جامعەی ما به خودی خود دچار ظلم و ستم هستند چه برسد به زنی که دچار اعتیاد شود که از همه جا رانده می‌شود.

ن.س می‌گوید: دلایل زیادی برای گرفتار شدن زنان وجود دارد، زنانی که من با آنها آشنا شدم و زندگیشان را از نزدیک مشاهده کردم زنانی بودند که در ناامن ترین خانواده و محله بودند انگار هیچ انتخاب دیگری نداشته‌اند و چیز بهتری برای تجربه کردن نداشته‌اند، بعضی از آنها به دست همسرانشان گرفتار شده‌اند به این دلیل که خاطر جمع باشند آن زن میل به رفتن پیدا نکند و او را ترک نگوید بنابراین بهترین راه معتاد کردن وی بوده تا همیشه محتاج مرد باشد، شاید شنیدنش سخت باشد اما بیشتر مردان معتاد از اینکه همسر سالمی داشته باشند می‌ترسند و هرچه زودتر وی را گرفتار می‌کنند که این به جاهای دیگر نیز ختم می‌شود، رفته رفته این چنین مردان همسران خود را می‌فروشند و با آن پول موادشان را فراهم می‌کنند و زنان بسیاری که با آنها برخورد داشته‌ام به تن فروشی روی آورده‌اند در حالیکه با همسر خود زندگی کرده‌اند و این مدل زندگی برایشان عادی می‌شود.

 

«بیشتر زنانِ گرفتار، قربانی خانواده‌هایی بوده‌اند که چند نفر معتاد داشته یا فروشندەی مواد بوده‌اند»

موردهای دیگری هم هست به عنوان مثال زنانی که به دلیل معیارهای زیبایی که جامعه تعریف می‌کند خود را زشت می‌پندارند و این ضعف و اعتماد بنفس را در کشیدن مواد به دست آورده‌اند و یا زنانی که از جمع گریزان بوده و اعتماد بنفس کافی نداشته‌اند و دلایل روانی زیادی که جامعه به زنان تحمیل کرده و فرهنگ و عرف غلط زنان را وادار به کاری می‌کند که از توان زنان خارج بوده و آنها برای اینکە مورد قبول خانواده و جامعه باشند به مواد روی می‌آورند که در کوتاه مدت شاید آن اعتماد بنفس کاذب را به آنان داده اما در دراز مدت اجبار به مصرف را در آنان به وجود آورده است. در میان تمام مواردی که دیده و می‌بینم بیشترین موارد اعتیاد زنان مربوط به خانواده‌هایی است که در آنها مصرف به مواد وجود داشته و چند عضو خانواده دچار اعتیاد بوده‌اند و یا فروشندهٔ مواد بوده‌اند.

 

«زنان چنان از جامعه طرد می‌شوند که انگیزه‌ای برای ترک ندارند»

ن.س می‌گوید در جامعەی ایران مردان معتاد از زنان معتاد بهترند، به این معنا که زن معتاد به هیچ وجه در خانواده مورد قبول واقع نمی‌شود و طرد می‌شوند حتی بعد از پاکی و کنار گذاشتن اعتیاد نیز از جانب خانواده قبول نمی‌شود و اما جریان مردان متفاوت است آنها حتی با وجود اعتیاد می‌توانند در میان خانوادەی خود زندگی کنند و ازدواج کنند و بعد از ترک نیز احترام قبل را بدست می‌آورند اما زنان با اعتیاد تمام شانس‌های خود را از دست می‌دهند شاید تعدادی از آنان بتوانند دوباره سرپا شوند و به زندگی عادی برگردند اما درصد بالایی از زنان چنان از زندگی طرد می‌شوند که انگیزه‌ای برای ترک ندارند حتی در اینجا هم تبعیض بین زنان و مردان وجود دارد و زنان آسیب بیشتری می‌بینند.

وی در ادامه می‌گوید: اقدامات زیادی برای نجات این زنان انجام نمی‌شود این زنان از جامعه طرد می‌شوند کسی حاضر به قبول کردن آنان نیست اگر قرار به ترک کردن باشد محیطی مناسب این کار پیدا نمی‌شود، بیشتر آنها خانوادەی امنی ندارند و به کارتن خوابی و تن فروشی و زباله گردی روی می‌آورند. بنابراین فرصتی برای ترک کردن و سروسامان دادن به خود پیدا نمی‌کنند آنها شانس زیادی برای یک زندگی نرمال ندارند زیرا نه شرایط مناسب و نه افرادی متخصص برای کمک به آنها وجود دارد.

انجمن معتادان گمنام نیز بدون هیچ پشتوانه‌ای و به دست خودِ بهبودیافتگان اداره می‌شود و هر جلسه خود افراد به قدر توانشان کمک مالی می‌کنند تا هزینەی مکان جور شود و بتوانند جلسات را تشکیل دهند در این جلسات راهنما و راهجو حضور دارند کسانی که راهجو هستند از راهنمایی‌های راهنما استفاده می‌کنند تا دچار لغزش نشوند.

 

«زنان باید بدانند که آنها هم حق اشتباه دارند و این باور که زنان معتاد راه بازگشتی ندارند را تغییر دهیم»

این عضو انجمن ان.ای می‌گوید: ما به عنوان کسانی که خود تجربەی اعتیاد داشته‌ایم تلاش بسیاری در کمک به این زنان انجام داده‌ایم، از شناسایی گرفته تا گفت‌وگو با آنها و مجاب کردنشان اما درصد بالایی از این زنان انگیزه‌ای برای پاک شدن و برگشتن به جامعه ندارند آنها می‌گویند بعد از ترک چه کنیم؟ کجا برویم با کدام شغل و کدام درآمد و آیا جامعه ما را قبول می‌کند؟ آنها راهی را رفته‌اند که اگر بازگردند روحشان به قدری آسیب دیده که شاید هیچ وقت قادر به تیمار آن نباشند، هرچند در این راه بعضی از آنها به زندگی باز می‌گردند و می‌توانم چند نفر را مثال بزنم که اکنون خانواده تشکیل داده‌اند اما این تعداد در مقایسه با آنهایی که راه نجاتی نمی‌یابند بسیار ناچیز است و درصد بالایی متاسفانه انگیزه‌ای ندارند و جامعه این جسارت را از آنان گرفته است اما ما دست از تلاش بر نمی‌داریم باید زنان بدانند آنها هم حق اشتباه دارند آنها هم مانند مردان می‌توانند اشتباه کرده و حق این را دارند آن را جبران کنند هیچ وقت برای ترک کردن دیر نیست فقط کافی است زنان به خود باور داشته باشند زنان آسیب پذیر تر از مردانند در همان حال نیز قدرت بیشتر و وجدان بیدارتری دارند کافی است خود را باور کنند.

وی می‌گوید: از اینکە می‌بینم تعداد زنان بهبود یافتە بسیار کمتر از مردان است ناراحت می‌شوم زیرا جامعە و دولت این را بە زنان القا کردە است کە اگر زنان دچار اعتیاد شوند دیگر منزە نیستند و دیگر قابل جبران نیست و زنان این را باور کردە‌اند و ما وظیفه داریم با کمک خود زنان باورشان را تغییر دهیم.

 

«مردم به زنانِ معتاد امنیت بدهند و زخمی به زخم‌هایشان اضافه نکنند»

این عضو انجمن همچنین افزود: از مردم می‌خواهم به جای طرد این افراد آگاهی خود را در مورد اعتیاد و نحوەی برخورد با معتادان بالا ببرند و مانند مجرم با آنها برخورد نکنند، اعتیاد را بیماری بدانند نه جرم و خطر، مخصوصا با زنان آسیب دیده مدارا کنند بعد از بهبودی به آنها اعتماد کنند و اگر در توان دارند کمکشان کنند آنها بیشتر از هر چیز اعتماد شما را می‌خواهند به آنها امنیت بدهید چیزی که هیچ وقت نداشته‌اند اگر نتوانستید درک کنید به جلسات ان.ای بیایید تا با نحوەی زندگی و درد آنها آشنا شوید و بیشتر از این زخمی به زخم‌هایشان نیافزایید.

 

«ما نهادهای مردمی در تلاشیم تا شان و مقام انسانی را به آنان بازگردانیم»

وی بیان داشت: هرچند در راه کمک به معتادان دولت پشتیبانی‌های لازم را انجام نمی‌دهد و وظیفەی خود را در حمایت از زنان آسیب دیده فراموش کرده و تمام اقداماتش برای این زنان خانه‌های امن و بهزیستی است که با چیزی که من دیده‌ام نه تنها کمکی برای زنان نیست که توهین به مقام انسان است. اما از این وضعیت راضی است زیرا زنان و مردان معتاد و آسیب دیده برای ادامەی حیات وی بهتر از زنان و مردان هوشیاری است که از آنها انتظار دارند و خواهان تغییر هستند، با وجود چنین جامعەی بیماری دیگر احساس خطر نمی‌کند، اما ما نهادهای مردمی دست از تلاش بر نمی‌داریم بر این اعتقاد هستیم تا شان و منزلت انسانی در هر نقطه‌ای که باشد باید به انسان برگردد ولو اشتباهات زیادی انجام داده باشد مهم این است که متوجه اشتباهات خود شود و قدمی در راه نجات جسم و روح خود بردارد.