نوروز، جشن زن، زندگی، زمین

نوروز در کوردستان از دست نخورده‌ترین و اصیل‌ترین رسوم باستانی است و «نشانه‌های زیادی در خصوص پیوند طبیعت با زن وجود دارد که ثابت می‌کند نوروز جشن زنان است».

 

سایدا شیرزاد

مرکز خبر- جشن نوروز جشنی باستانی و ملی در میان کوردها در کوردستان است و می‌توان آن را مهم‌ترین و عمومی‌ترین جشن در کوردستان دانست که با گذشت هزاران سال هنوز جوهره‌ی اصلی آن حفظ شده است؛ اگرچه برخی مراسمات طی سده‌های اخیر به آن افزوده شده است.

جشن نوروز در برخی مناطق کوردستان از ١۶ بهمن آغاز می‌شده است. آن هم از زمانی که «سیاوه کورده» (سیاوش کورد)، به ارتفاعات کوه‌های بلند کوردستان رسیده و زمین را از منجمد شدن نجات می‌دهد.

ز.ع یکی از زنان میانسال کوردستان می‌گوید: همیشه ۴۵ روز از زمستان می‌گذشت، مادرم صبح زود می‌گفت برو خمره‌ی روغن را نگاه کن؛ اگر روی روغن کمی ذوب شده بود یعنی «سیاوه کورده» به کوهستان رسیده است.

رسیدن «سیاوه کورده» به کوهستان که گرم شدن زمین و ذوب شدن برف را به دنبال داشت، نشانه‌ای از آمدن بهار بود. «سیاوه کورده» در نقالی‌های مردم در برخی مناطق کوردستان به ویژه روستاها، ممکن است برگرفته از سیاوش‌نامه‌ی کوردی، سروده‌ی الماس‌خان کندوله‌ای باشد.

 

رویش سبزه در طبیعت، نوید آمدن بهار

نوروز در گاه شماری کهن کوردستان و بنا به اتفاقات تاریخی رخ داده، طی مراسم‌هایی در تاریخ‌های مختلفی برگزار شده است.

مقدمات تغییر طبیعت برای بشری که زمستان را طی کرده است، بسیار خوشایند و مطلوب بود چون طبیعت مرده، دوباره زنده می‌شد و به زایش و دگرگونی دوباره‌اش می‌پرداخت. رویش سبزه در دشت‌ها و کوه‌ها خبر از آمدن بهار می‌داد. پیش‌ترها، برگزاری مراسم نوروز روز مشخصی نداشته و هر منطقه‌ای به محض مشاهده رویش سبزه، آمدن فصل جدید را جشن می‌گرفتند. اکنون نیز در بسیاری از روستاهای کوردستان نوروز بر اساس رویش سبزه جشن گرفته می‌شود، در روستاهایی نظیر «دیوزناو» و «پالنگان» به ترتیب در روزهای ١ و ١۵ اسفند جشن نوروز برگزار می‌شود. این برگزاری بر اساس تقویم نبوده و مردم این مناطق از دیرباز رویش سبزه را آغاز فصل نو می‌دانند.

گذشت زمان، تغییر مکان بشر در اثر حوادث طبیعی و ایجاد تمدن‌ها، نوروز از حافظه‌ی تاریخ پاک نشد و همچنان قابل احترام بود؛ اما به تدریج زمان برگزاری نوروز دقیق و مشخص‌تر شد. با این حال، در شهرها و مناطق مختلف کوردستان، از روژهلات تا روژآوا و از باکور تا باشور، مردم بسته به منطقه‌ای که در آن زندگی می‌کنند از اوایل اسفند، جشن نوروز را آغاز می‌کنند و در در یک تاریخ مشخص که برابر است با ۶ فروردین، جشن نوروز بزرگ را برپا می‌کنند.

 

کاشت سبزه در خانه

با ابداع تقویم و مشخص شدن نوروز، مشکلی در باور مردم ایجاد کرد؛ از این رو که برخی سال‌ها زمستان‌ها طولانی‌تر بودند و یا در مناطق کوهستانی و صعب‌العبور، برف تا خرداد ماه نیز روی زمین بود و سبزه‌ای که نوید بهار را داشته باشد مشخص نبود.

در همین خصوص، مردم با رویاندن سبزه در ظرفی کوچک برای استقبال از نوروز خود را آماده می‌کردند و این هنر خلق شده، رفته رفته به سنتی جداناپذیر از نوروز تبدیل شد و اکنون حتی اگر سبزه هم در طبیعت روئیده باشد، اما همچنان سبزه (در زبان کوردی سمنی) در خانه رویانده می‌شود.

در زمان حال، مردم در روژهلات کوردستان و ایران، افزون بر سبزه، چند محصول دیگر را به عنوان نمادهای مختلفی انتخاب کرده و با چیدن سفره‌ی «هفت سین»، به خانه‌هایشان تنوع داده و به استقبال نوروز می‌روند؛ اما در گذشته، سفره‌ی «هفت سین» وجود نداشت و مردم چند محصول ساده‌ی طبیعت را به نشانه‌ی آمدن بهار و نوروز کنار یکدیگر می‌گذاشتند که یکی از آن مواد تخم‌مرغ بوده است.

مردم این عصر، وقتی نوروز را جشن می‌گرفتند چند محصول ساده‌ی طبیعت را در سفره‌ی شادی‌شان تزیین می‌کردند اما تصور می‌رود که  لزوماً هفت مورد نبوده و در واقع نمی‌توان گفت که الزاماً همه‌ی آنها با حرف «س» آغاز شده باشد. در کوردستان بە جز شهرهایی اندک چیزی به نام سفره هفت سین و ماهی و ساعت و سکه و این مسایل وجود ندارد. تصور می‌رود که هفت سین به شکل امروزی آن، در قدیم وجود نداشته و بدعت چند صد ساله‌ی این اواخر ما بیش نیست.

 

آتش و نوروز

آداب و سنت‌های مردم کورد یکی از دست نخورده‌ترین آداب و سنت‌ها در طول تاریخ می‌باشد. سنت روشن کردن آتش در ایران تا قبل از اسلام فقط در شب تحویل سال یعنی در شب عید نوروز انجام می‌شد. پس از حملەی مسلمانان به ایران و بعلت عجز از بیرون راندن آنها توسط پادشاهان ضعیف آن دوره، مدت زمانی به سلطه‌گری در مناطق تحت سلطه می‌پردازند. از آنجا که مهاجمان نسبت به فرهنگ و تمدن غنی آن دوره آگاهی نداشتند، بعضی از سنت‌ها مانند روشن کردن آتش در شب عید نوروز را شرک و آتش‌پرستی می‌پنداشتند وبا آن مخالف بودن تا جایی که اجازه انجام این کار را به مردم نمی‌دادند.

از این رو، با توجه به اینکه مهاجمان روز چهارشنبه را روزی نحس برای خود تصور می‌کردند ایرانیان با این توجیه برای آنان که ما آتش را در روز چهارشنبه روشن می کنیم تا که آتش نحسی این روز را از بین ببرد سنت روشن کردن آتش از شب عید را به شب چهارشنبه انتقال دادند؛ اما در کوردستان و به ویژه روژهلات که ناچار به تحمل و اجرای برخی قوانین اعمال شده در آن زمان بودند، همچنان سنت دیرینه‌ی آتش روشن کردن در شب نوروز را ادامه می‌دهند. در بعضی از مناطق نیز، هم شب چهارشنبه سوری آتش روشن می‌کنند و هم شب عید. آتش، از گذشته‌های دور همواره با نوروز بود و در واقع نوروز در کوردستان به غیر از آتش چیز دیگری نداشته است.

به هر حال روشن کردن آتش در شروع سال جدید سنتی است چند هزار ساله که زمان شروع آن به طور دقیق مشخص نیست و آنچه نمایان است، ارزشمندی و مقدس بودن آتش در نزد مردمان باستان است تا جایی که آتش را بعنوان یکی از عناصر چهارگانه طبیعت در کنار آب و باد وخاک می دانستند و استفاده از آتش، نه به معنای پرستش آن بلکه از آن رو بود که یکی از دستاوردهای مهم بشریت محسوب می‌شد و بر زندگی بشر تاثیری بسزا داشته است.

 

 

چووارشه‌مه کوله (چهارشنبه سوری)

از گذشته‌ها، شب چهارشنبه به شب دیو، نحسی و پلیدی مشهور بوده است. برخلاف شهرهای مختلف ایران که در چهارشنبه‌ی آخر سال آتش برپا می‌کنند و آن شب را به عنوان «چهارشنبه سوری» جشن می‌گیرند؛ در کوردستان فقط شب نوروز آتش روشن می‌کردند و در شب چهارشنبه‌ی آخر سال که به آن «چهارشنبه کوله» (چوارشه‌مه کوله)، می‌گفتند، خانه را جارو می‌کردند و معتقد بودند با آن جارو نحسی، پلیدی و آلودگی خانه را بیرون می‌ریزند. سپس جارو را در کوزه‌ای قدیمی آتش زده و خاکسترش را با همان کوزه در جایی بیرون از خانه، به زمین می‌کوبیدند تا بشکند. این تنها رسم چهارشنبه سوری در کوردستان و به خصوص در سنه بوده است.

 

هه‌لپه‌رکی ( پایکوبی، رقص کوردی)

آمدن فصل تازه بسی خوشایند بود و به شکرانه‌ی زایش دوباره‌ی طبیعت، آتشی برپا می‌کردند و به دور آن جشن می‌گرفتند و پایکوبی می‌کردند.

«هه‌لپه‌رکی» یا همان رقص کوردی، خود فلسفه‌ای زیبا دارد به طوری که شاید تنها رقصی باشد که بر اساس قانون و قواعد خاصی طراحی و اجرا شده است.

رقص و پایکوبی خلق کورد در شروع سال تازه، با نماد شادی و فلسفه‌ی بیدار کردن زمین صورت می‌گیرد. خلق کورد با کوبیدن پا بر زمین، گویی زمین را صدا می‌زنند تا بگویند ما منتظر زنده و بیدار شدن مجدد تو هستیم. از این رو، با آمدن نوروز مردم به دور آتشی که برپا کرده‌اند شادی کرده و زمین را بیدار می‌کنند تا به جهان زندگی ببخشد.

 

نوروز، جشن زن، زندگی، زمین

ق. ص، یکی از اندیشمندان سنه در بحث کلمه‌شناسی و بررسی سنن تاریخی می‌گوید: در کلمه‌شناسی؛ زن، زندگی و زمین یک کلمه است و نوروز که جشن طبیعت است در واقع جشن زنان است. نشانه‌های زیادی در خصوص پیوند طبیعت با زن وجود دارد که ثابت می‌کند نوروز جشن زنان است. یکی از شایع‌ترین آنها بارور شدن طبیعت و زمین است که خاصه‌ی زنان است و بسیاری از رسومات انجام شده در مراسم نوروز تنها برای پیوند و ارتباط زنان با طبیعت است چون نوروز جشن زنان است.

در کوردستان، مردم کورد از روزهای آغازین نوروز با طبیعت پیوند برقرار می‌کنند. زنان سبزه گره می‌زنند که به معنای پیوند بختشان با بخت طبیعت است و حتی نمادی از آشتی با طبیعت محسوب می‌شود.

در بعضی مناطق پیوندی و آشتی کردن با طبیعت فرق دارد. در منطقه‌ی دالاهو، مردها دست‌هایشان را به هم می‌دهند و پشت به زن‌ها می‌ایستند و زنها خود را در آب می‌اندازد و با آب و طبیعت ارتباط می‌گیرند و این در فرهنگ کوردستان بوده است و اکنون شاید در برخی مناطق هنوز نیز اجرا می‌شود.

 

١٣ بدری که نحس نیست و نشان آغاز زندگی دوباره است

ق.ص، در خصوص روز ١٣ بدر می‌گوید: عمر کائنات ١٢ هزار سال است و پس از آن تولدی دیگر اتفاق می‌افتد و زندگی از سر گرفته می‌شود. بر این اساس عدد ١٣ در هر شرایطی به معنای تولدی دوباره و آغاز یک زندگی جدید است. باور غلط نحس بودن ١٣ بدر را اقوامی بیگانه بر اساس تاریخ‌های سیاسی خودشان بر مردم غالب کردند.

در گاه شماری کهن روژهلات کوردستان و ایران، روز ١٣ بدر، روز جشن زنان و طبیعت است. در متن‌های دورەی قاجار سفیر انگلستان گفته است که زن‌ها وارد باغ ما می‌شدن و آن روز را جشن می‌گرفتند. همچنین در اصفهان و در دوره‌ی شاه عباس روز ١٣ بدر در خیابان چهارباغ فقط زن‌ها حضور داشتند و به مردان اجازه‌ی ورود به آن خیابان را نمی‌دادند.

 

سنه پایتخت نوروز جهان

نوروز، ‌جشن هزار ساله‌ی خلق‌ها به ویژه خلق کورد، در طول سده‌ها دستخوش تغییرات فراوان بوده است اما در شهرهای کوردستان همچنان طبق مرسومات قدیم برگزار می‌شود.

برگزاری مراسم نوروز طبق آیین گذشتگان در شهرهای روژهلات کوردستان و به خصوص سنه، آن هم در دوره‌ای که بسیاری از رسم و رسوم‌های کهن به دست فراموشی سپرده شده‌اند، سبب شد تا سنه به عنوان پایتخت نوروز جهان معرفی شود و سالانه بازدید کنندگان زیادی را از شهرها و همچنین کشورهای مختلف به خود جذب کند.

 

سایر مراسمات نوروز/ شال انداختن

آنچه تاکنون خواندید گذری بود بر تاریخچه و اصل مراسمات نوروز و آغاز سال جدید در کوردستان.

در لابه‌لای این جشن همگانی، شهرهای مختلف در هنگام برگزاری این آیین باستانی، کارهای دیگری نیز انجام می‌دادند که هنوز نیز در برخی مناطق ماندگار بوده است.

از جمله‌ی آنها عیدی دادن (نوروزانه) به بچه‌ها است. در گذشته، جوان‌ها با رفتن بر روی پشت‌بام‌ها شال لباس خود را پایین می‌انداختند تا صاحب خانه به آنها عیدی بدهد. صاحب خانه نیز شال را پر از شکلات و شیرینی‌های خانگی و یا میو‌ەهای خشک شده‌ می‌کرد و آن را گره می‌زد تا شخصی که شال را انداخته عیدی خود را بالا بکشد.

س.پ، یکی از کهن‌سالان قدیم سنه می‌گوید: بعضی از جوان‌ها شیطنت می‌کردند و چند بار شالشان را پایین می‌انداختند. صاحب خانه متوجه می‌شد و به جای خوراکی، در شال سنگ می‌گذاشت.

بچه‌های کوچکتر در روز اول نوروز که برابر است با ١ فروردین، کاسه یا یک کیسه در دست می‌گرفتند و به در خانه‌ها می‌رفتند تا عیدی بگیرند. بهترین عیدی آن زمان تخم‌مرغ بوده است.

س.پ می‌گوید: روز اول نوروز، بچه‌های محله می‌آمدند تا عیدی بگیرند. بهترین چیزی که می‌توانستند بگیرند تخم‌مرغ بود. البته بعضی از زن‌ها «کونجی گه‌زو» (کنجد گزو؛ از شیرینی‌های مخصوص سنه) درست می‌کردند و به بچه‌ها می‌دادند. تا چند سال پیش هم که این رسم در داخل محلات سنه ماندگار بود، همسایه‌ها به بچه‌ها جوراب هم می‌دادند.

با افزایش جمعیت، این رسم در سنه از بین رفته است اما در برخی روستاها همچنان ماندگار است. لازم به ذکر است که در برخی مناطق کوردستان در آخرین چهارشنبه‌ی سال کودکان عیدی‌هایشان را جمع می‌کنند و به آن رسم «هلاوه ملاوه» می‌گویند با این معنی که دخترتان عروس و پسرتان داماد شود.

 

نوروز در سنه‌ی قدیم

ف. ح، اهل و ساکن سنه می‌گوید: شب‌های نوروز یکی دو نفر بودند که چوب زیادی از آبیدر می‌آوردند و می‌فروختند. آن ایام ترقه نبود و بعضی از بچه‌ها با یک سری وسایل صداهایی در می‌آوردند که برای کسی هم خطری نداشت. همه‌ی مردم بر روی پشت بام آتش روشن می‌کردند و تمام شهر پر از نور و دود آتش می‌شد. آن شب کسی به خانه‌ی کسی دیگر نمی‌رفت و روز بعد کوچک‌ترها به منزل بزرگترها می‌رفتند و سال نو را تبریک می‌گفتند. مردم ندار بودند اما سعی می‌کردند در روز اول نوروز لباس تازه بپوشند. من لباسی داشتم که فقط روز اول نوروز اجازه داشتم آن را بپوشم بعد مادرم آن را برمی‌داشت برای سال بعد. اگر هم برایم کوچک می‌شد لباس برادر بزرگترم را می‌پوشیدم و برادر کوچکتر لباس من را.